المفاتیح الوجودیة و القرآنیة لکتاب فصوص الحکم لإبن العربي
المفاتیح الوجودیة و القرآنیة لکتاب فصوص الحکم لابن العربي | |
---|---|
پدیدآوران | مفتاح، عبدالباقی (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | الارث العرفانی ** فصوص الحکم. برگزیده |
ناشر | دار البراق |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1425ق - 2004م |
چاپ | 1 |
شابک | 978-284-161-25-74 |
موضوع | ابن عربی، محمد بن علی، 560 - 638ق. فصوص الحکم - نقد و تفسیر - تفاسیر عرفانی - عرفان - عرفان - جنبههای قرآنی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2 ف6088 283 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المفاتیح الوجودیة و القرآنیة لکتاب فصوص الحکم لإبن العربي عنوان اثری است یک جلدی به زبان عربی از عبدالباقی مفتاح، در عرفان نظری. مؤلف كتاب، اذعان داشته است كه قصد شرحى تازه از فصوص ابن عربی(متوفای 638ق) را ندارد و معتقد است اى بسا به دنبال اين تعداد شرح و تفسير، افزودن شرحى ديگر به همان زبان و سبک، كار بىفایدهاى باشد. ازاينرو تحقيق او متوجه ظرايف و دقايقى است كه از منظر تمام شارحان فصوص پنهان مانده است. ترجمه فارسی این اثر با عنوان «کلیدهای فهم فصوص الحکم محیالدین ابن عربی» توسط داود اسپرهم، انجام شده است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد و حاوی مدخل، مقدمه و محتوای مطالب در 4 بخش کلی و یک خاتمه است.
گزارش محتوا
نویسنده در مدخل کتاب درباره علت نگارش و محتوای مطالب کتاب مینویسد: در سال 1413 قمری یکی از برادران از راز تنظیم ابواب فصوص الحکم ابن عربی پرسید که مشتمل بر یک مقدمه و 27 باب است و هر باب حاوی حکمت خاصی است که به پیامبری خاص نسبت داده شده است. اما ترتیب انبیا در فصوص نه با ترتیب تاریخی آنها مطابقت دارد و نه با ترتیب نام آنها در قرآن. و بسیاری از مفسران فصوص راز این ترتیب را بیان نکردهاند. من پاسخ این دوست را در کتابی با عنوان «مفاتیح فصوص الحکم» دادم. این کتاب در سال 1417 هجری(1997 میلادی) در انتشارات دار القبة الزرقاء مراکش به چاپ رسید. تحقیقی نوشتم که در آن شرح سورهای که هر فص از آن مشتق شده است را دادم. نامش را "كتاب مفاتيح فصوص الحكم" نهادم که در آن اصلاحات و اضافاتی را گنجاندم و موضوعات بخشهای آن به صورت زیر درآمد:
بخش اول: شامل مقدمه و مفاتیح ترتیب ابواب فصوص و بیان مفاتیح قرآنی مشهورترین کتب شیخ ابن عربی و تفصیل سورههای مناسب با ابواب فصوص.
بخش دوم: مشتمل بر 28 باب است در بیان اسم الهي که هر باب از آن مشتق شده است، مرتبه وجودي آن، لفظ آن حرف، منزلت فلکی آن، و اشارات پنهان پخششده در هر فصی که دال بر آن مورد است.
بخش سوم: شامل 27 باب است در بیان سوره مناسب هر فص و اشارات شیخ به آیات آن و نحوه اتصال این ابواب و ترتیب بدیع آنها.
بخش چهارم: در آن بیانی از روابط عددی زیبا و شگفتانگیز مربوط به مفاتیح فصوص، یعنی نام انبیا، تصاویر، اسماء حسنه، وصف حکمت، بسمله و فاتحه است. مهمترین این اعداد عبارتند از: 1572 / 406 / 365 / 360 / 36 / 28.[۱]
با توجه به سخن فوق، مؤلف كتاب، اذعان داشته است كه قصد شرحى تازه از فصوص را ندارد و معتقد است اى بسا به دنبال اين تعداد شرح و تفسير، افزودن شرحى ديگر به همان زبان و سبک كار بىفایده باشد. ازاينرو تحقيق او متوجه ظرايف و دقايقى است كه از منظر تمام شارحان فصوص پنهان مانده است. كشف هر كدام از روابط و مناسبات ساختارى فصوص كليدهاى تازهاى براى فهم جامع و هدفمند اين كتاب به دست مىدهد.[۲]
برخى از نكات و دقايقى كه در اين كتاب مورد توجه قرار گرفته به قرار زير است:
1. جامعترين كتاب دربرگيرندۀ انديشههاى شيخ «فتوحات مكيّه» است. باب ١٩٨ فتوحات بنا بر تصريح شيخ همزمان با كتاب «فصوص الحكم» نگاشته شده است، يعنى در سال ۶٢٧ هجرى. باب مذكور حاوى ۵٠ فصل است. فصل ١١ تا ٣٧ از ۵٠ فصل، يعنى ٢٧ فصل به لحاظ محتوا و ساختار درست منطبق با ٢٧ باب فصوص الحكم است. بديهى است عدم توجه به اين بخش از فتوحات درک درست از فصوص را ناممكن مىسازد. مؤلف با مقابلۀ اين بخش از فتوحات و فصوص الحكم به نكات تازهاى دست يافته است. نكاتى كه از منظر شارحان ابن عربى پنهان مانده است.[۳]
2. تنها فتوحات نيست كه كليدهاى فهم فصوص را در اختيار محقق مىگذارد. آثار ديگر شيخ چون منزل المنازل، كتاب الفنا، ايّام الشأن، كتاب الاسفار، التجليّات، الاسراء الى مقام الاسرى، اشارات القرآن فى عالم الانسان، العقلة المستوفز، عنقاى مغرب، القسم الالهى و ساير آثار شيخ هركدام پارهاى از ابهامات موجود در فصوص را برطرف مىسازد. توجه مؤلف به اين آثار راهگشاى فهم جامعترى از مناسبات و روابط ابواب فصوص شده است.[۴]
3. از جمله دقايق و ظرايفى كه از منظر فصوصشناسان پنهان مانده، ارتباط مراتب اسماء الهى (نفس الرحمانى) با مراتب كونىّ و وجودى و با مراتب فلكى و عوالم انسانى (نفس الانسانى) و با حروف و ارقام و اعداد و با ترتيب آيات و سور قرآنى و رموز و اسرار نهفته در فواتح السور و بسمله و سير تاريخى و تدريجى همۀ اين عوالم و مراتب در قالب انسان كامل و انبياء الهى مذكور در فصوص است. اين مناسبات چندگانه تماماً به شكل رمز و راز در متن فصوص نهفته است. جستجو و پىگيرى اين مناسبات درهم تنيده و يافتن سرچشمهها و نسبتهاى آنها از جمله نتايج درخشان اين كتاب است.[۵]
4. محور تفكر شيخ در فصوص و فتوحات نحوۀ تطبيق نفس الرحمن با نفس الانسان است. بنابراين لازم است اوصاف و ويژگيها و مشابهات و مناسبات بين آنچه از نفس الانسان به صورت حروف بيست و هشتگانه صادر مىشود با آنچه از نفس الرحمن به صورت 28 منزل و مرتبه و حضرت وجودى صادر شده بررسى شود. اين نكته پايه و اساس تبيين ساختار فصوص الحكم است. مىتوان گفت يكى از كليدهاى گشايندۀ رمز و راز فصوص، روشنشدن نحوۀ ارتباط نفس الانسان با نفس الرحمن است. به دنبال اين بررسى معناى عميق اين سخن كه «انسان بر صورت رحمان خلق شده» معلوم خواهد شد.[۶]
5. از انديشههاى بنيادين شيخ در فصوص، كيفيّت تنزل مراتب الهى (از غيب به شهادت) است. كشف رابطۀ عمودى مراتب اسمايى و به تبع آن مراتب وجود و مظاهر فلكى و انسانى هر كدام از اسماء الله از نتايج درخشان اين كتاب است. به هر روى فصوص در ٢٧ فصّ يا به عبارتى در ٢٨ فصّ تنظيم يافته است. ترتيب اين مراتب و اسماء الهى و انبياء و حضرات وجودى به هيچ وجه اتفاقى و ناسنجيده نيست، بلكه ناشى از حقايق معنوى و عوالم حقيقى ثابتى است كه قابل تبيين و شناخت است. طبيعى است كه اين عوالم هر كدام نسبت به مافوق خود تنزل و نسبت به مابعد خود تعالى دارند. توضيح و تشريح ويژگیهاى كمى و كيفى و نسبت تعالى و تنزّل اين مراتب يكى ديگر از توفيقات مؤلف اين كتاب است.[۷]
6. همۀ كلمههاى حكمت فصوص يعنى انبياء و كمّل و اقطاب الهى و همچنين اسماء الهى موجد آنها و عوالم و حضرات مخصوص به هر اسم الهى داراى رمز و رازهاى حروفى و ابجدى هستند. به اين معنى كه حتى الفاظ و حروف اسماء الهى هر مرتبه و حروف كلمات انسان كامل هر اسم كه مظهر تامّ و تمام همان اسم است با هم ارتباط وثيقى دارند. به عنوان مثال بين اسم الهى «الباعث» در مرتبه و حضرت وجودى نخست با نام «آدم» به عنوان مظهر انسان كامل آن اسم الهى و با قلم اعلى و حكمت الهيه در همان مرتبه رابطۀ عددى و رقمى و ابجدى ـ سواى رابطۀ معنوى ـ وجود دارد. كشف و گزارش دقيق و بىنقص اين روابط كارى جديد و بىسابقه است. با وجودى كه شيخ خود در برخى از آثارش توجهى ويژه به اين مسائل نموده، اما شارحان فصوص از اين مباحث به كلّى فارغ بودهاند.[۸]
7. مهمترين يافتۀ اين تحقيق، تبيين اوصاف فصّ نانوشتۀ بيست و هشتم فصوص الحكم است. اگرچه برخى از شارحان فصوص به صورت جسته و گريخته به وجود چنين فص پنهانى در فصوص اشاره نمودهاند؛ اما از آنجايى كه براى شرح فصوص به ديگر آثار شيخ به ویژه باب ١٩٨ فتوحات و برخى ديگر از رسالات وى و حتى اشارههاى نهفته در برخى فصهاى فصوص نظير فص هودى، فص عيسوى و فص محمّدى توجهى ننمودهاند، نتوانستهاند ضرورت و نقش تمامكنندۀ اين فصّ را در ساختار كلى فصوص تبيين نمايند. بررسى و تحليل مآخذ يادشده براى روشنکردن اوصاف و ويژگیهاى فص نانوشتۀ بيست و هشتم فصوص از موفقيتهاى ديگر اين تحقيق محسوب مىشود.[۹]
8. از جمله نكتهيابىهاى ارزشمند اين كتاب تعيين و تبيين نقش برزخى و واسط انسان كامل(مظهر اسم الهى) بين اسم الهى و مرتبه كونىّ و وجودى آن است. بين انسان كامل و دو سوى اين حدّ واسط، مناسبات و ارتباطات معنايى و مفهومى و ارقام و عددى بسيارى وجود دارد. كشف اين روابط توجيه كاملى براى نحوۀ تنظيم مراتب الهى با مراتب وجودى و هر دوى آنها با مظاهر انسانى در چهارچوب سلسله مراتب وجود خواهد بود.[۱۰]
9. به لحاظ ساختار كتاب هيچكدام از شارحان فصوص، دربارۀ نيامدن نام دو پيامبر مذكور در قرآن(ذو الكفل و اليسع) و برعكس ذكر نام دو پيامبر ديگر(شيث و خالد) كه نامشان در قرآن مذكور نيست، در سلسلهمراتب انبياء فصوص سخنى به ميان نياوردهاند. همچنين به آنالوژى تاريخى انبياء مذكور در فصوص و قرآن و ظهور تدريجى و تاريخى آن مظاهر اسماء الهى و كلمات حكمت فصوص توجّهى ننمودهاند. همچنين معلوم نكردهاند چرا نام لقمان بىآنكه پيامبر باشد در بين سلسله مراتب انبياء درج شده است. در اين كتاب تمام موارد فوق و نظاير آن بررسى شده است.[۱۱]
10. طبقهبندى اسماءالله ٢٨ گانه در فصوص به صورت اسماء ذاتى، اسماء صفاتى و اسماء افعالى براى نخستين بار در اين كتاب مطرح مىشود.[۱۲]
11. سه محور اصلى انديشۀ شيخ عبارتند از:
الف) مذهب عشق: شيخ دين و مذهب خود را عشق معرفى مىكند. او دلش را قابل تمام صور و چراگاه غزالان و دير راهبان و بتكده و كعبه و الواح تورات و مصحف آيات قرآن معرفى كرده است: «فالحبّ دينى و ايمانى».
