البناء العروضي للقصيدة العربية
البناء العروضي للقصيدة العربية | |
---|---|
پدیدآوران | عبداللطیف، محمد حماسه (نويسنده) |
ناشر | دار الشروق |
مکان نشر | لبنان - بیروت ** مصر - قاهره |
سال نشر | 1420ق - 1999م |
چاپ | 1 |
شابک | 977-09-0575-5 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | ع۲ب۸ 2194 PJA |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
البناء العروضي للقصيدة العربية تألیف محمد حماسه عبداللطیف (1941-2015م)، استاد نحو، صرف و عروض دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره، کتابی در موضوع علم عروض
علم عروض از بدو تأسیس شعر عربی معیار شعر عربی بوده که به واسطه آن شعر عربی مورد سنجش قرار میگرفت. از زمانی که قواعد این علم کشف شد و قوانین این علم توسط محقق بی بدیل عرب خلیل بن احمد فراهیدی (متوفای تقریبا 175ق)استخراج شد و علمای دیگر عرب به آن متعهد ماندند. به این معنا که آن را شرح دادند و یا ابهامات آن را بیان و یا آن را خلاصه کرده و مسائل آن را به نظم کشیدند و یا اهمیت آن را گوشزد کردند.[۱]
نویسنده دانستن علم عروض را بسیار مهم میداند.[۲]
ایشان در ابتدای کتاب با آوردن دو مثال، تفاوت نثر و شعر را بیان نموده است و شناخت اوزان شعری و تمایز بین آنها و نیز ادراک یک شعر صحیح و کامل از یک شعر شکسته را نیازمند دانشی گسترده در زبان عربی و شناخت صرف و نحو دانسته که در بالاترین قلههای دانش قرار دارد.[۳]
از طرف دیگر علم عروض بهخودیخود موضوعیت داشته و مطلوب است. زیرا شعر نخستین هنر عربی است و وزن اولین ویژگی آن بر دیگر اشکال نوشتهها است و معنای شعر برای ما چندان معلوم نخواهد بود مگر این که عناصر ترکیب این قالب مشخص و معلوم باشد. اگر توانایی درک ابعاد زیبایی زبان در بهترین آثار هنری را نداشته باشیم، توانایی آفرینش و نوآوری در هر زمینهای هم از بین خواهد رفت.
نویسنده سپس به وجه موسیقایی شعر پرداخته است و این که موسیقی بدون نیاز به حواس دیگر بهوسیله گوش درک میشود، گوش راه نفوذ موسیقی به روح آدمی است؛ بنابراین در شعر فقط باید به آواهای گفتاری توجه نمود و نمادهای نوشتاری نباید ما را بفریبد.[۴]
خلاصه کلام این که شعر باید بر اساس قواعد دستوری و صرفی بهدرستی تلفظ گردد و باید علائم نوشته شده با چه چیزی تلفظ میشود و چه چیزی تلفظ نمیشود آشنا بود.[۵]
در ارتباط با واحدهای موسیقی در شعر عربی: ایشان مینویسد: قدمت قالبهای شعر عربی بهاندازه خود شعر عربی است. [۶] شعر عربی از مجموعه از نغمهها تشکیل شده است و هر نغمهای از آن بحر نامیده میشود و هر بحری واحد موسیقایی خودش را دارد بهطوریکه تکرار التفعیلة بحری خاصی است.
سپس ایشان به انواع واحدهای موسیقی پرداخته است و بیان میدارد در شعر عربی 16 نغمه اساسی وجود دارد که به آن بحر گفته میشود. برای هر بحری هم یکشکل موسیقایی خاصی است که به شکل نظاممندی در آن شعر تکرار میگردد که توسط آن موسیقی خاص آن بحر به وجود میآید که ما آن وحدت موسیقیای را تفعیله نامیدیم.[۷]
سپس به روش شکلگیری هر یک از بحرهای 16 گانه مشهور و تحلیل آنها پرداخته است.[۸]
در فصل اول این باب درباره شعر آزاد و اوزان عروضی آن سخن گفته است. او این نوع شعر را به دو قسم تقسیم کرده، اشعار متفقالارکان و اشعار مختلفالارکان، و بیان داشته که اشعار متفقالارکان از تکرار افاعیل عروضی به دست میآید. آنها 7 بحر هستند. وافر (مفاعلتن)[۹]، کامل (متفاعلن)[۱۰]، رجز (مستفعلن)[۱۱]، هزج (مفاعیلن)[۱۲]، رمل (فاعلاتن)[۱۳]، متقارب (فعولن)[۱۴]، متدارک (فاعلن) [۱۵]
در فصل بعدی به اشعار مختلفالارکان پرداخته و بیان میدارد، این اشعار از ترکیب و تکرار افاعیل عروضی به دست میآید. و هر یک از بحرهای آن را بیان کرده که عبارتند از: طویل [۱۶]، بسیط[۱۷] مدید[۱۸] خفیف[۱۹]، سریع[۲۰]، منسرح[۲۱]، مجتث[۲۲]، مقتضب[۲۳]، مضارع[۲۴].
ساختار عروضی قصیده عربی کامل نیست، مگر این که دانشپژوهان با نظام قافیه در آن نیز آشنا باشند؛ بنابراین نویسنده باب دوم این تحقیق را به پرداختن به قافیه در شعر عربی اختصاص داده زیرا بهواسطه قافیه شعر به اتمام میرسد.
محمد حماسه دیدگاه دانشمندان علم عروض در این باره را آورده.[۲۵]، همچنین به جایگاه قافیه در شعر آزاد پرداخته است.
- همچنین از اسماء حروف قافیه: روی[۲۶]، وصل [۲۷]، ردف[۲۸]، تأسیس [۲۹]، دخیل[۳۰]، خروج[۳۱]، سخن گفته است.
- بحث از حرکات حروف قافیه مجری [۳۲]، توجیه[۳۳]، اشباع[۳۴]، نفاذ[۳۵]، حذو[۳۶]، رس [۳۷]، از دیگر مباحث این کتاب است.
- انواع قافیه مورد بررسی قرار گرفته است.[۳۸]، قافیه از حیث اطلاق و تقیید به دو گونهٔ مطلق و مقید تقسیم میگردد، قافیه مطلق خود به شش گونه است.
- عیوب قافیه بحث دیگر این کتاب است و مشهورترین عیوب قافیه را بیان کرده است.[۳۹]
نویسنده در پایان فصلی را درباره شعرهای آزاد در این مورد ملحق کرده است.[۴۰]
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص5-6
- ↑ ر.ک: متن، ص11
- ↑ ر.ک: همان، ص11-12
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص18
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: همان، ص34
- ↑ ر.ک: همان، ص42
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ص68
- ↑ ر.ک: همان، ص73
- ↑ ر.ک: همان، ص86
- ↑ ر.ک: متن، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص100
- ↑ ر.ک: همان، ص108
- ↑ ر.ک: همان، ص116
- ↑ ر.ک: همان، ص123
- ↑ ر.ک: همان، ص130
- ↑ ر.ک: همان، ص137
- ↑ ر.ک: همان، ص141
- ↑ ر.ک: همان، ص143
- ↑ ر.ک: همان، ص144
- ↑ ر.ک: همان، ص167-174
- ↑ ر.ک: همان، ص186
- ↑ ر.ک: همان، ص196
- ↑ ر.ک: همان، ص200
- ↑ ر.ک: همان، ص204
- ↑ ر.ک: همان، ص207
- ↑ ر.ک: همان، ص208
- ↑ ر.ک: همان، ص210
- ↑ ر.ک: همان، ص211
- ↑ ر.ک: همان، ص212
- ↑ ر.ک: همان، ص213
- ↑ ر.ک: همان، ص214
- ↑ ر.ک: همان، ص216
- ↑ ر.ک: همان، ص216
- ↑ ر.ک: همان، ص227
- ↑ ر.ک: همان، ص247
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب