قصه ارباب معرفت

    از ویکی‌نور
    قصه ارباب معرفت
    قصه ارباب معرفت
    پدیدآورانسروش، عبدالکریم (نویسنده)
    ناشرمؤسسه فرهنگی صراط
    مکان نشرتهران
    سال نشر1373
    چاپدوم
    کد کنگره

    قصه ارباب معرفت تألیف عبدالکریم سروش، این کتاب، دربرگیرندۀ هشت مقالۀ علمی و تحقیقی است که چهار عنوان آن مرتبط با مولانا و آثار او می‌باشد.

    عناوین مقالات چهارگانه، عبارت است از : غزالی و مولوی، احیاء علوم‌الدین و مثنوی؛ مثنوی و دیوان کبیر؛ حافظ و مولوی؛ تداعی و موانع مولوی و حافظ در شعر گفتن.

    مقالۀ اول، مقایسه‌ای تطبیقی، میان احیاء علوم الدین امام ابوحامد غزالی و مثنوی معنوی مولاناست. به نظر نویسنده، مولانا از غزالی تأثیر پذیرفته و در این تحقیق، نمونه‌هایی از آن را نشان می‌دهد. در آغاز، ویژگی‌های غزالی و مولانا را برشمرده، آنگاه به مشترکات آنان اشاره نموده است، از جمله اینکه هر دو در 38 سالگی دچار تحول شدید روحی شدند و به کمال رسیدند. اما تفاوت آنان این بود که مولانا عاشقی عارف بود و غزالی عارفی خائف.

    در ادامه، میان دو کتاب مذکور مقایسه‌ای انجام داده است. مؤلف می‌گوید در مثنوی صبغۀ تأثر مولانا از غزالی قوی‌تر است و در این مقایسه، عمدتا به ذکر اندیشه‌هایی که خاص غزالی است، یا تعبیرات ویژه‌ای که گفته می‌شود، از آن غزالی است و مولانا از او در مثنوی وام گرفته، می‌پردازد و با منابع آن در کتاب احیاء مقایسه می‌کند.

    روش مقایسه و بررسی به این ترتیب است که ابتدا نکته‌ای را از آثار غزالی به ویژه از احیاء علوم الدین، عینا ذکر کرده سپس همان نکته را از مثنوی نیز استخراج و بیان می‌کند و سرانجام به بررسی و نتیجه‌گیری می‌پردازد. در این نوشته، حدود 121 نمونه از تأثیر پذیری مولانا از غزالی ذکر شده است.

    مقالۀ دوم، مقایسۀ مضمونی میان مثنوی و دیوان کبیر است؛ به عبارت دیگر، بررسی مواردی است که مولانا مضمون واحدی را در دو جامۀ غزل و مثنوی درآورده است. در این تحقیق حدود چهل مورد از تشابه و اشتراک موضوعی میان آن دو بیان شده است. روش کار بدین صورت است که ابتدا ابیاتی از دیوان کبیر ذکر کرده و به دنبال آن ابیاتی با همان مضمون از مثنوی نیز آورده است . در هر مورد تنها به همین مقدار اکتفا کرده و از توضیح و تحلیل خودداری نموده است.

    مقالۀ سوم، به ویژگی‌های شخصیتی حافظ و مولانا پرداخته و نمونه‌هایی از تأثیر پذیری حافظ از مولانا را ذکر کرده است. نویسنده در آغاز می‌گوید باور نمی‌توان کرد که حافظ از آثار مولانا بهره نجسته باشد، و وقتی به مشابهت دنیاهای این دو بزرگ اذعان کنیم، آن حدس تأیید می‌شود و وقتی به دیوان‌های آنان مراجعه کنیم، اثبات می‌گردد، بر اساس این تحقیق حافظ هم در الفاظ و هم در مضامین، گاه بیتی را از مولانا وام کرده و به عنوان مثال حدود 27 مورد از تأثر حافظ از مولانا را فهرست وار و بدون تحلیل و تفسیر ذکر نموده است. همچنین در این اثر به تفاوت‌های آنان اشاره می‌کند از جمله اینکه حافظ غمگین و شرابخواه بود، مولانا بی‌غم و بی‌باده؛ خافظ در بند زمان بود، مولانا فارغ از زمان؛ خافظ ایهام پرداز بود و مولانا صریح و رُک‌گو؛ آنگاه به اشتراکات آنان می‌پردازد. از جمله اینکه حافظ و مولانا هر دو دشمن مدعیان دروغین تصوف بودند. در این بررسی نمونه‌های ذکر شده، برگرفته از دیوان حافظ و دیوان کبیر است.

    مقالۀ چهارم، با عنوان دواعی و موانع مولوی و حافظ در شعر گفتن، شباهت نزدیک به مقالۀ سوم دارد، و مسائلی چون غمگینی حافظ و بی‌غمی و بی‌اعتنایی مولانا به عروض و قافیه و... مورد بررسی قرار گرفته است.

    در پایان کتاب منابع و مآخذ ذکر شده است.[۱]



    پانويس

    1. ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص116-118


    منابع مقاله

    عالمی، محمدعَلَم، کتاب‌شناسی توصیفی مولانا (شامل جدیدترین تحقیقات و قدیمی‌ترین کتاب‌های مولوی پژوهی)، قم، انتشارات دانشگاه قم، 1392ش.

    وابسته‌ها