شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم | |
---|---|
پدیدآوران | قیصری، داود بن محمود (نویسنده)
آشتیانی، سید جلالالدین (شارح) ابن عربی، محمد بن علی (نویسنده) کربن، هانری (مقدمهنويس) نصر، حسين (مترجم) |
ناشر | امير کبير |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1370ش. |
چاپ | چاپ سوم |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2 ف60272 / 283 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، عنوان کتابی است یک جلدی از استاد سید جلالالدین آشتیانی (1304-1384) به زبان فارسی و عربی با موضوع حکمت و عرفان نظری. این اثر شرحی است بر مقدمه قیصری، داود قیصری (751ق) که خود شرحی، به زبان عربی بر فصوص الحکم ابنعربی (560-638ق) است.
ازآنجاییکه مقدمه قیصری بر فصوص الحکم ابن عربی کتاب مستقلی است و جداگانه کتابشناسی شده است، در اینجا از محتوای آن بحثی نخواهیم کرد و فقط به شرح استاد آشتیانی میپردازیم.
ساختار
اثر حاوی مقدمه هانری کربن، دو مقدمه از محقق و شارح (جلالالدین آشتیانی)، تقریظ آیتالله قزوینی و محتوای مطالب است. آیتالله آشتیانی، در شرح کتاب ابتدا متن عربی قیصری را ذکر کرده و سپس به سراغ شرح آن به زبان فارسی رفته است.
استاد آشتیانی در مقدمه بر چاپ دوم _که در آن تاریخچهای از عرفا و آثارشان را از ابن عربی تا زمان معاصر بیان میکند_ وقتی به قیصری میرسد درباره ارزش شرح وی بر فصوص ابن عربی مینویسد: محقق قیصری یکی از شارحان فصوص و از تلامیذ ابوالغنائم ملا عبدالرزاق کاشانی است که فصوص را نزد وی قرائت نموده است. شرح قیصری برای کسانی که بخواهند متن کتاب را بهدرستی بفهمند، بهترین کتاب است لذا در حوزههای علمی اصفهان و تهران این شرح را اساتید برای تدریس مناسبتر از دیگر شروح دیدند. شرح کاشانی عمیقتر و علمیتر و حاکی از انظار شخصی مؤلف است ولی باز قیصری مهارت خود را حفظ کرده و آنچه را که به رشته تحریر میآورد حاکی از عمق نظر و احاطه او به آرای قونوی و دیگر استادان این فن میباشد.[۱]
هانری کربن در مقدمهای که بر این کتاب نوشته، درباره آن و تحقیق موجود در کتاب، شرح میدهد:
و اکنون کتاب فعلی که انتشار مییابد تحقیق وسیعی است درباره مقدمهای که داود قیصری برای شرح خود بر فصوص الحکم اثر معروف ابن عربی نگاشته است. چنانکه معروف است مقدمه قیصری خود رسالهای است مستقل که در آن تمام مباحث عرفان اسلامی مطرح شده است. هرچقدر این مقدمه پرارزش باشد، لکن به نظر کسی که پیرو مکتب ملاصدرا باشد غیرقابل ملامت نیست. و اینجا است که برمیخوریم به نقطه حساسی که از ورای آن شکاف بین تفکر شیعه و آنچه غیرشیعی است ظهور میکند.
باید فوراً متذکر شد که کتاب آقای آشتیانی، به نظر من از هماکنون بهترین اثری است که میتوان به طالبان عرفان علمیِ اسلامی و مسائل آن که میخواهند در راه آموختن این علم قدم گذارند، به زبان فارسی پیشنهاد کرد. آقای آشتیانی درحالیکه متن عربی قیصری را از نزدیک دنبال کرده و آن را به فارسی برگردانده و با اتکا به اطلاعات وسیعی درباره افکار استادان معروف این علم شرح کردهاند، به ترتیب مسائل وجود را از نظر عرفا و اسما و صفات الهی و اعیان ثابته و مراتب گوناگون عالم عینی و درونی بیان کردهاند. ایشان مخصوصاً به مسأله مهم عالم مثال، که مباحث نبوت و معاد و صیرورت انسان در عالم برزخی مبتنی بر آن میباشد، توجه خاص معطوف داشتهاند و با نیروی هرچه تمامتر از نظریه ملاصدرا درباره تجرد قوه متخیله که آلت ادراک و خلاق علم در خود است دفاع کردهاند.
