گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان
گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان نوشته ایگناس گلدزیهر(1850-1921م) خاورشناس مجارستانی و ترجمه ناصر طباطبائی (معاصر) است. این اثر در موضوع تفسیر و علوم قرآن به نگارش درآمده و علاوه بر حاشیه، مقدمهای توسط محمد علی ایازی نوشته شده است.
گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان | |
---|---|
پدیدآوران | گلدزیهر، ایگناس (نويسنده)
طباطبایی، ناصر (مترجم) ایازی، محمدعلی (مقدمه نويس) |
عنوانهای دیگر | مذاهب التفسیر الاسلامی |
ناشر | ققنوس |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1383ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-311-394-9 |
موضوع | تاریخ - تفسیر - فن |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /گ8گ4 91/5 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نوشتار حاضر یکی از نگارشهای مهم و تاثیرگذار مستشرقان در باره قرآن و مذاهب تفسیری است. نویسنده برای ترسیم تفاسیر اسلامی به منابع و مصادر بسیاری مراجعه کرده و کاوشهای فراوانی نموده و بخشهای قابل توجهی از آثار مسلمانان را در تفسیر و عقاید مورد بررسی قرار داده است. [۱]
ساختار کتاب در شش بخش ارائه شده است. مطالب نخست آن به اولین تفسیر اختصاص یافته و در ادامه به تفسیر روایی، تفسیر در پرتو عقیده، تفسیر در پرتو تصوف اسلامی، تفسیر در پرتو فرقههای دینی( فرق شیعی) و تفسیر در پرتو تمدن اسلامی پرداخته شده است.
این کتاب که برای نخستین بار، از عربی به فارسی ترجمه و منتشر شده از روی ترجمه عربی آن توسط عبد الحلیم نجار ترجمه شده است. [۲] مترجم عرب زبان تمام فصلهای کتاب را حاشیه زده به جز فصل پنجم که مربوط به تفاسیر شیعه است، به همین علت در ترجمه فارسی فصل یاد شده به طور مستقل مورد توجه قرار گرفته و مطالبی که نویسنده برخلاف واقع یا به اشتباه به شیعه نسبت داده در پاورقی با علامت ستاره توضیح داده شده است. در نسخه فرارو حواشی مترجم عرب در پایان فصل آورده شده است. [۳]
مترجم عربی به یکصد وبیست و هفت مورد از خطاهای نویسنده اشاره کرده است. [۴]
مطالب نویسنده در بخش پنجم دچار تناقض است علاوه بر اینکه منابع مهمی که در معرفی شیعه در این بخش از آنها بهره گرفته عمدتا کتابهای فرقهنگاری متعلق به اهل سنت و برخی از منابع شیعی است که در بین شیعه جای چون و چراهایی بسیار دارند. [۵]
این نوشته -صرف نظر از مشکلات محتوایی و پندارگراییهای فراوان- از نخستین آثار تفسیر پژوهی است که در بارهی تفاسیر قرآنی انجام گرفته و در پژوهشهای مثبت و منفی تاثیرگذار بوده است. روش نویسنده چه به لحاظ اثباتی و بهره گرفتن از شیوههای تحقیق و چه به لحاظ سلبی و نقد گفتههای او تاثیر جدی در آثار دیگران داشته است. برخورداری از تحلیلهای مقایسهای میان قرآن و کتاب مقدس و به ویژه عهد قدیم از ویژگی دیگر اثر است. ضمن اینکه میتوان آن را منبع مناسبی برای پژوهشگران در راستای کشف اهداف و دغدغههای حرکت استشراق در خصوص تفسیر و مفسران در برخی دورهها دانست. [۶]
با این وجود بزرگ نمایی اختلافات مذاهب اسلامی به هدف نشان دادن فاصله میان آنها با تلاش و جستجو در یافتن منابعی از گوشه و کنار و استناد به آنها در راستای خنثی نمودن کوششهای وحدتگرایانه برخی از علمای اسلام از نکات منفی این کتاب به شمار میرود. به علاوه اینکه بخشی از این اثر که مربوط به تفاسیر شیعه است مادهی اولیه برخی از نوشتهها قرار گرفته که به نقد تفاسیر شیعه و نسبت دادن تحریف قرآن به آنان برآمدهاند. برخی براین باورند که نویسنده در پژوهشهای خود حسن نیت نداشته است. [۷]
گویا شیوه نویسنده در تمام کتاب به ویژه در بخش پنجم آن تنها گردآوری اطلاعات پراکنده از عقاید اسلامی بدون آگاهی کامل به عمق آن عقاید و معارف است. ضمن اینکه اصول اولیه پژوهش نیز در آن رعایت نشده است. با این وجود مطالعه این کتاب برای آگاهی از روشهای پژوهشی مستشرقین و همچنین آگاهی از سیر تفسیرپژوهی و بنیادهای پژوهش درباره شیعه مفید است. [۸]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن.