تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر
حبيب السير في أخبار البشر، تأليف غياثالدين بن همامالدين حسینى، معروف به خواندمير، معروفترين كتاب تاريخ فارسی است كه بعد از عهد مغول تاكنون، پس از كتاب «روضة الصفا» تأليف شده است.[۱]
تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر | |
---|---|
پدیدآوران | خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین (نویسنده)
همایی، جلالالدین (مقدمهنويس) دبیر سیاقی، محمد (زير نظر) |
ناشر | خيام |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 4 |
شابک | 964-6101-53-4 |
موضوع | اسلام - تاریخ - متون قدیمی تا قرن 14 ایران - تاریخ - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | DSR 107 /خ9ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ شروع تأليف اين كتاب، اوايل 627ق و پايانش در ماه ربيعالاول 930ق، بوده است.[۲]
نویسنده، ابتدا كتاب را به نام غياثالدين امير محمد بن امير يوسف حسینى كه از اكابر نقباى سادات هرات بود، تأليف نمود، اما پس از به قتل رسيدن او، آن را به نام خواجه حبيبالله وزير دورميش خان به اتمام رساند.[۳]
ساختار
كتاب با مقدمه مفصل و جامعى از استاد جلالالدين همايى آغاز و مطالب در دو قسمت كلى، در چهار جلد تنظيم شده است.
اصل كتاب، مشتمل است بر يك مقدمه از نویسنده به نام افتتاح و خاتمه به عنوان اختتام و سه مجلد كه هر جلدى به چهار جزو بخش مىشود و به قول نویسنده، جمعا 12 عقد است كه هر 4 عقدى در يك درج، منتظم شده است.[۴]
اين كتاب از جهت جامعيت و تنوع مطالب تاريخى، مابين كتب تاريخ فارسی، بعد از «روضة الصفاى» ميرخواند، هيچ نظير و مانندى ندارد و روىهمرفته، جامعترين كتابى است كه تاكنون در اين موضوع تأليف شده و خوشبختانه نسخه كامل آن از دستبرد حوادث مصون و در دسترس طالبان مستفيد قرار گرفته است.[۵]
صاحب «حبيب السير» تمام قصص و افسانهها و اساطير مربوط به دورههاى قبل از اسلام را با همه مطالب تاريخى دورههاى بعد از اسلام تا زمان خودش كه مقارن با عهد سلطنت سلطان حسین بايقرا و شاه اسماعيل اول صفوى است، در اين كتاب درج كرده و از اين جهت خدمتى بسيار بزرگ به تاريخ و ادبيات ایران انجام داده است.[۶]
گزارش محتوا
در مقدمه، به معرفى، نقد و بررسى مطالب كتاب پرداخته شده است.[۷]
از نظر كلى، مندرجات كتاب به دو بخش ممتاز تقسيم مىشود:
قسمت اول از آغاز خلقت عالم تا ظهور حضرت ختمى مرتبت(ص) كه از افتتاح تا آخر جزو دوم از مجلد اول است، مشتمل بر داستان تكوين عالم و آفرينش آسمان و زمين و تعيين اول مخلوقات و چگونگى خلقت آدم و حوا و ظهور بنى آدم و قصص انبيا و حكماء سلف از قبيل حكايت طوفان نوح(ع) و نمرود و شداد و احداث روضه ذات العماد و قضيه حضرت ابراهیم(ع)، اسماعيل(ع) و انبياء بنى اسرائيل(ع)، قصه يوسف(ع)، فرعون مصر و حضرت موسى(ع) و خضر(ع) و احوال لقمان، فيثاغورس، افلاطون، سقراط، ارسطو و امثال آن و تاريخ سلاطين قديم ایران از پيشداديان و كيان و اشكانيان و ساسانيان و ملوك عرب و... بهتفصيلى كه در خود كتاب ديده مىشود.[۸]
قسمت دوم، از ظهور اسلام تا اوائل عهد صفويه كه از آغاز جزو سوم از مجلد اول است تا آخر بخش چهارم از مجلد سوم، شامل وقايع ايام حضرت رسول اكرم(ص)، خلفاء راشدين، ائمه اطهار(ع)، دولت اموى، خلفاى عباسى و ساير طبقات سلاطين و ملوك اسلامى تا سال 930ق كه اواخر عهد شاه اسماعيل مؤسس سلطنت صفويه است.[۹]
اكثر نوشتههاى قسمت اول كتاب، از نوع اساطير و قصص و افسانههاى ملى و مذهبى است كه همه ملل و اقوام عالم كموبيش داشته و دارند.[۱۰]
سرتاسر مندرجات كتاب در اين قسمت، تكرار مطالبى است كه در كتب تاريخ و قصص قديمتر، مخصوصاً «روضة الصفا» كه بزرگترين سند و سرمشق تأليف خواندمير بوده است، درج شده و همان روايات و حكايات را با تغيير عبارات و احيانا بدون تصرف، نقل كرده و غير از تفننات منشيانه، چيزى بر مسطورات گذشتگان نيفزوده است.[۱۱]
