حسن دل در سیر و سلوک الی الله
حسن دل در سیر و سلوک الی الله، اثر محمد بیدآبادی، و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نومحمدی، از نامههای عرفانی بهجای مانده از قرن دوازدهم است که زبان آن زودیاب و نثرش روان و شیواست. در آن به آیات و روایات استناد شده و از اشعار، سخنان بزرگان و ضربالمثل برای تفهیم بهتر بهره گرفته شده است.
حسن دل در سیر و سلوک الی الله | |
---|---|
پدیدآوران | بیدآبادی، محمد بن محمدرفیع (نويسنده)
صدرایی خویی، علی (محقق و مصحح) نورمحمدی، محمدجواد ( محقق و مصحح) |
ناشر | نهاوندی |
مکان نشر | ایران - قم |
سال نشر | 1376ش |
چاپ | 1 |
شابک | - |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | ب95 ح5 289/6 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فرازهای نام با «ای عزیز» شروع شده است.
آنچه محققان این اثر کرده اند، تهیه مقدمه ای شامل: سیر حکمت و عرفان در عصر مؤلف، شرح حال و آثار او، معرفی رساله حسن دل و بیان شیوه تحقیق و تصحیح است. از این گذشته برخی مطالب متن را شرح کرده اند و در پایان اصطلاح نامه ای آورده اند.
نگارنده نخست از دقت در حلال بودن لقمه و دوری از شکم بارگی و پرهیز از گردکردن مال و منال میگوید، خودشناسی را یادآور میشود، سپس به یاد خدا و ذکر و انجام نافه و غنیمت شماردن عمر میخواند و از ریا و اکتفا به اسلام مقالی باز میدارد و به جبران ایام گذشته و غم دل خوردن و مردن پیش از مرک طبیعی و ترک خودپرستی، عبرت گرفتن از درگذشتگان و برآوردن حاجات مردم و توکل در عین تلاش برای کسب حلال فرا میخواند.
انگاه از خودبینی که بزرگترین حجاب است باز میدارد، به پرهیز از یار بد میخواند، از خودآرایی با لباس و زن بارگی منع میکند، به صله ارحام و صده دادن و گوشه گیری مشروع میخواند و تقوی مردم را به سه مرتبه و ورع را بر چهار قسم تقسیم ی کند و به توحید حقیقی، در برابر تقلید دعوت میکند و مراتب چهارگانه توحید را میآورد و از اصناف آدمیان و اشرف بودن آدمی از دیگر افریدگان یاد میکند، از ادب و حیا و وفا میگوید و به طهارت ظاهر و باطن میخواند و عالمان را در چهار فرقه معرفی میکند و از لزوم پیروی محض از شرع میگوید و به قوای پنجگانه نفس نباتی میپردازد.
پس از آن از راههای سه گانه سعادت یاد میکند، از صراط و میزان میگوید، و به دل و انواع آن میپردازد و فرق آنها را میآورد و به کنارهگیری مشروع از خلق میخواند و به لزوم علم همراه با عمل اشاره میکند و یاأاور میشود که هر روز عارف باید بهتر از دیروزش باشد. خودپسند و خودنما نباشد، از غیبت و عناد و جدل و استهزاء و مزاح بسیار دوری کند، از رفتگان پند گیرد و در حد توان به دیگران احسان کند. آنگه به زهد و دنیاگریزی میخواند و از نااهلی دنیا و شومی رفاقت با آن میگوید و به محاسبه نفس خویش و عتاب به نفس و بیداری از خواب غفلت و ترک گناه میخواند. سپس به در حضور حضرت حق بودن آدمی در هرحال اشاره میکند و به توجه به عظمت باری دعوت میکند و به پرهیز از افراط و تفریط در بهره مندی از نعمتهای خداوند میخواند.
آنگاه از صحبت با اشرار باز میدارد و به از پیش فرستادن پیش از مردن میخواند و از زهدفروشی و عابدنمایی منع میکند و از نازش به جوانی و قدرت و مال و جمال پرهیز میدهد[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص108-109
منابع مقاله
رفیعی، بهروز؛ اخلاق، عرفان و تصوف اسلامی: کتابشناسی توصیفی و موضوعی، تهران، انتشارات بینالمللی هدی، چاپ یکم، 1377ش.