المعجم الصوفي، الحكمة في حدود الكلمة

المعجم الصوفي، الحكمة في حدود الكلمة، تأليف سعاد الحكيم، از جمله اصطلاح‌نامه‌هاى تصوف و عرفان به زبان عربى است. اين اثر نتيجه سال‌ها تحقيق و مطالعه نویسنده است كه به بررسى تفصيلى اصطلاحات «ابن عربى» و گردآورى آن در يك موسوعه پرداخته است.

المعجم الصوفی، الحکمه فی حدود الکلمه
المعجم الصوفي، الحكمة في حدود الكلمة
پدیدآورانحکیم، سعاد (نویسنده)
عنوان‌های دیگرالحکمه فی حدود الکلمه
ناشردندره للطباعه و النشر
مکان نشربیروت - لبنان
چاپ1
زبانعربی
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب مشتمل بر يك مقدمه و متن اثر است كه به ترتيب حروف الفبا بر مبناى ريشه كلمات تنظيم شده است.

مؤلف ابتدا معنى لغوى كلمه را از يكى از فرهنگ‌هاى لغت و معمولاً «معجم مقاييس اللغة» احمد بن فارس كه در عين ايجاز تمام اصول متفرع از يك كلمه را شامل است، ارائه كرده است. سپس معنى كلمه در قرآن را - در صورت كاربرد آن ولو در غير معنى مورد نظر ابن عربى - ارائه داده است و درعين‌حال سعى نموده تا به كتب تفاسير مراجعه نكند تا معنى كلمه خالى از نظريات و تجارب مفسر باشد. سرانجام مضمون كلمه را از خلال آرا و آثار ابن عربى ارائه كرده است كه كار ساده‌اى نيست و فراهم آوردن مضمون يك مصطلح در تمام آثار و سنجش آنها بسيار وقت‌گير است.[۱]

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه كتاب به اهميت ابن عربى در فرهنگ‌نامه‌هاى تصوف و اينكه قطب لغت تصوف و الفاظ و اصطلاحات تصوف است.[۲]و همچنين به نقش برجسته «وحدت وجود» در آراء و آثار ابن عربى پرداخته است.[۳]

المعجم الصوفي يا فرهنگ ابن عربى با كار بر روى 43 كتاب چاپ‌شده و 35 اثر خطى ابن عربى و استمداد از بيش از 160 مرجع عربى و 33 مرجع لاتين از ده‌ها متفكر قديم و جديد فراهم آمده است.[۴]

نكاتى كه درباره اين اثر مى‌توان عرضه داشت، اينهاست:

  1. ملاك گزينش بسيارى از واژه‌ها و يا عدم آنها بايد معلوم مى‌شد كه نشده است. براى نمونه اگر قرار است مفرداتى چون اجير، مخاض الأرض، قيوم الحروف، دولة السنبلة، سمسمة، سيف التوكل، عذراء، فضيحة الدهر، قبة أدنى و المنظر الأعلى بيايد، چرا بسيارى از مفردات و اصطلاحات ذيل به دست فراموشى سپرده شده يا تنها در يك موضع غير لازم ذكر شده است (واژه‌ها همه از فتوحات است): منزل و منزل المنازل (171/1-173)، أصحاب النجب (199/1)، أصحاب الركاب (206/1)، نيّاتيون (209/1)، لواء الحمد (81/2)، صديقية (91/2) و... شايد بتوان ده‌ها برابر موارد فوق تنها از فتوحات ارائه كرد كه همگى در فرهنگ عارف و عرفان نقش اساسى دارد و اگر قرار است كلماتى چون سمسمه را ذكر كنيم مسلماً جاى آنها خالى است؛ بگذريم كه بعضى از كلمات، چون منزل و اخلاق و تصوف و تحقيق و سماع، كلماتى كليدى است كه عدم ذكر آنها هيچ دليلى، جز بى‌توجهى، ندارد.
  2. ملاك اختصار و تطويل در توضيح اصطلاحات معلوم نيست. براى نمونه نمى‌توان راجع به حضرات خمسه ذيل كلمه الحضرة مطلبى به دست آورد، يا ذيل كلمه سيف التوكل چيزى مسطور نيست كه افاده يك معنى خاص بكند.
  3. روش مؤلف در ذكر شواهد قرآنى گهگاه به دست فراموشى سپرده شده است؛ مثلاً در عهد، نقيب، نهر، يثرب، يد، يوم. از اين بالاتر به تلميحات و اقتباسات توجه نشده است؛ مثلاً باآنكه نهر البلوى صراحتاً برگرفته از آيه «إن الله مبتليكم بنهر» .[۵]است، مؤلف بدان توجه نكرده است. افزون بر آنچه ياد شد، بايد به مواردى كه مؤلف صراحتاً به عدم وجود ريشه كلمه در قرآن اشاره كرده و اشتباه است توجه داد. از اين ميان بايد به كلمه تنفس اشاره كرد (ذيل النفس الرحماني) و نيز ريشه كلمه رداء كه به اشكال مختلف در قرآن وارد شده است. بايد توجه داد كه همواره ميان لغت قرآنى و اصطلاحات نسبت مستقيم وجود ندارد و خود مؤلف هم بدان اشاره دارد؛ مثلاً كلمه زاهدين در آيه 30 سوره يوسف ربطى به اصطلاح زهد ندارد، اما ذيل بحث قرآنى ياد شده است.
  4. گهگاه مؤلف در اطلاق يك معنى به خطا رفته است. براى نمونه وى گفته است كه كاربرد كلمه عذاب در فرهنگ ابن عربى تابع مفهوم قرآنى آن است كه همواره به معنى عقاب آمده است؛ امّا پرواضح است كه در موارد كثير ابن عربى عذاب را از عذوبه و خلاف ظاهر قرآنى آن به كار برده است.
  5. در موارد متعدد چون امام، خلافت، خيال، مرآت، نبوت، وجود و... مؤلف محترم مترادفات گوناگونى يا اجزاى يك اصطلاح را ذكر كرده است، اما در موارد ديگر از اين سنت نيكو غفلت نموده است. براى نمونه باآنكه از أرض الحقيقة ياد كرده، اما از مدائن نور، به ارجاع هم ياد نكرده است. از همين دسته است عدم ذكر «مقام محمود»، «حوض» و.[۶]

وضعيت كتاب

آدرس مطالب، به‌صورت رمزى با ذكر جلد و صفحه در متن كتاب آمده و ارجاعاتى نيز براى مراجعه محققین در انتهاى هر اصطلاح در پاورقى ارائه شده است. فهارس احاديث، مفردات، مصادر و مراجع (در بخش‌هاى آثار خطى و چاپى ابن عربى، مراجع عربى و لاتين) در انتهاى كتاب آمده است.

پانويس

  1. ر.ک: مؤذن جامى، محمدهادى، ص41؛ مقدمه محقق، ص23
  2. ص17
  3. ص21
  4. ر.ک: مؤذن جامى، محمدهادى، ص41-40
  5. بقره249/
  6. ر.ک: همان، ص42-41

منابع مقاله

1. مقدمه و متن كتاب.

2. مؤذن جامى، محمدهادى، «بررسى المعجم الصوفي»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله آينه پژوهش، مرداد و شهريور 1372، ص42-39.