ب) انديشۀ وحدت اديان: اقتضاى چنان حبّى اعتقاد به جميع صور و احوالى است كه از جانب حق در صورت و قالب اديان در طول تاريخ متجلى شده. شيخ معتقد است در همۀ اديان تنها خداى واحد در صور معبود رخ نموده است و همه آدميان در طول تاريخ در قالب هر آئين و مسلكى او را ستوده و به وى عشق ورزيدهاند. پس بين اديان و مسالک بشرى از اين جهت فاصلهاى نيست: «عباراتنا شتّى و حسنك واحد».
ج) انديشۀ وحدت وجود: هرم تفكر شيخ است. طبيعى است كه وحدت اديان و الزام عشق در انديشۀ وحدت وجود معنا مىيابد. عبارت مورد نزاع شيخ كه در طول تاريخ او را متهم به حلولىگرى و كفر و زنديق كرده، يعنى «سبحان من اظهر الاشياء و هو عينها» يا «فما نظرت عينى الى غير وجهه و لا سمعت اذنى خلاف كلامه» يا «انت الضيق الواسع» و عباراتى از اين دست تماماً از منظر وحدت وجود بيان شده است؛ اما فهم و تفسير درست اين سخنان در چارچوب سلسلۀ مراتب وجود و بحث مهمّ ظاهريّت و باطنيّت و حدّ واسط آن دو يعنى مظهريّت امكانپذير است. كسانى كه از اين منظر شيخ غافل ماندهاند، غايت انديشۀ او را از وحدت وجود و وحدت اديان آنگونه كه بايد درک نكردهاند و حتى به عباراتى روشن نظير: «الحقيقة الوجوديّة واحدة فى جوهرها و ذاتها و متكثرة بصفاتها و اسمائها و لا تعدد فيها الاّ بالاعتبارات و النسب و الاضافات». توجّهى ننمودهاند. از جمله نتايج ارزشمند اين كتاب تطبيق مرتبۀ ظاهريّت اسماء الهى با مرتبۀ باطنيت و با مظهريّت آنهاست. به همین جهت نحوۀ تطبيق «هو الظاهر» با «هو الباطن» و وحدت بين واقع و حقيقت مورد بررسى و دقت نظر قرار گرفته است. این کتاب در چهار فصل به رشتۀ تحریر درآمده است.[۱۳]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در انتهای اثر، پس از جدولی آمده که در صفحه 219 کتاب در بیان بخشهای دوم و سوم آمده است. در صفحه 142 کتاب نیز جدولی از سورههای فصوص و جایگاه آنها در فتوحات ذکر شده است. در صفحه 32 نیز جدولی گِرد با محوریت نام الله ذکر شده و در اطراف این نام، صفات الهی و موجودات و انبیاء، آمده است. صفحات 21 و 22 نیز حاوی جدول است. ظاهرا کتاب فقط یک پاورقی دارد که همان پاورقی صفحه 18 باشد. ترجمه فارسی این اثر با عنوان «کلیدهای فهم فصوص الحکم محیالدین ابن عربی» توسط داود اسپرهم، انجام شده است.[۱۴]
پانویس
منبع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- پایگاه اینترنتی کتابخانه تخصصی ادبیات، کلیدهای فهم فصوص الحکم محیالدین ابن عربی
- پایگاه اینترنتی همراه نور، کليدهاي فهم فصوص الحکم محي الدين ابن عربي