اب‍وح‍ات‍م‌ رازی، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ادریس‌

    از ویکی‌نور
    اب‍و ح‍ات‍م‌ رازی، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ادریس‌
    نام اب‍و ح‍ات‍م‌ رازی، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ادریس‌
    نام‌های دیگر
    نام پدر ادریس
    متولد 195ق
    محل تولد
    رحلت 277ق
    اساتید محمد بن عبدالله انصاری؛ عثمان بن هیثم؛ عفان بن مسلم؛ ابونعیم؛ عبیدالله بن موسی؛ عبدالله بن صالح کاتب لیث؛
    برخی آثار الزهد (ابوحاتم رازی)
    کد مؤلف AUTHORCODE47877AUTHORCODE

    محمد بن ادریس بن منذر بن داود بن مهران حنظلی رازی (195-277ق)، معروف به ابوحاتم رازی از حافظان، رجالیان و محدثان بزرگ و ائمه اهل سنت است. او حافظ مشرق اسلامی و عَلَم سنت در خراسان بود وی را عماد و ستون اصلی جرح و تعدیل و تحدیث و تعلیل در روایات دانسته‌اند. خلیلی از قول ابوحاتم لبان نقل می‌کند که راویان از ابوحاتم رازی را جمع کردم و نزدیک به سه هزار نفر شدند.

    نام کامل

    نام کاملش محمد بن ادریس بن منذر بن داود بن مهران حنظلی رازی است.[۱]

    بعضی نسبت حنظلی وی را مأخوذ از محله درب حنظله ری دانسته‌اند و برخی دیگر گفته‌اند که وی از موالی تمیم بن حنظله به شمار می‌رفته است.[۲]

    تولد و وفات

    ابن حبان و ابن منادی و ابن صبیح و ابونعیم گفته‌اند: وی در سال 277 از دنیا رفت و ابن منادی افزوده که در ماه شعبان این سال وفات کرد. تولد او در سال 195 بوده است. با این حساب وی باید در هشتادودو سالگی از دنیا رفته باشد.

    فرزندش عبدالرحمن گفته ابومحمد إیادی در مرثیه پدرم ابیاتی را سروده که از جمله آن است:

    ....
    أ نفسی مالک لا تجزعینا و عینی مالک لا تدمعینا
    أ نفسی مالک خواره کانک فی غمره تعمهینا
    أ نفسی مالک حیرانه بأذنک وقر فلا تسمعینا
    أ لم تسمعی لکسوف العلو م فی شهر شعبان حقا مبینا
    أ لم تسمعی خبر المرتضی أبی حاتم أعلم العالمینا
    أ لم تسمعی أنه میت و أن الأنام به مفجعونا[۳]

    رحلات و سفرهای علمی

    ابوحاتم سفرهای علمی زیادی داشته که پسرش عبدالرحمن چهارتا از این سفرها را نقل می‌کند. او در آخرین سفر همراه پدرش بوده است.[۴]

    ایشان در 213ق از ری خارج شد و سفرهای علمی خود را آغاز کرد و در این سفرها که 7سال طول کشید، به شهرهای مختلف عراق، حجاز، شام و مصر مسافرت نمود و در بازگشت به ری توشه‌ای از علم و دانش به همراه داشت. بار دیگر در 242ق از ری خارج شد و در 245ق به ری بازگشت. وی در 255ق راهی سفر حج شد و در مسیر خود در شهرهای مختلف عراق و غرب ایران توقف کرد. به نظر می‌رسد که بازگشت او به ری در 257ق بوده باشد.[۵]

    در کلام دیگران

    ابوحاتم را فردی آشنا و چیره‌دست در تشخیص صحت و سقم حدیث و جرح و تعدیل روات و ناقلان آثار و توانا در حفظ حدیث دانسته‌اند. او به گفته پسرش تنها از یکی از استادان خود به نام ابن‌نفیل حدود 13000 حدیث شنیده و نوشته بوده است. مقام و منزلت علمی وی چنان بود که طالبان علم برای استماع حدیث به نزد او می‌شتافتند چنانکه وقتی در بغداد به نقل حدیث پرداخت کسانی چون ابن ابی الدنیا، قاضی محاملی، محمد بن مخلد دوری، احمد بن منصور رمادی و ابراهیم بن اسحاق حربی از او حدیث شنیدند.[۶]

