حسینی استرآبادی جرجانی، حسن بن محمد
اِبْنِ شَرَفْشاه، حسينى استرابادي جرجانى، سيدركنالدين حسن ابن محمد
تولد و تحصیلات
اِبْنِ شَرَفْشاه، حسينى استرابادي جرجانى، سيدركنالدين حسن ابن محمد(د 715 يا 718ق/1315 يا 1318م)، مكنى به ابومحمد و ابوالفضايل، حكيم، متكلم و نحوي مشهور سدة 8ق 14م. از روزگار نوجوانى و رشد و تحصيلات او آگاهى در دست نيست، اما ظاهراً هنوز جوان بود كه در مراغه به خدمت خواجه نصيرالدين طوسى پيوست و چندان هوشمندي و علاقه به دانش از خود نشان داد كه در غيبت قطب الدين شيرازي، به سرپرستى شاگردان خواجه برگزيده شد و معيد استاد گشت. از آنجا كه خواجه در 657ق/1259م در مراغه رحل اقامت افكنده و سن ابن شرفشاه هنگام مرگ حدود 80 سال بوده است، وي بايد در حدود 30 سالگى به مراغه رفته باشد. در هر حال وي هيچ گاه ملازمت خواجه را ترك نگفت و حتى در 672ق/ 1273م با او به بغداد رفت.
فعالیتها
پس از مرگ خواجه، در موصل اقامت گزيد و به تدريس در مدرسة نورية آن ديار مشغول شد و نظارت بر اوقاف آنجا نيز به او واگذار گرديد و در همين ايام برخى از آثار خويش را تأليف كرد. ظاهراً وي مدتى نيز در سلطانيه زيست و به گفتة سيوطى در مدرسة شافعية آنجا به تدريس پرداخت. گفتهاند چندي نيز در مدرسة شهيد ماردين تدريس كرد. به احتمال قوي در همين مناصب هر ماه 1600 و به قولى 1800 درهم مقرري دريافت مىكرد.
ابن شرفشاه در حكمت و كلام و نحو چيره دست بود و در روزگار خود از شهرتى بسزا برخوردار گرديد، چنانكه رشيدالدين فضل الله در نامهاي كه در باب اعطاي مال به دانشمندان، به فرزندش امير على حاكم بغداد نوشت، از وي خواست كه هزار دينار و مركبى بازين و پوستينى از پوست سنجاب براي ركن الدين ارسال كند. وي در طول سى و اندي سال تدريس، شاگردان متعددي تربيت كرد كه از آن ميان مىتوان از رينالدين على بن حسين بن قاسم معروف به ابن شيخ العوينه و على بن عبدالله بن حسن معروف به تاج الدين تبريزي ياد كرد. دربارة مذهب ابن شرفشاه اختلاف هست. برخى او را شيعه و برخى شافعى مذهب دانستهاند. از آنجا كه سبكى و ابن قاضى شهبه ترجمة او را در طبقات الشعافعية آوردهاند و با توجه به آنكه وي كتاب الحاوي در فقه شافعى اثر نجم الدين عبدالغفار قزوينى را شرح كرده، قول اخير درستتر به نظر مىرسد. شايد ملازمت خواجه نصيرالدين طوسى و نيز انتساب كتابى به نام منهج الشيعة به وي سبب شده باشد كه بعضى از متأخران او را شيعى بدانند.
وفات
سرانجام در محرم يا صفر 715 و به قولى در 718ق در موصل درگذشت(قس: روايت منحصر به فر د مدرس، كه تبريز را محل مرگ ابن شرفشاه دانسته است).
آثار
ابن شرفشاه در طول عمر درازش آثار متعددي از خود برجاي گذارد:
1. شرح مختصر ابن حاجب كه در دارالكتب مصر نسخهاي از آن موجود است؛
2. سه شرح بر الكافية ابن حاجب: شرح مفصل معروف به البسيط، مختصر و متوسط معروف به الوافية كه شرح اخير بسيار مشهور بوده، نسخ فراوانى از آن در كتابخانههاي تهران، قم، يزد، صوفيه، استانبول وجود دارد؛
3. شرح تصريف ابن حاجب معروف به الشافية كه نسخههايى از آن در قاهره و استانبول موجود است؛
4. شرح اصولالدين ابن حاجب؛ 5. شرح دو مقدمة ابن حاجب؛ 6. شرح المطالع در منطق؛ 7. شرح شمسيه در منطق؛ 8. شرح قواعد العقائد خواجه نصير در كلام كه به خواهش فرزند خواجه به شرح آن پرداخت؛ 9. شرح حماسة ابوتمام ؛ 10. حل العقد و العقل فى شرح مختصر السؤل و الامل؛ 11. شرح الفصيح ثعلب در لغت؛ 12. منهج الشيعة (نهج الشيعة) فى فضائل وصّى خاتم الشريعة، كه به نام سلطان اويس بهادرخان نگاشت؛ 13. حواشى بر تجريد الاعتقاد خواجه نصير؛ 14 مرا¸ة الشفاء در طب؛ 15. بيست سؤال از خواجه نصيرالدين طوسى كه خواجه به هر يك پاسخ داده و تاريخ 671ق در پايان آن ظاهراً به خط خود خواجه رقم خورده است؛ 16. شرح بر كتاب الحاوي در فقه شافعى كه وصف آن گذشت[۱].
منابع مقاله
سجادي، جعفر، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد چهارم، چاپ چهارم، سال 1377.
وابستهها
- ↑ سجادی، جعفر، ج4، ص80