أسرار التوحید في مقامات الشیخ أبي السعید (نسخه خطی)
أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي السعيد | |
---|---|
پدیدآوران | محمد بن منور (نویسنده) |
ناشر | [بي نا] = [بي نا] |
چاپ | چاپ يکم |
زبان | فارسي |
کد کنگره | الف 25 م3 / 278/8 BP |
أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبيالسعيد، تألیف محمد بن منوّر میهنی، که از نوادگان شیخ ابوسعید ابوالخیر است، «أسرار التوحيد» را درباره احوال و اخبار و اقوال و کرامات جد خویش ابوسعید گرد آورده و به ابوالفتح غیاثالدین محمد بن سام پادشاه غوری (متوفای 599ق) تقدیم داشته است.
ابوسعید در شهر کوچک میهنه در سال 357ق به جهان آمده و در همان شهر به سال 440ق درگذشته است. وی بعد از اتمام تحصیلات، همه عمر را در طریقه تصوف گذراند و در حلقه مریدان ابوالفضل سرخسی عارف مشهور درآمده است.
در اواخر عمر در نیشابور مجلس وعظ ترتیب داده بود و گروهی بسیار بر وی گرد آمده بودند.
مؤلف آنچه را که تا آن زمان از شیوخ و پیروان و نیز مریدان شیخ ابوسعید و خویشان خود درباره شیخ جمعآوری کرده بود، بههم پیوست و کتاب خود را از مجموعه آن اطلاعات تألیف کرد و این کتاب مکمل کتاب دیگری شد که پیش از حمله غزان به دست جمالالدین ابوروح لطفالدین ... ابوسعید بن ابوالخیر پسر عم مؤلف «أسرار التوحيد» تألیف گردیده بود.
تاریخ تألیف کتاب «أسرار التوحيد» مسلما بعد از حمله غزان، یعنی بعد از سال 548ق است. امارات و قرائنی در دست است که ثابت میکند تألیف این کتاب در حدود سال 570ق و بنا بر محاسبه ژوکوفسکی خاورشناس روسی بین سالهای 553 و 599 بوده است.[۱]
«أسرار التوحيد» از جمله شاهکارهای بینظیر نثر فارسی است. روانی انشا و استحکام عبارات و رعایت کلیه موارد فصاحت و بلاغت در این کتاب بهحد اعلای خود رسیده است و باآنکه این کتاب در اواخر قرن ششم، یعنی در دوره استیلای سبک مصنوع نگارش یافته، بههیچروی اثری از آثار تصنع - جز در مقدمه آن - به چشم نمیخورد. سرگذشتها و وقایع چنان با مهارت حکایت شده است که گیرندگی خاص آنها خواننده را همه جا مجذوب نگاه میدارد. [۲]
«أسرار التوحيد» بر سه باب تقسیم شده است: باب اول: در ابتدای حالت شیخ اول، باب دوم: در وسط حالت، و باب سوم: در انتهای حالت او.
کاتب این نسخه خطی محمدشاه بن اعلبک نام داشته که این نسخه از کتاب را در ظهر دومین روز ماه مبارک رمضان 701ق به پایان رسیده است.[۳]
پانویس
- ↑ ر.ک: حاکمی، اسماعیل، ص172
- ↑ ر.ک: همان، ص173
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص124