الرد علي المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    الرد علي المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد
    الرد علي المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد
    پدیدآورانابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی (نويسنده) محمودی، محمدکاظم (محقق)
    عنوان‌های دیگرالرد علي المتعصب العنيد
    ناشرمجمع إحیای فرهنگ اسلامی
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1435ق
    چاپ1
    شابک978-600-6320-01-5
    موضوعاحادیث اهل سنت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    /ک2 الف16 127 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، نوشته ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن جوزى (597-508ق)، عالم بغدادی قرن ششم هجری است که در دانش‌های گوناگون زمانه خود چیره‌دست بوده است. این اثر، ردیّه‌ای بر کتاب عبدالمغیث بن زُهَیْر ابوالعز حربی حنبلی (583-500ق) است که در فضیلت یزید بن معاویه نوشته است. محمدکاظم محمودی پژوهش این ردیه را انجام داده است.

    ابن جوزی در همان آغاز کتاب، به عبدالمغیث در کمی دانش و کوتاهی فهم طعنه می‌زند و او را از کسانی می‌داند که شناختی از منقولات و درکی از معقولات ندارند و می‌گوید که او نه حدیث خوانده است و نه درستِ آن را از نادرستش و نه حدیث مقطوع را از موصولش تشخیص می‌دهد؛ او نه حدیث تابعین را از صحابه بازمی‌شناسد و نه ناسخ را از منسوخ تمیز می‌دهد و نه می‌داند که چگونه میان دو حدیث را می‌توان جمع نمود. او تعصب قبیله‌ای عوامانه‌ای دارد و چنانچه، حدیثی را موافق با خواسته خود بداند به آن چنگ می‌زند، گرچه همه فقیهان مخالف با آن باشند. او در علوم حدیث سررشته ندارد و به آنچه کذابان استناد می‌کنند، احتجاج می‌کند[۱]‏.

    ابن جوزی چند نمونه از دیدگاه‌های نادرست عبدالمغیث را می‌آورد[۲]، آنگاه، به نوشته او در منزه‌سازی یزید بن معاویه اشاره می‌کند و خشم او را نسبت به خود، که یزید را ملامت کرده است، یادآور می‌شود. ابن جوزی ادعای عبدالمغیث را به اینکه عالمان دینی، یزید را لعن و نکوهش نکرده‌اند، نقل می‌کند، سپس، در پاسخ او سخن عالمانی را که ذم و لعن را (به‌ویژه بر یزید) جایز می‌دانند، گواه می‌آورد[۳]‏.

    ابن جوزی سپس، رساله‌اش را فصل‌بندی می‌کند، ولی به فصل‌ها عنوان نداده و شماره‌گذاری نمی‌کند. او در نخستین فصل، روایت‌هایی را نقل می‌کند که در آن‌ها از لعن کسانی یاد شده‌ است که یک‌دهم یزید بن معاویه ستم نورزیده‌اند[۴]. او در فصل دوم، از حالات یزید و چگونگی تثبیت حکمرانی برای او سخن می‌گوید[۵]‏. ابن جوزی در فصل‌های دیگر به ماجرای بیعت‌ طلبیدن یزید از مردم، به‌ویژه از امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر اشاره می‌کند و به‌تفصیل، از حرکت امام به‌سوی مکه، اشتیاق کوفیان به بیعت با ایشان، رفتن و کشته شدن مسلم بن عقیل در کوفه، رسیدن امام به کربلا، محاصره ایشان به دستور عبیدالله، کشته ‌شدن امام، اسارت اهل بیت ایشان و حرکتشان به کوفه و گفتگوی زینب کبری و دیگران با عبیدالله و سپس بردنشان به شام و مجلس یزید و...، سخن می‌گوید. به‌ویژه با چندین روایت از گستاخی یزید با سر امام(ع) و خواندن شعرهایی که در آن‌ها، کینه‌های خود و اجدادش را از رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع)، به‌ویژه در جنگ بدر یادآور شده است، سخن به میان می‌آورد[۶]. ‏ابن جوزی پس از ذکر حرکت اسیران به مدینه، یزید را در اسائه ادبش به سر امام(ع) شماتت می‌کند و می‌گوید که مگر او با کشتن حسین(ع) به مقصودش نرسید، پس چرا به‌جای اینکه سر را احترام کند، به آن چوب می‌زد و کینه‌های جاهلیت را با اشعارش یادآوری می‌کرد؟[۷]‏.