همين مطالب بود كه پيش اسلاف ما در قرون متمادى جزو حقايق مسلم تاريخى پذيرفته شده بود و آن را بهعنوان وقايع و قضاياى محققه براى يكديگر، زبان به زبان و كتاب به كتاب، نقل و روايت میكردند و در صحت اين قضايا، مخصوصاً رواياتى كه به وجهى از وجوه با مبادى و كتب مذهبى مانند تورات و قرآن مجيد ارتباطى داشت، اصلا انكار و ترديد نداشتند تا به تحقيق و احتجاج محتاج باشند.[۱۲]
دليل قاطع و حجت بالغه ايشان در تصديق و نقل اين قضايا، رواياتى بود كه در كتب «سير الملوك»، «قصص انبياء»، «تاريخ طبرى» و نوشتههاى اصمعى، واقدى، ابوحنيفه دينورى و امثال آن خوانده يا از مشايخ معتمد خويش شنيده بودند و عالىترين درجه تثبت و تحقيقشان اين بود كه چيزى را بدون سند مشاهده يا قرائت كتب و سماع از شيوخ ننويسند و روات را جرح و تعديل كنند و موثق را از ناموثق تميز بدهند.[۱۳]
صاحب «حبيب السير» در مندرجات قسمت اول كتاب، آن درجه از تحقيق و تتبع را هم نداشته و فقط به نوشتههاى منظم مرتب قبل از خودش، مخصوصاً كتاب «روضة الصفا» اعتماد و همانها را نقل كرده و در منقولات خود، نهایت امانت و درستى را به خرج داده است؛ چندانكه خواننده اين كتاب چندان احتياجى به «روضة الصفا» نخواهد داشت و اگر «روضة الصفا» را خوانده باشد، از مطالعه اين كتاب هيچ لذت و تمتعى نخواهد برد.[۱۴]
در بخش دوم كه مؤلف وارد مسائل و قضاياى تاريخى شده، تا جايى كه در حوصله اطلاع و استقصاء وى بوده، تاريخ همه سلسلهها و طبقات سلاطين و حكام معروف بعد از اسلام را تا زمان خود نوشته و در اين قسمت نيز به قول خودش از بحار مؤلفات افاضل التقاط كرده و از نوشتههاى پيش، مخصوصاً «روضة الصفا» مايه گرفته و مندرجات آن كتاب را با اطلاعات تازهتر كه مربوط به عصر زندگانى خود او مىباشد، در اين كتاب درج كرده است.[۱۵]
بااينحال، اين اثر نسبت به «روضة الصفا» و تواريخ ديگر، امتيازاتى دارد. آن قسمت از كتاب كه مربوط به زمان خود خواندمير است و به اين سبب آن را معتبرترين و تازهترين اجزاء كتاب بايد شمرد، تاريخ مدت متجاوز از نيم قرن؛ يعنى حدود پنجاه و هفت سال مىباشد؛ از ماه رجب سنه 873ق كه سال وفات سلطان ابوسعيد گوركان و تاريخ پايان جلد ششم «روضة الصفا» بوده تا ماه ربيعالاول از سال 930ق، اواخر عهد شاه اسماعيل صفوى كه تاريخ ختم «حبيب السير» است؛ چنانكه قسمت معاصر «روضة الصفا» كه بخشى از جلد ششم متعلق به دوره تيموريان است، مهمترين و متقنترين بخشهاى آن كتاب محسوب مىشود.[۱۶]
امتياز ديگر «حبيب السير» از «روضة الصفا» و ساير تواريخ سابق، اين است كه در آخر هر دورهاى از ادوار تاريخ، فصلى مخصوص در شرح حال وزرا، صدور رجال، اجله سادات، نقبا، مشايخ علما، فضلا و شعرا و ارباب قلم و هنرمندان معروف آن دوره نوشته كه از فصول ممتاز بسيار مهم و سودمند اين كتاب است.[۱۷]
اگر اين فصول را جداگانه، مرتب و مدون سازند، تذكرهاى مختصر و مفيد از كار درمىآيد كه جامع مشاهير رجال علمى و ادبى و صنعتى و ديوانى است.[۱۸]
اما اين فصول در همه دورهها و بخشهاى كتاب، يكدست و همسنگ نيست، بلكه هر قدر به آخر كتاب نزدیک تر مىشود، مايهاش در كميت و کیفیت، بيشتر و اطلاعاتش صحيحتر و متقنتر است و از اينجا معلوم مىشود كه اطلاع مؤلف از اسامى و احوال رجال دوره تيمور به بعد؛ يعنى عهد معاصر خودش، بيشتر از دورههاى قبل بوده است.[۱۹]
خوشبختانه اين خوشسليقگى كه خواندمير در «حبيب السير» به كار برده، سرمشق مؤلفان دوره صفوى، مخصوصاً صاحب «عالمآراى عباسى» واقع شده كه در پايان تاريخ هريك از سلاطين صفويه، فصلى جامع در تذكره مشاهير رجال معاصر وى، شامل طبقات فقها، شعرا، ارباب قلم، هنرمندان و اسامى وزراء و صدور نوشته كه از قسمتهاى بسيار سودبخش متقن آن كتاب است.[۲۰]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، نامهاى اشخاص، امكنه، قبايل، كتب و فرق هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.
كتاب، فاقد پاورقى مىباشد.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.