ابن مقفع، عبدالله بن دادویه
نام | ابنمقفع، عبدالله بن دادویه |
---|---|
نامهای دیگر | ابنالمقفع، عبدالله بن دادویه
ابنمقفع روزبه بن دادویه عبدالله بن المقفع پوردادویه پارسی، روزبه |
نام پدر | دادویه |
متولد | حدود 106ق |
محل تولد | فيروزآباد فارس |
رحلت | 142ق یا 143ق |
اساتید | ابوالغول
ابوالجاموس |
برخی آثار | المنطق (ابن مقفع) |
کد مؤلف | AUTHORCODE03303AUTHORCODE |
ابن مُقَفَّع، ابومحمد عبدالله (ح 106 - 142ق / 724 - 759م)، نویسنده بزرگ و مترجم آثار پهلوى به عربى است. روزبه کتابهای زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد میتوان از کلیله و دمنه، ادب الکبیر و ادب الصغیر را نام برد.
خاندان ابن مقفع
نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بود؛ هرچند كه گاه، داذویه به داذبه تحريف شده است. ابن نديم، نام اسلامى پدر او را مبارک ذكر كرده كه گویى ترجمه عربى روزبه است، اما زبيدى در «تاج العروس» او را داذجشنش (دادگشنسب) خوانده. بااينهمه مینوى معتقد است كه نام عبدالله، پيش از مسلمان شدن، داذبه بوده كه به روزبه تصحيف گشته است. پدرش نيز داذجشنس (داذگشنسپ كه مخفف آن داذویه است) نام داشته است.
داذویه كه از اعيان و اصيلزادگان فارس بود، زمانى كه حجاج بن يوسف بر عراق حكم مىراند، از جانب وى مأمور خراج فارس شد، اما در كار اموال، ناروايى كرد و حجاج او را چندان شكنجه داد تا دستش، «مقفع» (ناقص و تُرنجيده) گشت. گاهى، به جاى حجاج، نام خالد بن عبدالله قسرى را آوردهاند و مأمور عذاب او را نيز يوسف بن عمر ثقفى خواندهاند، اما نتيجه روايت در هر حال یکى است. كلمه «مقفع» لقبى برای داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد.
ابن مقفع تا زمانى كه اسلام نياورده بود، همچنان به روزبه نامور بود و ابوعمرو، كنيه داشت. پس از تشرف به اسلام، نام عبدالله و كنيه ابومحمد برگزيد.
ولادت
ظاهراً روزبه در جور (گور) كه همان فيروزآباد فارس باشد، زاده شد. او هنوز كودك بود كه با پدر به بصره رفت. پدر به تربيتش همت گمارد. ادبا را گرد او جمع مىآورد يا او را به مجالس ايشان مىبرد، سپس دو مرد بدوى به نامهاى ابوالغول و ابوالجاموس را كه از فصحاى عرب بودند و پيوسته به بصره مىرفتند، به آموزش او گمارد.
ابن مقفع علاوه بر دانش ظاهراً گستردهاى كه از زبان پهلوى در فارس كسب كرده بود، عربى را از زبان فصيحان و اديبان پاکيزهزبان عرب چنان آموخت كه خود در صف فصيحان نشست.
وى حدود 10 سال در اسلام زيست و احتمالاً در همین دوره بود كه همه يا بيشتر آثارش را تأليف كرد. از این دوره، چند حكايت و روايت در دست است كه شخصيت و برخى از گوشههاى زندگى او را باز مىنمايد، اما در بازسازى زندگى او در خلال این مدت، چندان كمك نمىكند.
ویژگیهای اخلاقی ابن مقفع
شخصيت ابن مقفع: ابن مقفع یکى از مشهورترين چهرههاى فرهنگى در تاريخ اسلام، بلكه در فرهنگ جهان است. بىگمان شخصيت اجتماعى - اخلاقى او بيش از هر چيز مسير فرهنگى و ادبى او را ترسيم مىكرده است. خردمندى، هوش بسيار، روح شفاف آينون، انساندوستى، اخلاق، آدابدانى، خوشزبانى و زيبارویى، همه در زندگى كاملاً مرفه او جمع آمده بود. سپس این ویژگىها، در داستانهایى دلانگیز، در مفاهيمى حكيمانه، در اندرزهایى عينى و ملموس و همه به زبانى پاک، بىگره و بههمپيوسته متجلى گرديده است.
وفات
تاريخ قتل ابن مقفع، برخلاف بسيارى از مشاهير آن روزگار، چندان دستخوش بحث و گفتوگو نيست و تقريباً مىتوان 142ق / 759م را با اطمینان پذيرفت، زيرا ابن خلكان كه سن او را 36 سال دانسته، از کتاب «اخبار البصرة» عمر بن شبه، نقل مىكند كه وى در 142 يا 143ق، درگذشته است.
آثار
- كليلة و دمنة؛
- الادب الكبير؛
- الادب الصغير؛
- اليتيمة؛
- رسالة الصحابة؛
- المنطق؛
- کتاب التاج في سيرة انوشروان؛
- آييننامه؛
- کتاب مزدك يا مردك؛
- الادب الوجيز للولد الصغير؛
- نامه تنسر به گشنسپ؛
- خداىنامه؛
- رسالة الهاشمیة؛
- بنكش؟ (پیکار)؛
- سكيسران؟؛
- رد بر قرآن يا مسائل ابن المقفع؛
- القصيدة في الشهور الرومیة و شرحها؛
- ربع الدنيا[۱].
پانویس
- ↑ زریاب، عباس، ج4، ص662-680
منابع مقاله
زریاب، عباس، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377