فرهنگ شیرازی، ابوالقاسم
ابوالقاسم فرهنگ (1242-1309ق/1827-18922م)، ادیب، فرهنگنویس، شاعر، خوشنویس و نگارگر.
زندگی
ابوالقاسم چهارمین فرزند ذکور وصال شیرازی سخن سرای معروف است، که گویا وصال به اشاره میرزا ابوالقاسم صامت معروف به میرزای سکوت، وی را ابوالقاسم نامیده است. ابوالقاسم فرهنگ را میتوان یکی از آخرین نمونههای تربیتیافتگان علمی و ادبی قدیم ایران بهشمار آورد، زیرا چنانکه در شرح حالش نوشتهاند، گذشته از پایگاه والایی که در خوشنویسی داشت، با علوم ادبی، ریاضی، جفر و رمل هم آشنایی داشت و به تشویق قاآنی (میرزا حبیبالله شیرازی) زبان فرانسه را نیز تا حدی فرا گرفته بود. در این میان شاعری او به لحاظی درخور توجه بیشتری است، زیرا شعر او با داشتن ویژگیهای ادبی آن روزگار در حقیقت تبلوری از واکنشهای عاطفی شاعر در برابر محیط محسوب میشود. وی در 1304ق برای معالجه، سفری به فرانسه کرد. او چکامه مفصلی در این سفر سروده است که شاید بتوان آن را نخستین واکنش یک شاعر ایرانی درباره «فرنگستان» دانست. این قصیده حاوی وصف شهر پاریس و ملاحظاتی راجع به طرز حکومت در نظام جمهوری و آمیخته به واژههای فرانسوی از باب تفنن است.
آثار
1- دیوان، از دیوان ابوالقاسم فرهنگ که بالغ بر 10000 و به قولی حدود 20000 بیت فارسی و عربی است، نسخههایی دردست است. قصیدهها، قطعهها و نمونههایی از شعر او را منابع مختلف نقل کردهاند.
آثار ابوالقاسم فرهنگ، او را شاعری سنتگرا و تا حدی پیرو گویندگان بزرگ پیشین میشناساند. از آن جمله میتوان از قصیدهای نام برد که در آن ضمن شکایت از اهل استیفا و قلم، تلمیح لطیفی به مغایرت نام مزرعه خود به نام «هنا» با «حنا» دارد که موجب استرداد آن مزرعه شده است؛ احتمال میرود که این بیتها به پیروی از قصیده معروف «اگرمحول کار جهانیان نه قضاست» انوری ، یا قصیده «گیتی که اولش عدم و آخرش فناست» ظهیر فاریابی، سروده شده باشد. چنانکه در مسمطهای او، تأثیر منوچهری به خوبی محسوس است.
وی گذشته از دیوان شعر، آثار ادبی دیگری نیز دارد، مانند:
2- ذخرالسفاهه علی طبالبلاهه، یا ذخرالسفه علی طب البله،
به نثر که چون بیتی درباره سکنجبین داشته، به نام سکنجبینیه شهرت یافته و چند بار به طبع رسیده است. این کتاب یا رساله که به اشتباه به نام محمد هاشم بن شیخ مفید در مجله ارمغان به چاپ رسیده، هر چند رسالهای است فکاهی و آمیخته به طنز، اما اشارتی به مسائل گوناگونی چون فقه، حدیث، موسیقی، هندسه، عروض و جفر در آن وجود دارد.
