بيان المختصر شرح مختصر ابن الحاجب
بيان المختصر، اثر شمسالدین ابوالثناء محمود بن عبدالرحمن بن احمد اصفهانی (متوفی 749ق)، شرحی است بر کتاب «مختصر ابن الحاجب في الأٌصول المسمی مختصر منتهی السؤل والأمل في علم الأصول والجدل» ابوعمرو جمالالدین عثمان بن عمر، معروف به ابن حاجب (570-646ق) که با تحقیق محمد مظهر بقا، به چاپ رسیده است.
بيان المختصر شرح مختصر ابن الحاجب | |
---|---|
پدیدآوران | ابن حاجب، عثمان بن عمر (نویسنده)
بقا، محمد مظهر (محقق) اصفهانی، محمود بن عبدالرحمن (شارح) |
عنوانهای دیگر | المنتهي السئول و الامل في علمي الأصول و الجدل. شرح شرح مختصر إبن الحاجب |
ناشر | دار المدني |
مکان نشر | عربستان |
سال نشر | 1406ق. = 1986م. |
چاپ | چاپ اول |
موضوع | اصول فقه اهل سنت - قرن 7 ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اهمیت کتاب
اثر حاضر، در بین هفت شرح معروف «مختصر المنتهی» ابن حاجب قرار دارد که به «السبع السيارة» معروف میباشند[۱].
نسبت شرح به شارح
در صحت انتساب «بيان المختصر» به محمود اصفهانی، شکی وجود نداشته و تقریبا در تمام مراجع و منابعی که به شرح حال وی، پرداختهاند، به وجود چنین کتابی برای او، اشاره شده است. اما در صحت این مطلب که اثر حاضر، همان «بيان المختصر» منسوب به اصفهانی میباشد یا نه، محقق به دو شاهد، اشاره کرده است:
- قول ابن نجار در شرح «الكوكب المنير»، در مسئله اباحه، که گفته است: «قال الإصفهاني في شرح المختصر: والحق أن النزاع لفظي وذلك لأنه إن أريد بالمباح المأذون فقط، فلا شك أنه مشترك وغيره؛ فيكون واجبا وإن يكون بالمباح المأذون مع عدم المنع من الترك، فلا شك أنه يكون نوعا مباينا للواجب، ولا يكون جنسا» که عین این عبارت، با همین کلمات و حروف، در اثر حاضر، موجود است.
- بابرتی که شرح اصفهانی را اساس شرح خود، معرفی نموده و کرمانی که ملتزم به نقل آراء مخصوص شارحین دهگانه - که اصفهانی نیز از جمله آنهاست - میباشد، در بسیاری از موارد، مطالب خود را به اقوال و آرای اصفهانی، منتسب نمودهاند که بسیاری از آن موارد را بهصورت نقل به معنا و یا نقل به لفظ، میتوان در «بيان المختصر» دید، ولذا میتوان تأکید نمود که نسبت «بيان المختصر» به اصفهانی، نسبت صحیحی بوده و اثر حاضر، همان «بيان المختصر» اصفهانی است[۲].
ویژگیهای شرح
در تبیین برخی از مهمترین ویژگیها و خصوصیات شرح حاضر، میتوان به امور زیر، اشاره نمود:
- تبیین حقائق و توضیح دقائق (که خود شارح در مقدمه کتاب، به این موضوع اشاره نموده است)؛
- تشریح و توضیح الفاظ غریب و واژگان دیریاب متن که نیاز به تبیین و توضیح دارد.
- تشریح و توضیح معانی مغلق و پیچیده متن، همانند تبیین و توضیح استاد برای شاگردان خود، بهگونهای که میتوان گفت تقریبا تمام عبارات کتاب، واضح و مشخص بوده و عاری از معانی غامض میباشد؛ بهخلاف شرح العضد که از جمله شروح همین متن است، ولی خود آن، به دلیل برخی از غوامض و پیچیدگیهای مربوط به مطالب، نیاز به شرح و توضیح داشته، ولذا شروح و حواشی بسیاری - نزدیک به بیست حاشیه و بیش از شش حاشیه بر حاشیه - بر آن، نگاشته شده است.
- تعریف اصطلاحات علمی موجود در متن، از فنون مختلف. نکته قابل تأمل در این مورد، آن است که این اصطلاحات، بهقدری زیاد بوده که میتوان آنها را در کتابی جداگانه، گردآوری نمود.