در صفحات این کتاب از هماکنون متن قیصری در جهات نوینی بسط یافته و اصلاح شده است. تاکنون فصوص ابن عربی منبع اصلی آشنایی اروپاییان با تصوف اسلامی بوده است. لکن این منبع محدود است زیرا هرگز کتب دیگر او مثلاً کتاب عظیم فتوحات ترجمه نشده است... .[۲] سید حیدر آملی، قیصری را متهم میسازد که برخی اشارات لطیف ابن عربی را به علت تعصب در تسنن یا عدم درک مطالب، بهصورتی خشن و درشت بیان کرده است... .[۳]
مؤلف قبل از آغاز شرح مینویسد: چون نظر نگارنده در شرح این مقدمه، و کذلک شرح اصل کتاب فصوص شیخ اکبر(رضواناللهعلیه)، تقریر مسائل فن عرفان به طریقه اهل استدلال و نظر است، لازم دانستم که به سبک حکمای اشراق و مشاء (شکراللهسعیهم)، موضوع علم تصوف و مسائل و مبادی آن را تقریر و بیان کنم. ... مسائل این علم، عبارت است از کیفیت صدور کثرت از ذات حق و رجوع کثرات به آن ذات و بیان مظاهر اسماء الهیه و نعوت ربانیه و بیان کیفیت رجوع اهلالله و کیفیت سلوک و مجاهدات و ریاضات و بیان نتیجه افعال سالک الی الحق بر وجهی که ثابت در واقع و نفسالامر است. ... بنابراین موضوع علم تصوف و عرفان، اصل حقیقت وجود حق، جلت عظمته است. بهعبارتدیگر موضوع این علم وجود حقتعالی است به اعتبار ارتباط او به خلق، نه حقیقت صرفه وجود و هستی بهخودیخود، با این اعتبار اصل حقیقت، کنز مخفی و غیبالغیوب است که نه قبول اشاره عقلیه مینماید و نه صریح ذات، قابل اکتناء و مشاهده است. به عبارت واضحتر، مبادی علم تصوف، معرفت اسماء ذات و اسماء افعال و شناسایی ارتباط هر یک از این دو قسم از اسماء، و نسبت آنها با یکدیگر میباشد. مثلاینکه از اجتماع احکام اسماء ذات، احکام اسماء صفات تعین پیدا مینماید و از اجتماع و امتزاج احکام اسماء صفات، اسماء افعال معین میشود.[۴]
مقایسه دیدگاه شیخ اکبر محیالدین، ابن عربی و استاد آشتیانی
شکل و شیوه ورود و خروج به مباحث خاتمیت در آموزههای این دو حکیم الهی تفاوت اساسی با هم دارد. ابن عربی از دیدگاه عام... به این مسئله نگریسته...و گویی صرفاً به طرح یک نظریه علمی و یا عرفانی- فلسفی پرداخته است. در مقابل استاد آشتیانی مباحث خود را، مستدل با استناد به کلمات عرفا و یافتههای فلسفی و عرفانی و با اعتقاد به اصلی از اصول باورهای خود که مستفاد از قرآن، عرفان و احادیث شیعی است، طرح کرده و با اصل قرار دادن «انسان کامل» که ولایت او بر دیگران به حکم آموزههای دینی بهویژه قرآن، سنت و فلسفه و برهان ثابت است، به این مسئله نگریسته و درنهایت به این نتیجه رسیده مه مصداق کامل این مقام، انبیاء، بهویژه حضرت خاتمالانبیا محمد مصطفی و امامان و اولیای الهی هستند...[۵] و [۶]
وضعیت کتاب
استاد جلالالدین آشتیانی درباره این نسخه و چاپ آن مینویسد: کتاب حاضر «شرح مقدمه قیصری» اثری است از نگارنده این سطور که حوالی 20 سال قبل به هزینه مرحوم دوست عزیز و نجیب اینجانب صاحب صفات و سجایای انسانی و اسلامی عباسقلی پاسبان رضوی(ره)، صاحب کتابفروشی باستان چاپ و منتشر شد. نسخ این کتاب مدتهاست که نایاب شده است، حقیر تصمیم داشت این شرح را مورد تجدیدنظر اساسی قرار دهد و آن را بهصورت شرحی مزجی درآورده و نواقص و ناپختگی موجود در آن را رفع نمایم. بعد از دست یافتن به شرح فارسی و عربی شیخ المشایخ عارف محقق سعیدالدین سعید فرغانی(متوفی 700 ق.) بر تائیه ابن فارض و شرح محقق جندی(متوفی 690 ق.) بر فصوص الحکم از تجدیدنظر در شرح بر مقدمه قیصری صرفنظر نموده و به چاپ شرح فارسی سعیدالدین فرغانی با مقدمهای پرداختم.[۷]
صفحه 90 حاوی رونوشت دستخط تقریظ آیتالله میرزا سید ابوالحسن قزوینی بر کتاب است و صفحه 91-95 نیز دربردارنده شرححال استاد جلالالدین آشتیانی میباشد.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمهها و متن کتاب.
- ملکی، محمد، پاییز و زمستان 1385، خاتم اولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه سید جلالالدین آشتیانی (ISC)، نشریه نقد و نظر، شماره 43 و 44، از 312 تا 341.