إعمال الفکر في فضل الذکر

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    إعمال الفکر في فضل الذکر
    إعمال الفکر في فضل الذکر
    پدیدآورانسیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر (نويسنده) لحام، سعید محمد (محقق و شارح)
    ناشرعالم الکتب
    مکان نشرلبنان - بیروت
    سال نشر1417ق - 1996م
    چاپ1
    شابک-
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    إعلام الفكر في فضل الذكر، اثر جلال‌الدین سیوطی (متوفی 911ق)، رساله‌ای است کوچک و مختصر، تشکیل‌شده از چندین سؤال و جواب پیرامون فضیلت ذکر، تسبیح و دعا و آداب و شرایط آن که با شرح و تحقیق سعید محمد لحام، منتشر شده است.

    سیوطی در این رساله، به‌صورت پرسش و پاسخ، با استفاده از آیات، روایات و اقوال علما و بزرگان، به بیان فضلیت ذکر و آداب و شرایط آن پرداخته است. به‌منظور آشنایی بیشتر با محتوای کتاب و مطالب آن، به برخی از این سؤالات و پاسخ به آنها، به‌صورت مختصر و کوتاه، اشاره می‌شود:

    1. آیا ذکر، تسبیح و دعا، می‌تواند معادل صدقه بوده و در دفع بلا و گرفتاری‌ها، قائم مقام آن باشد؟ سیوطی در پاسخ به این سؤال، معتقد است که در فضیلت و برتری ذکر، دعا و تسبیح بر صدقه، احادیث و آثار، صراحت کامل دارند و در اینکه این امور، سبب دفع بلا نیز می‌باشند، جای هیچ شک و تردیدی نیست [۱].
    2. آیا اعمال صوفیه، اعم از ایجاد حلقه ذکر و جهر به آن در مساجد و بالا بردن صدا به‌ تهلیل، مکروه است یا خیر؟ سیوطی این اعمال را مکروه ندانسته و به این نکته اشاره دارد که برخی از احادیث، مقتضی استحباب جهر در ذکر بوده و برخی دیگر مقتضی استحباب اسرار به آن، هستند. وی معتقد است راه جمع میان این دو دسته از روایات، توجه به اختلاف در احوال و اشخاص مختلف می‌باشد؛ همان گونه که نووی میان احادیثی که به استحباب جهر در قرائت قرآن و روایاتی که به مستحب بودن اسرار به آن دلالت دارند، به همین طریق، جمع کرده است[۲]. در ادامه نیز، احادیثی که در استحباب جهر به ذکر و دعا، با صراحت یا التزام دلالت دارند، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از جمله این روایات، حدیثی است از پیامبر(ص) که فرمودند: «ما من قوم يذكرون الله إلا حفتهم الملائكة و غشيتهم الرحمة و نزلت عليهم السكينة و ذكرهم الله في من عنده»[۳].

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص3
    2. ر.ک: همان، ص11-12
    3. ر.ک: همان، ص14-15

    منابع مقاله

    متن کتاب.


    وابسته‌ها