القضاء و الشهادات (خویی)
القضاء و الشهادات و الحدود | |
---|---|
پدیدآوران | خویی، سید ابوالقاسم (نويسنده) جواهری، محمد (محرر) |
ناشر | مکتبة الامام الخويي |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 2007م/1428ق |
موضوع | قضاوت (فقه) |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 195/4 /خ9ق6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
القضاء و الشهادات، تقریرات سه کتاب فقهی قضا، شهادات و حدود آیتالله سید ابوالقاسم موسوی خویی (متوفی 1413ق) به دست حجةالاسلام سید محمد جواهری به زبان عربی است. چون این اثر دوجلدی، در زمان کهنسالی آیتالله خویی، نوشته و ویرایش شده، به دلیل تغییر برخی آرای آیتالله خویی و شرح بیشتر مطالب درسی ایشان - نسبت به آنچه پیشتر در کتابی که از ایشان چاپ شده بوده (منهاج الصالحين، تكملة المنهاج و مبانیتکملة المنهاج) و همچنین تغییر قابلتوجه در کیفیت استدلال آیتالله خویی در این دوره درسشان – با چاپ آن، به محققان و طلاب مباحث اسلامی این فرصت را داده تا مباحث آیتالله خویی(ره) را در مباحث قضا و شهادات و حدود مختصر ندانسته و به این مباحث مراجعه کنند.
ساختار
کتاب دارای مقدمه و محتوای مطالب در سه بخش است. در ذیل هر کدام از این بخشها، مسائلی ذکر شده؛ که مجموع آن به 226 مسئله میرسد. از ابتدا تا مسئله 85 در بخش اول، از مسئله 86 تا 133 در بخش دوم، و از مسئله 134 تا 226 در بخش سوم کتاب آمده است.
نگارش مطالب کتاب اینگونه است که ابتدا مطالب کتاب تکمله منهاج در بالا ذکر شده و مواردی که در آن نیاز به توضیح داشته با شماره مشخص شده و در پایین آن خطی کشیده شده و توضیح عبارت شمارهگذاری شده، که از مطالب درس زمان شیخوخت آیتالله خویی توسط شیخ محمد جواهری نگاشته شده، در زیر آن خط با فونت نازکتر بیان شده است.
گزارش محتوا
ازآنجاییکه رساله منهاج الصالحین آیتالله خویی که رساله عملیه ایشان شناخته میشده به لحاظ مسائل فقهی شرعی کامل نبود؛ زیرا شامل مسائل قضا و شهادات و حدود و دیات نمیشد، خود ایشان این مباحث و مسائل را با عنوان تکمله مناهج الصالحین کامل کرد و در ضمن دلیل هر مسئلهای را که در آن ذکر کرده بود به شکل مختصر بیان کرد و آن را مبانی تکمله المنهاج نامید. نویسنده میگوید: این کار به نظر من جالب آمد که در کنار هر مسئله دلیل مختصرش را هم ذکر کرده است و پیش خودم گفتم کاش تمام مسائل مناهج الصالحین اینگونه بود، تا دلیل هر مسئله هرچند مختصر در دسترس باشد.[۱]
سپس فرصتی برای آیتالله خویی پیش آمد یا بگوییم ضرورت (اقتضائات زمانی و مکانی؛ چراکه سایر علما را گرفته یا شهید کرده بودند و با تعطیلی درس آیتالله خویی حوزه علمیه نجف، عملاً تعطیل میشد) ایشان را به اینجا کشاند که با وجود پیری و گذشتن عمر ایشان از 90 سال، همچنان مواصلت با درس و تدریس داشته باشد. ایشان موفق به تدریس کتاب قضا و شهادات و حدود شدند. نویسنده کتاب میگوید: بااینکه مبانی تکمله چاپ شده بود من به درس ایشان رفتم و درس را مینوشتم، به دلیل چاپ شدن کتاب، برخی کسانی که پیشتر مسئولیت نوشتن مطالب را داشتند، دیگر این کار را انجام نمیدادند؛ چراکه نیازی به این کار نبود. ولی من، مدتی که نوشتم، مشاهده کردم که میان آنچه نوشته شده و آنچه استاد اکنون درس میدهد، تفاوت هست؛ این تفاوت به تفصیل یا توضیح یا عدول در فتوی یا استدلال برمیگردد. من که دستم به نوشتن تند بود، هر آنچه را که استاد در کلاس میگفت واو به واو مینوشتم و چیزی از دستم در نمیرفت. سپس بعداً آن را ویرایش میکردم؛ تکراریها را حذف میکردم، و عبارات را مرتب میکردم برخی اضافات را میزدودم، روایات را استخراج میکردم و در پایان، نوشته خودم را با مطالبی که از درس سابق استاد، چاپ شده بود، مطابقت میدادم و اگر استدراک یا عدول یا اضافه یا اشکال یا تکمله یا توضیح یا دفع دخل و امثال آن در آن وجود داشت، ذکر میکردم.[۲]
وی در ادامه مینویسد: در اوایل دروس استاد، سه تفاوت را ملاحظه کردم، که اولین تفاوت به تنهایی، بهعنوان دلیل لزوم چاپ آنچه درس میداد، کفایت میکند. ولی در طول این مدت چاپ نشد تا اینکه برخی از فضلا با اصرار مطلبی را از من درخواست کردند که سید استاد (آیتالله خویی) در درس در بحث قضا گفته بود و در مبانی تکمله منهاج نبود. پسازاینکه ایشان از این امر مطلع شد من را بر چاپ این مباحث، تشویق کرد، من بهشدت برای این امر مردّد بودم و تصمیم گرفتم به مراجعه این مباحث تا مجدداً ضرورت چاپش را مشاهده کنم و بعد از مراجعه و تأمل و تطبیق میان آنچه ایشان نوشته بود و میان آنچه درس داده بود، بار دیگر ضرورت چاپ این مباحث برایم روشن شد؛ حداقل به خاطر بیان آرایی که از آن عدول کرده بود(تا بهجای نظر جدیدشان نظر پیشین به ایشان نسبت داده نشود) و همچنین به این دلیل که محققان، مباحثش در قضا و شهادات و حدود را مختصر و کم ندانند بهگونهای که به بخش قضا و شهادات و حدود ایشان مراجعه نکنند؛ زیرا مثلاً در مسئله 41 جناب استاد، فقط بهاندازه یکچهارم سطر بر این مسئله تعلیقه زده درحالیکه ایشان در درسشان آن را به حدی شرح کردند که به نوشته آوردنش، حدود چهارده صفحه میشود. در اکثر مسائل این کتاب، همین قضیه هست. بههرحال سه تفاوتی که در اول عبارت ذکر کردم عبارت است از موارد زیر:
- آنچه جناب استاد، نوشته بود مختصر بود و آنچه در درس بیان کرد مفصل و زیاد. ایشان اکثر این موارد را در درسشان توضیح دادند.
- برخی آرای فقهی ایشان در زمانی که درس را القا میکردند، تغییر کرده بود.
- تغییر قابلتوجهی در کیفیت استدلال ایشان در این دوره از درسشان رخ داده بود، چه در مواردی که به تغییر نظر ایشان میانجامید و چه در غیر این موارد.[۳]
نویسنده مدعی است: در نگارش تقریر و توضیح مسائل، سلاست عبارت و ترتیب دروس را مراعات و حفظ کرده است بهگونهای که مراجعه کننده احساس خستگی نمیکند. او عباراتی خالی از دشواری را به کار برده که خودشان نیازی به شرح و توضیح نداشته باشند. هدف از این امر، استفاده اکثر طلاب حتی کسانی که به تازگی به این مرحله رسیدهاند، از مباحث درس خارج ایشان است. وی مثالهایی که آیتالله خویی در نگارش ذکر کرده را هم حفظ کرده و معتقد است شرح با مثال بهترین نوع شرح است. درس آیتالله خویی در زمان شیخوخت ایشان ارائه شده و وجود فشارهای نظام بعث و محدودیتهای زمانی و مکانی در آن زمان قطعاً تأثیراتی در ارائه برخی مطالب داشته است، اما شیخ محمد جواهری، ملاحظه این امر را در مطالب کتاب نکرده و آن را نادیده انگاشته است. وی مطلبی را از آیتالله خویی(ره) نقل میکند که: «ساعت استراحت من و ساعتی که مشکلات زندگی و اقتضائات زمانی و مکانی که در آن هستیم را فراموش میکنم، ساعت درس است» و خودش نیز این مطلب را تأیید میکند.[۴]
وی مینویسد: بعد از فشارهای صدام بر حوزه علمیه نجف و شهیدکردن علمایش، تمام امیدها به آیتالله خویی بود و تعطیلی درس ایشان به معنی تعطیلی دروس حوزه نجف بود. لذا ایشان خود را ملزم به برگزاری درس میدانستند ولی به دلیل پیری، درس دادن برای ایشان فشار بود این فشار باعث شد که درسشان هفتهای یک روز غیرمعین تعطیل شود. پس از مدتی این زمان به دو روز غیرمعین در هفته رسید... این امر تا جایی پیش رفت که آیتالله خویی، هفتهای یک روز درس میداد. پساز اینامر انتفاضه شعبانیه رخ داد و بیانیه آیتالله خویی که باعث هجرت اجباری ایشان به کوفه شد و در آنجا [به تعبیر نویسنده] به شهادت رسید.[۵]
وضعیت کتاب
کتاب دو جلد دارد. نویسنده این کتاب را به روح پدر شهیدش آیتالله شیخ محمدتقی جواهری تقدیم کرده که بعثیون وی را در سال 1979م. زندانی کردند و تا سال 2003 خبری از او و دیگر طلابی که زندانی شده بودن به دست نیامد تا در این سال، مشخص شد که هیچیک از آنان زنده نماندهاند.[۶] پاورقیهای کتاب، علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفیدی در شرح و توضیح محتوای مطالب کتاب است. در انتهای هر جلد، بهصورت مجزا، به ترتیب فهرستهای موضوعات، تعلیقات و مسائل کتاب آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.