یکی از آثار ارزنده ابوالقاسم فرهنگ، واژهنامهای است با عنوان
3- فرهنگ فرهنگ،
که ظاهراً حدود 1276ق تألیف شده است و دو نسخه خطی از آن در کتابخانه ملی تهران نگاهداری میشود. از دیباچه این کتاب یا مقدمه آن چنین برمیآید که ابوالقاسم به لحاظ علاقه به فرهنگ ایران، سعی کرده است تا آنجا که میتواند، از واژههای دری و پهلوی گرد آورد و در ضمن، مترادفهای فارسی، ترکی و عربی آنها را، به ترتیب الفبا در 31 باب همراه با واژههای ویژه در 29 باب بیاورد. از اینرو وی واژهها را در بابهای بیست و نهگانه مذکور برحسب موضوع دستهبندی کرده و «اسامی و نامها»، «اسلحه حرب»، «اشجار و درختان»، «الوان و رنگها»، و نظایر آنها را شرح داده است. با آنکه نداشتن شواهدی از نظم و نثر یا نبودن هیچگونه اشارهای به شیوه تألیف و نام مآخذ یا مراجع مورد استفاده مؤلف از دیدگاه انتقادی، ضعفی برای فرهنگ فرهنگ تلقی میشود، اما باتوجه به تاریخ چاپ انجمن آرای ناصری (1288 ق)، چنین به نظر میرسد که این کتاب بعد از انتشار دساتیر ملافیروز (1234 ق) و شاید هم با استفاده از آن تألیف شده باشد. از اینرو در عین خالی نبودن از واژههای مجعول یا غیر اصیل، در حد خود شایان توجه و یکی از نخستین گامهای برداشته شده، در این راه است.
از آثار دیگر ابوالقاسم فرهنگ:
4- شرح حدائقالسحر رشیدالدین وطواط،
به شیوه چهارمقاله نظامی عروضی است؛
5- ترجمه البارع فی احکام النجوم ابوالحسن علی بن ابی الرجال شیبانی قیروانی،
که به تشویق معتمدالدوله والی فارس آغاز شده و چون ناتمام مانده بوده، پس از درگذشت ابوالقاسم فرهنگ به وسیله میرزا محمد امین موسوی خراسانی کامل شده است.
همچنین:
6- رسالهای درباره خاندان وصال،
به درخواست فسایی مؤلف فارسنامه ناصری تألیف کرده بوده است که طبعاً به مصداق اهل البیت بودن، میتوان مستند و سودمند باشد.
ابوالقاسم فرهنگ دو سفر کوتاه یکی در 1277ق و دیگری پس از درگذشت برادرش وقار در 1299ق به تهران کرد.
خوشنویسی و نگارگری
فرهنگ را نویسندگان همزمان وی در رده استادان خوشنویسی به شمار آوردهاند. فسایی «بدایع قلم زیبا رقم» او را «نور فزای دیدهاولی الابصار» دانسته، فرصت خط او را «نیکو» وصف کرده، اعتمادالسلطنه وی را در خوشنویسی «استاد» شمرده است و به گفته معصوم علییشاه وی از استادان گوی مسابقت ربود».
نویسندگان معاصر از این پیشتر رفته، او را در کتابت قلم ثلث، همتای یاقوت مستعصمی دانستهاند که «هفت قلم» را نیز خوش مینوشته و تنها کتابت نستعلیق او به نیکویی دیگر اقلام خطش نبوده است، اما خود او با فروتنی در شرح حال خویش چنین آورده که: «خط نسخ و شکسته و تعلیق و ثلث و رقاع را مینویسد» و به نگارگری خود نیز اشارهای ندارد. آثار شناخته شده او در خوشنویسی و نگارگری از این قرار است:
الف ـ خوشنویسی:
