المهذب فیما وقع في القرآن من المعرب

    از ویکی‌نور
    المهذب فیما وقع في القرآن من المعرب
    المهذب فیما وقع في القرآن من المعرب
    پدیدآورانسیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر (نويسنده) هاشمی، تهامی راجی (محقق)
    ناشرالمرکز الثقافي للنشر و التوزیع
    مکان نشرمغرب - محمدیه
    سال نشر13سده
    چاپ0
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المُهَذّبُ في ما وقع في القرآن من المُعَرَّبِ، نوشته ادیب، مورّخ، مفسّر، فقیه و نویسنده فعال شافعی قرن نهم و دهم قمری، جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی (849-911ق)، به معرفی واژگان دخیل در قرآن کریم به‌ترتیب حروف تهجی می‌پردازد. منظور از «مُعَرَّب»، کلماتی است که از زبان‌های دیگر (مانند فارسی، عبری، رومی، سریانی و...) وارد عربی شده است.

    هدف و روش

    • جلال‌الدین سیوطی نوشته است: در این اثر، هر مقدار که کلمه «مُعَرَّب» را یافته‌ام، آورده‌ام و به کسی که آن را بیگانه از عربی شمرده، نسبت داده‌ام و نظرش را بیان کرده‌ام. آیا واژگان دخیل در قرآن، وجود دارد یا نه؟ اندیشوران در پاسخ به این پرسش، اختلاف دارند و بیشترشان (از جمله امام شافعی و ابن فارس) گفته‌اند: هیچ واژه دخیلی در قرآن نیست...، ولی برخی گفته‌اند: کلمات «مُعَرَّب» در قرآن وجود دارد، اما معدود و محدود است و آن را از عربی بودن خارج نمی‌سازد؛ مانند آنکه اگر در قصیده‌ای فارسی فقط یک کلمه عربی بیاید، به‌خاطر آن یک واژه تازی، از فارسی بودن خارج نشود[۱]. نویسنده خودش نظر اخیر را پذیرفته و برای ورود واژگان دخیل در کتاب الهی، شواهد و حکمت‌هایی آورده است[۲].
    • محقق کتاب، تهامی راجی هاشمی، با یادکرد و معرفی برخی از آثار پیشینیان در باب واژگان دخیل در قرآن، می‌افزاید: «المُهَذّب» سیوطی، فرهنگ‌نامه‌ای جامع همراه با توضیحات است که شامل همه واژگان دخیل در قرآن می‌شود و هرچند من فقط به دو نسخه خطی از این کتاب دست یافتم، ولی معتقدم که توانسته‌ام با تصحیح همین دو نسخه، متنی پیراسته عرضه کنم[۳].

    ساختار و محتوا

    نویسنده در این کتاب، تعدادی از واژگان قرآنی (حدود 100 واژه) را به‌ترتیب الفبایی آورده و بعد در هر مورد توضیح داده است که چه کسی آن را دخیل شمرده و از کدام زبان وارد عربی شده است.

    نمونه مباحث

    • «القَيُّوم»: واسطی گفته است که در زبان سریانی، قیوم کسی است که نمی‌خوابد[۴].
    • «المِسك»: ثعالبی در فقه اللغة حکایت کرده است که این کلمه فارسی است[۵].

    یادآوری: در زبان فارسی، «مِشک» و «مُشک» گویند و در زبان عربی، شین به سین، تبدیل شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص57-60
    2. ر.ک: همان، ص60
    3. ر.ک: مقدمه محقق، ص1-50
    4. ر.ک: متن کتاب، ص134
    5. ر.ک: همان، ص144

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها