دو سفرنامه در باره لرستان

    از ویکی‌نور
    دو سفرنامه درباره لرستان
    دو سفرنامه در باره لرستان
    پدیدآورانامان‌اللهی بهاروند، سکندر (مترجم)

    مینورسکی، ولادیمیر فئودوروویچ (نویسنده)

    ادموندز، سیسیل جان (نویسنده)

    بختیاری‏، لیلی (مترجم)
    عنوان‌های دیگرسفر نامه لرستان

    یادداشت‏هائی درباره لرستان

    لرستان و لرها
    ناشربابک
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1362 ش
    چاپ1
    موضوعسفر نامه‌ها لرستان - سیر و سیاحت
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏DSR‎‏ ‎‏1325‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏4‎‏د‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دو سفرنامه درباره لرستان، شامل رساله لرستان و لرها نوشته ولادیمیر مینورسکی، و سفرنامه لرستان نوشته بارون دوبد و یادداشت‌هایى درباره لرستان از سیسیل جان اموندز که ترجمه آن توسط دکتر سکندر امان اللهی بهاروند صورت پذیرفته است.

    ساختار

    در ابتدا رساله‌ى لرستان و لرها نوشته مینورسکی که توسط دکتر امان اللهی به از فرانسه به فارسی ترجمه شده با معرفی زندگی‌نامه نویسنده، توسط مترجم آغاز میگردد. سپس فهرستی از مندرجات این سفرنامه و بعد از آن متن سفرنامه شروع میگردد. در ادامه یادداشت‌هایی درباره لرستان، نوشته ادموندز عنوان گردیده است. در ابتدای این یادداشت، پیش‌گفتاری از مترجم و زندگی‌نامه ادموندز توسط، آقای امان‌اللهی و در ادامه فهرست مطالب این بخش و سپس متن یادداشت ذکر میگردد. در این یادداشت میخوانیم مسافرت ادموندز از دزفول به منگره، دره منگره، مسافرت از دزفول به بروجرد، گزارش جاده خرم‌آباد، بیرانوند، بروجرد و یادداشت‌های مسافرت از دزفول به خرم‌آباد و بروجرد و در پایان این یادداشت، گزارشی از جاده کرمانشاه به خرم‌آباد مشاهده مى‌گردد. در پایان سفرنامه لرستان، نوشته بارون دوبد با گفتارى از مترجم آغاز مى‌گردد و سپس کتاب، با حواشى و توضیحاتى از مترجمین به پایان مى‌رسد.

    گزارش محتوا

    مؤلف به معرفی سرزمین لرستان مى‌پردازد و مى‌گوید که در جنوب غربی ایران قرار دارد و در عهد مغول تحت عنوان لر بزرگ و لر کوچک شناخته مى‌شد. اما از زمان صفویه به بعد منطقه لر بزرگ به بختیاری و کهکیلویه موسوم گردید.

    در بخشی به روزگار باستان در لرستان میپردازد. وی مى‌افزاید که مناطقی که امروزه لرها در آن به سر میبرند، مدت‌ها پیش از کوچ ایرانیان مسکون بوده است و دور از دسترس آشورى‌ها و بیشتر زیر نفوذ ایلامیان بوده است. همچنین آثار برخی از شهرهای باستانی در لرستان را بیان میدارد.

    از اقتصاد و غنی بودن این منطقه از نظر معادن میگوید و در ادامه به تیره‌های لرها و وجه تسمیه آنان اشاره مى‌نماید. شاید علل نسبت دادن لرها به خاطر محلی باشد که موسوم به لور واقع در گردنه مانرود باشد که مربوط به خاطره شهر اللور باشد.

    لرها از نظر قوم شناسی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. زبانشناسان، لرها را به منطقه فارس مربوط می‌دانند و حال آن که روایات محلی لرهای اصلی را قبایلی می‌داند که از مانرود آمده‌اند.

    لرها به گروه‌های چهارگانه ممسنی‌ها، کهگیلویه، طوایف بختیاری، طوایف لرستان تقسیم می‌شوند.

    در بخش بعدی مذهب و زبان لری را خاطر نشان مى‌کند. در بخش تاریخ لرستان، از تاریخ لرستان در دو زمان صفویه و بعد از صفویه مطالبى را ذکر می‌کند.

    در بخشی دیگر اتابکان لر بزرگ و لر کوچک و سلسله آنان را یاد آور می‌شود.

    پایان این مقاله همراه است با حواشی و توضیحات مترجم، طی 97 شماره.

    گزارش سفرنامه یادداشت‌هایی درباره لرستان.

    ادموندز، در این یادداشت ابتدا از سفر دزفول به منگره میگوید و این سفر را در سوم ژوئیه سال 1917م به طرف مال داراب‌خان در صالح‌آباد انجام میدهد.

    ادموندز درسال 1913م وارد ایران شد و به عنوان مامور سیاسی به جنوب غربی ایران اعزام شد و بیشتر در اهواز دزفول و خرمشهر فعالیت داشت، در همین زمان بود که به لرستان مسافرت کرد. این یادداشت، ترجمه یادداشت‌های مسافرت نامبرده به لرستان است که برای شرکت نفت انگلیس - ایران تهیه گردیده و در آن زمان جزو اسناد محرمانه بود است. ادموندز در این سفر ضمن مذاکره با سران ایلات لرستان، زمینه عبور یک کاروان را از طریق لرستان فراهم کرد. اما این کاروان که شامل چند هزار راس قاطر و الاغ حامل اجناس انگلیسی بود، به محض ورود به میانکوه بالا گریوه به وسیله لرها به تاراج رفت. اجناس این کاروان متعلق به برادران لینج بود که جاده خوزستان- اصفهان را در اختیار داشتند. از این رو لرها غارت این کاروان را مبدا تاریخ قرار داده و آن را "سال لنچ" مینامیدند. این شکست ادموندز را ناراحت ساخت؛ به طوری که نارحتی او در سراسر یادداشت‌هایش هوید است. بدون تردید ادموندز در بسیاری از موارد در حق میزبانان خود که با سادگی و به آئین ایلیاتی از وی پذیرایی کرده کمال بی انصافی را روا داشته است.

    تصویری که وی از لرها ارائه میدهد، یک جانبه و دور از حقیقت است. از آن جایی که او نتوانسته است، سیاست‌های امپریالیستی دولت متبوع خود را اجرا کند، به ناچار تمام کاسه و کوزه‌ها را بر سر لرها شکسته و آنها را ابن الوقت و خوک صفت می‌داند. تا جایی که نامبرده و یکی از همکاران او به نام ویلسون درباره لرها چنین داوری کرده‌اند: در مصاحبه‌هایى که خود با ادموندز داشتم، علت این پندار ناروا را درباره لرها را جویا شدم. وی ضمن پوزش اظهار داشت که در آن زمان جوان و کم تجربه بوده و ناراحتی‌های گوناگون سبب گردید که آن مطالب را بنویسد.

    مطالب این بخش هر چند غرض آلود است؛ اما حاوی نکات تاریخی درباره اوضاع اجتماعی و سیاسی لرستان در آن زمان می‌باشد و فعالیت‌های امپریالیستی انگلیس در لرستان را فراهم میآورد.

    در بخشی که به منگره سفر نموده است، میرهای منگره را در جدولی به نظم در آورده است. وی این یادداشت را به صورت روز شمار نوشته است.

    گزارش محتوای

    هدف اصلی دوبد از این سفر، شناسایی مناطق بکر و کوهستانى، اما ناامن لرستان و خوزستان بوده است. سرزمینى که تا آن زمان براى مسافران اروپایى ناشناخته باقى مانده بود. در مورد علل و انگیزه‌هاى مسافرت دوبد باید گفت که هر چند سفر وى ظاهرا با انگیزه شخصى صورت پذیرفته، با این حال شیوه مسافرت وى شبیه مسافرت یک مامور سیاسى بود است، به این معنا که با أخذ فرمان‌هاى رسمى از جانب وزیر داخله خطاب به والیان، حاکمان، خوانین و نظایر این‌ها که موظف به تامین جان و تهیه سور و سات سفر وى شده بودند، از دروازه تهران حرکت خویش را با هدف ورود به منطقه ناشناخته و نا امن لر نشین آغاز نمود.

    کوشش دوبد در تهیه نقشه‌هاى جغرافیایى، حائز اهمیت است. این نقشه‌ها که به دلیل تبحر وى، بسیار دقیق و علمى تهیه شده بود، توانست مقدمات آشنایى اروپاییان با سرزمین بکر خوزستان و لرستان را فراهم نماید.

    دوبد از جمله توانایى‌هاى فردى برخوردار بوده که به سفر وى جنبه علمى - فرهنگى بالایى بخشیده است. تسلط کامل به زبان فارسى و آشنایى با فرهنگ ایرانى، تحصیلات عالى در خصوص تاریخ ملل مشرق زمین، مهارت در نقاشى و از همه مهم‌تر هوشمندى و نکته سنجى، نمونه‌هایى از این توانایى‌ها به شمار مى‌روند.

    به دلیل ناامنى منطقه و جهت فراهم نمودن مایحتاج سفر خویش احکامى را از دولت ایران براى حاکمان و خوانین منطقه اخذ کرده بود. این احکام هر چند سور و سات سفر را برایش مهیا و جان و مالش را تامین نمود؛ اما از سویى باعث گردید تا سفر وى سفرى عادى جلوه نکند. وى با این شیوه سفر، خود را از ملاقات با مردم محروم ساخت. به این ترتیب به محض ورود به یک منطقه به جاى آن که در بین مردم حضور یابد، در نزد حاکمان سکنى مى‌گرفت و در مواقع حرکت نیز از آن جایى که ماموران دولتى یا تفنگچى‌هاى خوانین او را همراهى مى‌نمودند، مردم از نزدیک شدن به او خوددارى می‌کردند. حتى بعضى جاها از او فرار می‌کردند. این امر باعث شده تا با مردم کمتر در ارتباط باشد، لذا از زندگى آنها کمتر سخن گفته است.

    هر چند مطالب این سفرنامه، همانند سایر سفرنامه‌هاى متنوع، زوایاى مختلفى را شامل است، با این حال شاید بتوان در یک نگاه کلى مطالب آن را به سه دسته تقسیم نمود. اول آن دسته مطالبى است که وى در خصوص عوامل و پدیده‌ى جغرافیایى منطقه؛ مانند آب و هوا، ناهموارى‌ها، پوشش گیاهى و... ارائه داده است. دوم موضوعات تاریخى و جغرافیاى تاریخى منطقه است و دسته آخر روایاتى است که وى در خصوص وضعیت سیاسى - اجتماعى مردم منطقه ارائه داده است.

    وى علاوه بر توصیف جغرافیایى منطقه، توجه به موضوعاتى؛ همچون وضعیت شهرها و تغییر و تحول آنها، رودخانه‌ها و نقش اقتصادى - تاریخیشان، تطبیق اماکن قدیم با جدید، جاده‌ها، آداب و رسوم و... سفرنامه وى را منبعى ارزشمند در خصوص جغرافیاى تاریخى این منطقه نشان مى‌دهد.

    دوبد در طرح مباحث تاریخى مربوط به این منطقه، هر چند از منابع متعددى سود برده، با این حال برخى اظهار نظرهاى او را که بعضا بدون ارائه دلیل یا توضیح ابراز شده است، نمى‌توان به راحتى پذیرفت. به عنوان مثال قوم لر را از نژاد زند قدیم مى‌داند.

    از آن جایى که وى اولین سیاح روسى است که از منطقه لرستان و خوزستان دیدن نموده است، برداشت‌هاى او از روابط بین حکام و خوانین با دولت مرکزى، آداب و رسوم و معیشت و خلقیات مردم این دیار مى‌تواند، جالب و پر نکته باشد.

    در این سفرنامه محصولات منطقه لرستان را به جز چند منطقه چنین بیان مى‌کند که: از زندگی شبانی و فرآورده‌های دامی استفاده میکنند، و محصولاتی چون گوشت، پنیر و کره و مقدار زیادی ذغال که در نواحی جنگلی تهیه شده و با گاوهای نر و الاغ حمل می‌شود به بازارهای بروجرد، نهاوند و همدان و کرمانشاه فرستاده می‌شود.

    وی درباره صفات لرها میگوید که آنها مانند همسایگان بختیاری خود به غارت‌گری عادت کرده‌اند.

    وی درباره مذهب، آداب و رسوم لرها چنین تصور مى‌کند و مى‌گوید که من اندازه کافی در میان لرها نبوده‌ام تا اطلاعات درستی از عقاید مذهبی آنها جمع‌آوری کنم؛ اما به طور کلی آنها درباره اصولی که توسط پیامبر اسلام که ظاهرا به او ایمان دارند و پیرو مذهب شیعه می‌باشد، بسیار جاهل و بی تفاوت مى‌باشند. وى مى‌افزاید که چون لرها به ندرت اروپاییان را در میان خود میبینند، آنها را بسیار کنجکاو و حتی گستاخ و کم‌تر از ده‌نشینان خجول یافتم. اما همیشه آماده خدمت و یاری دادن به مسافری که برحسب اتفاق به اردوگاه آنها وارد شود، مى‌باشد.

    همچنین در ستایش میهمان‌نوازى مردمان این دیار مى‌نویسد و از عشق پایدار و محبت خالصانه زن ایلیاتى به اعضا خانواده‌اش مى‌گوید. چنانچه وى هنگام عبور از کنار قبرستانى در خاک لرستان مشاهده مى‌کند که در بالاى هر قبر طره‌ى گیسوى زنى آویزان است، کنجکاو مى‌شود و مى‌خواهد علت آن را بداند، اندکى بعد کاشف به عمل مى‌آید که در میان مادران، زنان، خواهران و دختران لر و دیگر زنان اقوام رسم است که قسمتى از حلقه زلف را ببرند و به نشانه غم دل بر مزار مرد از دست رفته خود بگذارند. سپس در ستایش این عمل زنان مى‌آورد که گمان نکنم هیچ گاه وفات نامه‌اى در حد نیمى از فصاحت و بلاغت یک چنین بیانى از احساس اصیل و ساده را که تنها مهر خالص یک زن مى‌تواند آن را ابداع کند، در جایى خوانده باشم.

    در پایان حواشی و توضیحات مترجمین آورده شده است.

    وضعیت کتاب

    درابتداى هر یک از این دو سفرنامه و رساله، فهرستى از مطالب آن بخش به چشم مى‌خورد.

    منابع مقاله

    1. متن و مقدمه‌هاى سفرنامه‌ها.
    2. مقاله‌اى پیرامون سفرنامه لرستان و خوزستان اثر بارون دوبد، سیاح روسى که توسط حسن پرهون نگاشته شده است.

    وابسته‌ها