دیوان شرفالدین حسن حکیم شفایی اصفهانی، مجموعه اشعار شرفالدین حسن بن محمدحسین شفایی اصفهانی (966-1037ق) است که با تصحیح، مقدمه و تعلیقات لطفعلی بنان، منتشر شده است.
حکیم شفایی مدعی نوآوری و ابداع سبک تازهای است، اما با وجود این، به شعرای مشهور چون حافظ، ارادت و ایمان خاصی داشته و در اشعار، از او به قالب و محتوا، اقتفا کرده است:
خسرو ملک معانی چو شفایی باشم | | گر پسند نظر حافظ شیراز افتم[۱] |
در بین اشعار حکیم شفایی، به ابیاتی برمیخوریم که بیان رندانه حافظ و قلندری و وارستگی او را به خاطر میآورد:
از باده جوانی کن از آن پیش که گویند | | از دیر کهنسال فلان رفت و جوان رفت |
مرهون باده کرده شفایی وجود خویش | | ارزان ز پیر میکده رطل گران گرفت |
هرگز دل ما شیوه تزویر ندانست | | جز جام می و زلف گرهگیر ندانست[۲] |
وی در غزل، غیر از حافظ، به شعرای معروفی مانند سعدی و مولوی نیز نظر داشته و اکثر غزلهای بابافغانی شیرازی را استقبال و نظیرهگویی کرده است؛ شاید او هم مثل رکنالدین مسعود کاشانی، به دستور شاه عباس، به جوابگویی غزلیات بابافغانی مأمور بوده و یا پیش خود، تفننا این کار را انجام داده است[۳].
شفایی در قصاید، به طرز انوری و خاقانی بیشتر توجه داشته است؛ چنانکه خود میگوید:
بردم از پیش شفایی روش خاقانی | | که چو شروان نمکآلا کنم اصفاهان را |
طرز عشق است شفایی سخن تازه ما | | روش دلکش خاقانی ازو میبارد |
با وجود این، در مقام مفاخره، گاهی خود را با خاقانی برابر گرفته و زمانی برتر از او دانسته است:
نیست خاقانی شفایی تا کند خاقانیام | | ورنه میدانی که پای کم ز خاقانیم [۴] |
آنچه اشعار شفایی را امتیاز خاص بخشیده، استعمال فراوان لغات و اصطلاحات طبی است که در میان قصاید و غزلیاتش، دهها بیت از این نوع میتوان یافت:
شورابه امل نکند رفع تشنگی | | از ابلهی است اینکه به مبطون دهی سنا |
حکیم خطه اسلام کز ایارج اوست | | دماغ شرک منزه ز کلفت سودا |
در دیدهشان که از سبل نقص عاجز است | | کحل شفا کنند که محتاج اغبرند[۵] |
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، صفحه صدوبیستودو
- ↑ ر.ک: همان، صفحه صدوبیستویک – صدوبیستودو
- ↑ ر.ک: همان، صدوبیستودو
- ↑ ر.ک: همان، صفحه صدوبیستوچهار
- ↑ ر.ک: همان، صدوبیستوپنج – صدوبیستوشش
منابع مقاله
مقدمه کتاب.
وابستهها