تصورات إسلامية في التعليم الجامعي و البحث العلمي
تصورات إسلامية في التعليم الجامعي و البحث العلمي | |
---|---|
پدیدآوران | اسد، ناصرالدین (نویسنده) |
ناشر | مکتبة روائع مجدلاوی |
مکان نشر | عمان - اردن |
سال نشر | 1416ق/1996م |
چاپ | اول |
کد کنگره | |
تصورات إسلامية في التعليم الجامعي و البحث العلمي [۱]، تألیف ناصرالدین اسد؛ کتاب فوق که نگاشته وزیر اسبق آموزش عالى اردن است، دربردارنده شمارى از مقالات نگارنده است که بین سالهاى 1984-1992 م در جراید به چاپ رسیدهاند.
نویسنده، این مجموعه را حاصل تجربهها و پژوهشهاى علمى - دانشگاهى خود در طى سى سال دانسته و افزوده است که از رایزنى با همکاران و دانشجویانش نیز بهرهمند شده است، و اکنون براى آنکه بهرهمندى از این جمع پریشان فزونى گیرد و به امید آنکه عامل تبادل و تضارب آرا میان اهل نظر شود آنها را در قالب کتاب منتشر ساخته است (ص 5-6).
این کتاب در پنج فصل سامان گرفته است و هر فصل آن محمل عرضه مقالهاى شده است.
فصل یکم، دانشگاهها و علوم دین، خوانده شده و در آن اشاره شده است که چون نخست فرانسه و سپس در اواخر قرن نوزدهم انگلیس مصر را اشغال کردند، فعالیتهاى تبشیرى در مصر شدت مضاعف گرفت و با ایجاد مراکز آموزشى به شیوه انگلیسى و تلاش محمد على پاشا در این راستا، در اندکزمانى میان نهادهاى آموزشى سنتى در رأس آنها الازهر و مراکز آموزشى نوبنیاد تعارض درگرفت و درسخواندگان هریک از دو مرکز، دیگرى را فاقد وجاهت و دانش و لیاقت رهبرى و هدایت جامعه مىدانست. این دوگانگى با اعزام دانشجو به خارج تندى گرفت و کار به جایى رسید که حوزویان، دانشگاهیان را به کفر متهم مىساختند و دانشگاهیان حوزویان را به تحجر و عقبماندگى و خرافهپرستى....
در قسمت دوم این مقاله به اصلاحات آموزشى در مراکز آموزشى سنتى و مشخصاً الازهر و روى آوردن به علوم جدید و حسن و قبح این کار اشاره شده و سپس افزوده شده است که از سوى دیگر در مراکز آموزشى مدنى - حوزوى هم به آموزش معارف اسلامى حتى براى مسیحیان روى آورده شده است. نگارنده در توجیه این امر آورده است که مسیحیان در فرهنگ و ادبیات و تاریخ عرباند و لازم است با معارف اسلامى آشنا شوند. مگر نشنیدهاید که کسى گفته است هرگاه جورجى زیدان [مسیحى] را در خانهاش در قاهره ملاقات کردم در حال خواندن قرآن کریم بود؟
عنوان فصل دوم، پیدایش روش علمى در میان مسلمانان است. نگارنده در شرح و شکافت این موضوع از جمله آورده است که تفکر علمى در اسلام در خلأ و یا در اثر معجزه پدید نیامده است بلکه به یمن دو عامل پدیدار گشته و پیشرفت کرده است: نصوص تربیتى قرآن و سنت؛ تلاش پیوسته انسانى و کار عملى مستمر که متأثر از عامل اول صورت پذیرفته است. در ادامه با اشاره به گسترش روحیه علمى و پدید آمدن علوم خاص در فرهنگ اسلامى و تعمیق و گسترش علوم دخیله یا اوایل، از تأثیر ژرف فرهنگ علمى جهان اسلام بر پویایى و شکوفایى علم در غرب سخن رفته و خاطرنشان شده است که روش علمى مسلمانان از سه ویژگى ممتاز برخوردار بوده است: بسنده نکردن به مطالعه کتب گذشتگان و روى آوردن به نقد و تحلیل و تکمیل آنها؛ عنایت بهاندازه به عقل و فریفته نشدن به دادههاى حسى و شک نمودن در امور؛ روى آوردن به آزمایش و تحلیل و تجربه.
پژوهش علمى اسلامى، عنوان فصل سوم است. سرآغاز این فصل اشارتى است به اینکه بسیارى از امورى که امروزه بحث و تحقیق علمى مىنمایند در واقع چنین نیستند مانند فتوا دادن به مفهوم امروزین [در میان اهل سنت]، وعظ و تبلیغ به گونهاى که اکنون شاهد آنیم. علت این امر آن است که در این فعالیتها از روش علمى استفاده نمىشود. پس از این به تفاوت اجتهاد فقهى در گذشته با امروز پرداخته و یادآورى شده است که مجتهدان امروزه کارشان بیش از آنکه اجتهاد باشد، تقلید و بازگفت سخنان پیشینیان است.
نگارنده در پیگیرى سخن به ضعف بنیه علمى جهان اسلام و دو علت آن یعنى فقدانروش علمى و کمبود بودجه اشاره کرده است و براى جبران کاستى دوم پیشنهاد کردهاست، صندوق مالى در جهان اسلام تشکیل شود که در کشورهاى اسلامى شعبهاى داشتهباشد.
در فصل چهارم به تدریس تاریخ علم نظر و شکوه شده است که غربیان بر تاریخ علم در اسلام دیده فروبستهاند و آنچه را از مسلمانان آموختهاند به خود نسبت مىدهند؛ سپس به شرح پیشگامى مسلمانان در سایر علوم و معارف و کشفیات و اختراعات پرداخته شده است و از بىانصافى غربیان در نادیده انگاشتن این طلایهدارى یاد شده است. پس از این به دورههاى انتقال علوم اسلامى به غرب و بازار بسیار داغ ترجمه علوم اسلامى به زبانهاى غربى و تأثیر این مهم در انتقال علوم از جهان اسلام به غرب اشاره شده است.
فراز فرجامین این فصل ارائه راهحل براى مطرح ساختن تاریخ علم در اسلام است و آن پرورش دانشمندان پژوهنده در حوزه تاریخ علم در اسلام است تا به بررسى و کشف و معرفى تاریخ علم در اسلام از قرن دوم تا قرن نهم هجرى بپردازند.
دانشگاه، پژوهش علمى، توسعه، عنوان فصل فرجامین کتاب است. نگارنده در این فصل، نخست به بحث سیاستهاى پژوهش علمى و پس از آن به موضوع آموزش عالى و برنامه توسعه پرداخته و این دو مقوله را در جهان اسلام واکاویده است.
- منابعى براى مطالعه فزونتر:
على سامى نشار، مناهج البحث عند مفکرى الاسلام و اکتشاف المنهج العلمى فى العالم الاسلامى (قاهره، دارالسلام، 1429 ق/ 2008 م)؛ فرانتز روزنتال، مناهج العلماء المسلمین فى البحث العلمى، ترجمه انیس فریحه، بازخوانى ولید عرفات (بیروت، دارالثقافه، 1980 م)؛ حسین نصر، علم در اسلام، ترجمه احمد آرام، عکاس: رولان میشوا (تهران، سروش، 1366).[۲]
پانویس
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.