    واقعه حره، دومین موردی است که ابن جوزی با آن بر خباثت یزید احتجاج می‌کند[۸]. او سپس، دیدگاه عبدالمغیث را در جایی که احمد بن حنبل برای لعن یزید به آیه «فهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض و تقطعوا أرحامكم» استشهاد کرده است، نقد می‌کند؛ چراکه عبدالمغیث شأن نزول این آیه را «منافقان یهود» می‌داند[۹]‏. همچنین، دیدگاه عبدالمغیث را در منزه‌سازی معاویه به چالش می‌کشد[۱۰]. ابن جوزی سپس، نگاه او را در درستی بیعت با یزید نقد می‌کند[۱۱]‏ و رأی او را در وجوب پیروی از پیشوایان ستمگر مخدوش می‌داند. او در این‌باره، مثال‌هایی را از حجاج ثقفی و رویکرد نقادانه عمر بن عبدالعزیز به حاکمان می‌آورد[۱۲]. ابن جوزی در پایان، به کسانی که امام حسین(ع) را خارجی دانسته‌اند و به کسانی که می‌گویند به حرمت معاویه، متعرض یزید نشوید، پاسخ می‌گوید[۱۳]‏.

    محمودی (محقق کتاب) در آغاز مقدمه‌اش، ابن جوزی را عالم برجسته‌ای می‌داند که با استناد به آیه‌های قرآن و حدیث‌های نبوی(ص) لعن و نفرین و نکوهش را بر ستمگران روا می‌دانسته است. البته، سخنش را با تقیه و مدارا می‌پوشانده و بسیاری از نقاط ضعف را بیان نمی‌کرده است تا دستاویزی برای دشمنانش نگردد[۱۴]‏.

    محمودی گفتار کوتاهی در بزرگی ابن جوزی و کژتابی عبدالمغیث نوشته است[۱۵] و می‌گوید: ابن جوزی دو کتاب دیگر در پاسخ و رد دیدگاه‌های عبدالمغیث دارد که به «آفة أصحاب الحديث و الرد علی عبدالمغيث» و «عجالة المنتظر في شرح حال الخضر» عنوان خورده‌اند[۱۶]‏.

    محمودی نوشته‌ای را که به دستور مأمون عباسی در لعن معاویه نگاشته شده و معتضد عباسی نیز در سال 284ق، به خواندن آن پس از نمازهای جمعه فرمان می‌داده است و در آن به گفته‌ها و نفرین‌های رسول خدا(ص) در حق بنی‌امیه (به‌ویژه، ابوسفیان و دو فرزند او «معاویه و یزید) استشهاد شده است، در مقدمه کتاب آورده است[۱۷]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص23-22
    2. ر.ک: همان، ص26-23
    3. ر.ک: همان، ص31-27
    4. ر.ک: همان، ص39-32
    5. ر.ک: همان، ص42-39
    6. ر.ک: همان، ص61-43
    7. ر.ک: همان، ص64-62
    8. ر.ک: همان، ص70-64
    9. ر.ک: همان، ص72-71
    10. ر.ک: همان، ص
    11. ر.ک: همان، ص79-75
    12. ر.ک: همان، ص89-79
    13. ر.ک: همان، ص90-89
    14. ر.ک: مقدمه محقق، ص8-7
    15. ر.ک: همان، ص13-9
    16. ر.ک: همان، ص14-13
    17. ر.ک: همان، ص18-16

    منابع مقاله

    مقدمه محقق و متن کتاب.

    وابسته‌ها