    حجاج بن شاعر درباره ایشان گفته در مشرق اسلامی مانند ابوزرعه و ابوحاتم و ابن واره و ابوجعفر دارمی نیامده است. نسائی او را ثقه خواند و ابن خراش درباره وی گفته: از اهل امانت‌داری و معرفت بود. ابوالحسن قطان درباره وی می‌گوید: «ما رأیت مثل أبی حاتم الرازی، لا بالعراق، و لا بالیمن، و لا بالحجاز».[۷]

    در منابع شیعی

    ابوحاتم در منابع شیعه امامیه نیز موردتوجه قرار گرفته است. طوسی کتابی را به وی نسبت داده است، بدون اینکه توضیحی درباره موضوع آن بدهد. همچنین از بزرگان امامیه کسانی چون سعد بن عبدالله اشعری و عبدالله بن جعفر حمیری از وی روایت کرده‌اند.[۸]

    اساتید

    از بزرگان اساتیدش افراد زیر را می‌توان برشمرد:

    1. محمد بن عبدالله انصاری؛
    2. عثمان بن هیثم؛
    3. عفان بن مسلم؛
    4. ابونعیم؛
    5. عبیدالله بن موسی؛
    6. عبدالله بن صالح کاتب لیث؛
    7. عبدالله بن صالح عجلی؛
    8. ابوتوبه ربیع بن نافع؛
    9. آدم بن ابوإیاس؛
    10. ابوالیمان؛
    11. سعید بن ابومریم؛
    12. ابومسهر؛
    13. أصمعی؛
    14. ابوغسان نهدی؛
    15. محمد بن یزید بن سنان؛
    16. هوذه بن خالد؛
    17. یحیی بن صالح وحاظی؛
    18. عمرو بن ربیع بن طارق؛
    19. عمر بن حفص بن غیاث؛
    20. و....[۹]

    راویان از وی

    خلیلی از قول ابوحاتم لبان نقل می‌کند که راویان از ابوحاتم رازی را جمع کردم و نزدیک به سه هزار نفر شدند.[۱۰]

    ربیع بن سلیمان مرادی و عبده بن سلیمان مروزی و محمد بن عوف طائی و یونس بن عبدالاعلی از اساتیدش بودند و درعین‌حال از وی هم روایت کرده‌اند.

    رفیقش ابوزرعه و فرزندش عبدالرحمن نیز از وی روایت کرده‌اند. از اصحاب کتاب سته: ابوداود و ابن ماجه و نسائی و گفته شده ابواحمد حاکم و ابونصر کلاباذی روایتی را از بخاری از وی نقل کرده‌اند.

    از دیگرکسانی که از وی روایت کرده‌اند: محمد بن هارون رویانی، ابوعوانه اسفرایینی، ابن ابی الدنیا، ابوزرعه دمشقی، احمد بن منصور رمادی، ابراهیم حربی و دیگران هستند و آخرین کسان از میان آنان، ابوالحسن علی بن ابراهیم قطان و حسین بن یحیی بن عیاش قطان می‌باشند.[۱۱]

    آثار

    1. تفسير القرآن. بخشی از آن که شامل تفسیر قسمتی از سوره مائده تا قسمتی از سوره انفال است، در کتابخانه محمودیه مدینه موجود است؛
    2. الزهد، که نسخه‌ای از آن در کتابخانه ظاهریه محفوظ است؛
    3. همچنین کتابی با عنوان الضعفاء و الکذابین و المتروکین وجود دارد که پاسخ پرسش‌هایی است از ابوزرعه و ابوحاتم رازی درباره راوین ضعیف و کذاب و متروک که ابوعثمان سعید بن عمار بردعی آن را گرد آورده است.[۱۲]

    پانویس

    1. ر.ک: الدومی، منذر سلیم محمود، ص6
    2. رفیعی، علی، ج5، ص310
    3. ر.ک: الدومی، منذر سلیم محمود، ص10-11
    4. ر.ک: همان، ص7
    5. رفیعی، علی، ج5، ص310
    6. همان، ص310-311
    7. ر.ک: الدومی، منذر سلیم محمود، ص8
    8. رفیعی، علی، ج5، ص311
    9. ر.ک: همان، ص6-7
    10. ر.ک: الدومی، منذر سلیم محمود، ص6
    11. ر.ک: همان، ص10
    12. رفیعی، علی، ج5، ص311

    منابع مقاله

    1. الدومی، منذر سلیم محمود، الزهد، تألیف ابوحاتم رازی، دار اطلس للنشر و التوزیع، ریاض، چاپ اول 1421ق / 2000ق.
    2. رفیعی، علی، دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378ش.

    وابسته‌ها