- تقید به شرح متن و عدم پرداختن به مسائل و امور حاشیهای، از جمله آرای مختلف اصولیون پیرامون مسائل مختلف و بیان اقوال آنها در هر مسئله و بیان مواضع حدیث از کتب حدیثی و... که این موارد، از جمله وظایف محقق و محشی میباشد، نه شارح که این موضوع، در شرح حاضر، بهخوبی رعایت شده است. شاهد این امر، آنجاست که در مواردی که مسئلهای به شرح مربوط نمیشود، از آن اعراض شده است؛ بهعنوان مثال، در تعریف «جنس» و «فصل»، به اعتراضات موجود در این مسئله، فقط اشاره شده و سپس، با عبارت «ولنا برهان دال علی امتناعه، لا يليق ذكره بهذا الكتاب»، از پرداختن به حواشی آن، اجتناب شده است.
- ارائه تحلیل منطقی برای مسائل و دلایل.
- تحریر محل نزاع و تفصیل اقوال، در صورت متشعب بودن مسائل و موضوعات.
- تبیین لفظی بودن نزاع و اختلاف، در موارد مربوط به آن؛ بهعنوان مثال، در مسئله حکم شرعی بودن یا حکم شرعی نبودن اباحه ، چنین عبارتی آمده است: «والحق أنه نزاع لفظي».
- در صورتی که عبارت متن، دارای احتمالات مختلف بوده، به ذکر آن احتمالات، پرداخته شده است؛ بهعنوان مثال، ابن حاجب در مسئلهای، چنین گفته است: «إذا أفتی واحد، وعرفوا به ولم ينكره أحد قبل استقرار المذاهب، فإجماع أو حجة وعن الشافعي: ليس إجماعا ولاحجة وعنه خلافه» که شارح به احتمالات موجود در مورد واژه «خلافه»، با این عبارت، اشاره کرده است: «إجماع وحجة وإجماع لا حجة وحجة لا إجماع». در صورتی که در شرح العضد، این مطلب رها گردیده و فقط به عبارت «روي عنه خلافه»، اکتفا شده است.
- در مواردی که ابن حاجب، از عبارات مخل به مقصود، استفاده کرده، شارح آن را تذکر داده است؛ بهعنوان مثال، در عبارت متن، چنین آمده است: «الحقيقة: اللفظ المستعمل في وضع أول» و شارح، به تساهل موجود در این عبارت، چنین اشاره کرده است: «وقوله: «في وضع»، أي في ما وضع له وفيه تساهل، يتناول ما وضع له لغة وعرفا وشرعا والمفهوم المجازي؛ لأنه يصدق علی كل منها أنه موضوعله».
- در مواردی که قول و نظر ابن حاجب، برخلاف رأی مشهور میباشد، به این اختلاف اشاره شده است؛ بهعنوان مثال، ابن حاجب در تعریف قیاس خلف، چنین نوشته است: «ويسمی ما «بِلَوْ» قياس الخلف» و اصفهانی، چنین آورده است: «فاصطلاحه مخالف لما ذهب إليه الجمهور».
- در مواردی که شارح با ابن حاجب، در مسئلهای اتفاق نظر نداشته، به مورد اختلاف اشاره و قول ابن حاجب، رد شده است؛ بهعنوان مثال، ابن حاجب بر حجیت خبر واحد، چنین احتجاج کرده است: «وأيضا التواتر أنه(ع) كکان ينفذ الآحاد إلی النواحي لتبليغ الأحكام» و اصفهانی، آن را چنین رد کرده است: «فيه نظر؛ فإن المبعوثون مفتون والمبعوث إليهم العوام ويجب علی العوام العمل بقول المفتي ولا يلزم منه وجوب العمل بخبر الواحد»[۳].
وضعیت کتاب
کتاب با مقدمه مفصلی از محقق آغاز گردیده که در آن، ضمن ارائه شرح حال ماتن[۴] و شارح[۵]، به بیان ویژگیهای شرح، پرداخته شده[۶] و مطالب در سه جلد، تنظیم شده است.
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده و فهارس فنی کل مجموعه، اعم از فهرست آیات؛ احادیث شریف؛ فرق؛ اعلام؛ مراجع و خطا و صواب، در انتهای جلد سوم آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۷] و اشاره به اختلاف نسخ[۸]، به توضیح برخی از مطالب کتاب، پرداخته شده است[۹].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.