1. کتابت شرح قصیده اشکنوانیه (مختصر و ناقص)، به قلم نسخ و تاریخ کتابت 1264ق، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی؛ 2. کتابت خواص السور، در حاشیه یک جلد کلاماللـه مجید (به خط پدرش میرزا کوچک وصال در 1260ق) به قلمهای نسخ، شکسته، نستعلیق، رقاع و شکسته تعلیق کتابت خفی عالی با رقم «ابوالقاسم ابن الوصال» در 1272 یا 1273ق؛ 3. دیوان اشعار شاعر به قلم نستعلیق خوش که در کتابخانه ذکاءالملک فروغی نگاهداری میشده است و از محل کنونی آن اطلاعی دردست نیست؛ 4. رساله ذخر السفاهه علی طب البلاهه، تاریخ کتابت 1278 ق؛ 5. حدائقالسحر رشید وطواط به قلم نسخ کتابت و شکسته کتابت خوش، به تاریخ 1278ق؛ 6. کتابت 4 بیت شعر عربی به قلم نسخ از 8 بیتی که وقار به فارسی و عربی در رثا و ماده تاریخ مرگ داوری (1283ق) سروده و بر سنگ قبر وی منقور است و هماکنون در موزه احمدبن موسی (شاه چراغ) نگاهداری میشود؛ 7. هنگ فرهنگ، به قلم نستعلیق خوش با رقم «ابوالقاسم فرهنگ ابن الوصال» و تاریخ کتابت 1294ق در کتابخانه ملی تهران؛ این نسخه نفیس برای فرهاد میرزا معتمدالدوله، والی فارس نوشته شده و به او تقدیم شده است. نسخه دیگری از این فرهنگ به قلم شکسته نستعلیق و تاریخ کتابت و تألیف 1276ق در همانجا نگاهداری میشود. این نسخه اگرچه رقم کاتب ندارد، اما بیتردید به خط ابوالقاسم فرهنگ و نسخه اصلی و نخست فرهنگ فرهنگ است؛ 8. یک قطعه مشق به اقلام ثلث، نسخ، رقاع، تعلیق و شکسته به تاریخ 1304ق در یک مجموعه خصوصی در تهران؛ 9. قطعاتی به قلم شکسته کتابت خوش در مرقع داوری، در کتابخانه پیشین سلطنتی تهران؛ 10. بخش کتابت شده به قلم نسخ کتاب عشره کامله اثر وقار شیرازی را نیز به فرهنگ نسبت دادهاند؛ 11. از کتابت چند جلد کلاماللـه مجید به خط وی نیز یاد شده که نشانی از آنها دردست نیست؛
ب - نگارگری:
1. یک مجلس از حدود 73 مجلس آبرنگ شاهنامه داوری با رقم «فرهنگ بن وصال» و تاریخ 1272 ق در موزه رضا عباسی تهران؛ 2. تکچهره سیاه قلم از یک شاهزاده جوان قاجار با کلاه بلند و رقم «عمل کمترین بندگان ابوالقاسم شهر صفر سنه 1280» (با حروف لاتین) در یک مجموعه خصوصی در تهران؛ 3. شبیه وصال شیرازی با عبا و عمامه در حالی که به دو متکا تکیه داده و در پیش او یک صندوقچه و چند جلد کتاب قرار دارد، با رقم «شبیه مرحوم وصال شیرازی است کتبه ابوالقاسم»؛ 4. تصویر آبرنگ یکی از رجال عصر قاجار با کلاه بلند و قبا و کلیچه که کتابی در دست دارد. بدون رقم نگارگر در یک مجموعه خصوصی در تهران؛ 5. نسخه اصلی رساله ذخر السفاهه نیز مصور بوده است. بررسی آثار خطی موجود و معرفی شده ابوالقاسم فرهنگ نشان میدهد که وی از قطعهنویسی پرهیز داشته و بیشتر به کتابت تألیفات خود میپرداخته و در کتابت اقلام گوناگون ازجمله قلم نستعلیق کتابت توانا بوده است.
وفات
او برخلاف آنچه فرصت شیرازی نوشته، نه در 1308ق، بلکه به دلیل ماده تاریخی که نعمت فسایی در رثای او سروده: «شافع فرهنگ راد ای دل ابوالقاسم بود» در 1309ق درگذشته و در حرم سید میرمحمدبن موسی کاظم(ع) (برادر شاه چراغ) مدفون است.
[۱].
پانویس
- ↑ سمسار، محمد حسن، ج6، ص169-166
منابع مقاله
سمسار، محمد حسن، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.