جنی الجنتين في تمييز نوعي المثنيين

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جنی الجنتين في تمييز نوعي المثنيين، اثر محمدامین بن فضل‌الله بن محب‌الله بن محمد محبی (1061-‌1111ق)، کتابی است پیرامون اسم مثنی و انواع آن شامل مثنای حقیقی و مجازی که با تحقیق لجنه احیای تراث عربی به چاپ رسیده است.

جنی الجنتين في تمييز نوعي المثنيين
جنی الجنتين في تمييز نوعي المثنيين
پدیدآورانمحبی حموی، محمدامین‌ بن‌ فضل‌الله‌ (نویسنده) لجنة إحياء التراث العربي (ساير)
ناشردار الآفاق الجديدة
مکان نشرلبنان - بيروت
سال نشر[--13]
چاپچاپ يکم
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏م3ج9 / 6151 PJ
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

مقدمه کوتاهی از محقق آغازگر کتاب می‌باشد و مؤلف مباحث خویش را در یک مقدمه، دو فصل و دو تتمه درباره مضاف و مضاف‌الیه مثنی سامان داده است.

تمامی اسامی و واژگان کتاب، در تمام فصول و تتمه‌ها، بر اساس ترتیب حروف الفبا مرتب شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه محقق، شرح حال کوتاه و مختصری از مؤلف، در اختیار خواننده قرار گرفته است[۱].

مؤلف در مقدمه خویش، ابتدا به تعریف مثنای حقیقی پرداخته و آن را چنین معرفی کرده است: کلمه‌ای که در آخر مفرد آن، الف یا یاء ماقبل مفتوح آمده است (و در لغت بنی‌الحارث بن کعب، مثنی در همه حالات سه‌گانه اعرابی لازم است با الف آورده شود...)، به‌همراه نون مکسوره (این نون در پاره‌ای از لغات، گاه مفتوح می‌شود و گاه مضموم...)[۲].

مؤلف در ادامه، به ذکر چند تنبیه، به شرح زیر پرداخته است:

  1. برخی الفاظ از لحاظ ظاهری مثنی هستند، ولی از لحاظ معنا، مفرد، مانند: «بابان» (محله‌ای در مرو)؛ «بابین» (نام چشمه‌ای در بحرین)؛ «بردان» (نام جا، بلکه جاهایی است)، «جابان» (نام قریه‌ای در واسط...)، «حانیان» (نام چشمه‌ای است)، «حصنان» (نام شهری است)... [۳].
  2. برخی از علما، معتقدند بعضی از اسامی، مثنی و جمعشان به یک صورت است، مانند: «صنو و صنوان»، «قنو و قنوان» و... [۴].
  3. برخی از اسامی مثنی، از لفظ خود، اسم مفرد ندارند، مانند: «المذروان»، «الاثنان» و... [۵].
  4. برخی از اسامی، مفرد و تثنیه دارند، ولی جمع ندارند، مانند: «بشر و بشران»[۶].
  5. برخی از اسامی، مفرد و جمع دارند، ولی تثنیه ندارند، مانند: «سواء» که جمع آن «سواسیه» بوده، ولی مثنی ندارد[۷].
  6. برخی از اسامی، فقط مفرد بوده و مثنی و جمع ندارند؛ به‌عنوان مثال، فارابی در «ديوان الأدب»، به کلمه «العنم» که نام درختی است با شاخه‌های نازک، اشاره کرده و آن را اسمی بدون تثنیه و جمع دانسته است. در «شرح المقامات» سلامه انباری، کلمه «الیم» نیز چنین معرفی شده است[۸].
  7. برخی از الفاظ هم به شکل مفرد آمده‌اند و هم به شکل مثنی، مانند: «الخسران و الخسر»، «الهجران و الهجر»، «الزنکان و الزنک»، «الجوكران و الجوكر»، «السيسبان و السيسبي»، «الحجران و الحجر» و «الكفر و الكفران»[۹].

در فصل اول، اسم‌هایی که مثنای حقیقی می‌باشند، به‌ترتیب حروف الفبا، ذکر شده و به معنای آنها، اشاره شده و توضیحات مختصری، پیرامون هریک ارائه گریده است. از جمله این اسامی، به‌عنوان نمونه، می‌توان به موارد زیر، اشاره نمود: «الابتداءان» (که حقیقی و عرفی می‌باشد؛ حقیقی: شیئی که چیزی بر آن مقدم نباشد و عرفی: چیزی که قبل از مقصود واقع می‌شود)؛ «الابنان» (در اصطلاح قراء، به ابن کثیر و ابن عامر گفته می‌شود)؛ «الأخوان» (در اصطلاح قراء به حمزه و کسایی گفته می‌شود) و...[۱۰].

در فصل دوم، به معرفی مثنایی که بر اساس تغلیب جاری است و ارائه نمونه‌هایی برای آن، پرداخته شده است. محمد بن شریف حسینی در «شرح الفوائد الضيائية»، علت مجازی بودن چنین مثنایی را استعمال لفظ در غیر موضوع خود دانسته است. در این نوع مثنی، یکی از متجاورین و متشابهین، بر دیگری غلبه داده شده و یکی از آن دو از روی ادعا، به اسم دیگری مسمی شده، سپس آن اسم به قصد فهماندن هر دو مثنی شده است. در این راستا غلبه دادن اخف لازم است، مگر اینکه اثقل، مذکر باشد... مانند: قمران (ماه و خورشید) و ابوان» (پدر و مادر) و... [۱۱].

در تتمه اول، اسم‌هایی که یک اسم مثنی به آنها اضافه شده، تحت عنوان. برخی از این اسامی، عبارتند از: «ابنا آدم» (هابیل و قابیل)؛ «ابنا بغیض» (دو قبیله مشهور عبس و ذبیان)؛ «ابنا بیضاء» (سهل و سهیل، دو صحابی از بنی‌حارث بن فهر که مادرشان بیضاء نام داشت)؛ «سيدا شباب أهل الجنة» (امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نوادگان پیامبر(ص)) و...[۱۲].

تتمه دوم، درباره اسم‌های مثنایی است که مضاف‌الیه شده‌اند، مانند: «ابن اسبوعین» (قرص ماه در شب چهاردهم)؛ «ابن یومین» (جوجه دوروزه)؛ «أحد الكاتبين» (قلم)؛ «أحد المغتابين» (شنونده غیبت) و...[۱۳].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده و پاورقی‌ها به توضیحات بیشتر پیرامون اسامی مذکور در متن، اختصاص یافته است[۱۴].

پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها