ولاية الفقيه، العوائد و الفوائد، دروس الأعلام و نقدها
ولاية الفقيه، العوائد و الفوائد، دروس الأعلام و نقدها، اثر سید مصطفی خمینی (متوفی 1356ش)، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع فقه و اصول. این اثر مجموعه سه رساله از شهید مصطفی خمینی است که در یک کتاب جمع شده است؛ او در رساله ولایة الفقیه مباحث مربوط به ولایتفقیه را مطرح کرده که عادت فقها بر این است که آن را در اواخر کتاب بیع مطرح کنند؛ العوائد و الفوائد رسالهای است که در آن نکات ظریفی از علوم عقلی و نقلی جمعآوری شده؛ و دروس الاعلام و نقدها، حاصل حضور مؤلف در دروس فقه و اصول علمای نجف و نقدهای وی به آنان است. مؤلف کتابهای زیادی در علوم عقلی و نقلی نگاشته که بسیاری از آنها مفقود شدهاند و بهجز این سه رساله، چیزی از آنها باقی نمانده و به دست ما نرسیده است.
ولاية الفقيه، العوائد و الفوائد، دروس الأعلام و نقدها | |
---|---|
پدیدآوران | خمینی، مصطفی (نويسنده)
سجادي اصفهاني، محمد (گردآورنده) مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمینی(ره) (محقق) |
عنوانهای دیگر | ثلاث رسائل: ولاية الفقيه، العوائد و الفوائد، دروس الأعلام و نقدها |
ناشر | مؤسسة تنظيم و نشر آثار الإمام الخميني (قدسسره) |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1376ش , 1418ق, |
موضوع | اسلام - علوم نقلي
اصول فقه شيعه - قرن 14 علوم اسلامى ولايت فقيه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 223/8 /خ8و8 1376 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب، دارای مقدمه، تمهید و محتوای مطالب در بیستوشش درس است.
گزارش محتوا
این اثر مجموعه سه رساله از شهید مصطفی خمینی است که در یک کتاب جمع شده است. مؤلف کتابهای زیادی در علوم عقلی و نقلی نگاشته که بسیاری از آنها مفقود شدهاند و بهجز این سه رساله، چیزی از آنها باقی نمانده و به دست ما نرسیده است.[۱]
ولایت الفقیه
عادت فقها در دورههای اخیر بر این قرار گرفته که از شئون ولایت در کتاب بیع صحبت کنند؛ لذا نویسنده این مباحث را در کتاب بیع از «تحريرات في الفقه» آورده است. متأسفانه معظم اجزای کتاب البیع او مفقود شده که مباحث ولایتفقیه نیز در میان آن بوده است. ولی به حمد و منت الهی حجتالاسلام سید محمد سجادی، نسخهای از این مباحث را در گذشته برای خودش از روی نسخه خطی مصنف نگاشته بوده که برای تحقیق در اختیار محققان این اثر قرار داده تا به چاپ برسد.[۲]
در ابتدای کتاب ولایت الفقیه میخوانیم: وظیفه خاتمالانبیاء و الرسل محصور در سور شریعت و هدایت به دار آخرت نبود و ایشان میان روحانیت و جسمانیت جمع کرده بودند؛ و بهحسب برخی اخبار مانند برخی از اسلاف انبیا و رسولان، متمحض در امر آخرت یا امر دنیا نبودند؛ بلکه ایشان حد وسط و میزان مقتصد بودند و به قول مصنف: «فلا عیسویه و لا موسویه بل هی الحقیقه المحمدیة البیضاء». با این حساب چطور ممکن است هدایت ایشان برای مردم را صرفاً به هدایت اخروی مردم از جهل و ضلالت و شئون آن، اختصاص دهیم؟[۳]
سید مصطفی خمینی عنوان میکند که حکومت اسلامی نهتنها یک ضرورت برای اسلام محسوب میشود بلکه این ضرورت در طول تاریخ استمرار داشته است. به گفتهٔ او: شعار حکومت اسلامی، یک شعار موسمی و گذرا نیست، شعاری است که قرنها میتوان پای آن سینه زد و برای تحقق آن تلاش کرد.
ایشان در بیان ارتباط میان دین و سیاست به مواردی اشاره میکند. در نظر او، اولاً پیامبر متکفل امور دین و دنیای مردم است، نهفقط دین و آخرت آنها. بر همین اساس اصل لزوم حکومت را موردتوجه قرار داده است و متکفل تحقق آن بوده است[۴]
ثانیاً حفظ سیاست و نظم سرزمینها و دفع فساد که مورد اهتمام هر حکومتی میتواند باشد نیاز به اظهار و بیان قوانین و قواعد و اجرای آنها دارد؛ زیرا بدون وجود احکام، تحقق این اهداف ممکن نیست.
ثالثاً نظام سیاسی و مملکتی ملازم با نظام فلکی و آفاقی است و همانگونه که در دومی (نظام فلکی) مصالح کلی موردنظر است و این مصالح تعیینکننده است، نه مصالح فردی و خاص، در اولی (نظام سیاسی) نیز همین امر موردتوجه است و مصالح جامعه مورد ملاحظه قرار میگیرد و مصالح فردی آدمیان نفی میشود… و این موضوع با برهان و وجدان قابل دریافت است[۵].
با توجه به این اصول است که مصطفی خمینی حکم میکند واجبات شرعیِ مرتبط با نظم در اسلام، برای سیاست و اداره امور سرزمینها و نگهبانی از اموال و اعراض مردم وضع شده و ناگزیر از اجرایی شدن است.
فرزند ارشد امام خمینی(ره) اینگونه حکم میکند: قوانین اسلامی، سعادت بشر را در همه عرصهها بر میآورد؛ زیرا اسلام برای تمام مرحلهها و زوایای گوناگون زندگی، در امور فردی و اجتماعی، برنامه دارد. اسلام دین دنیا و آخرت است. اسلام بشر را تنها به آخرت فرا نمیخواند بلکه دین، سیاست بزرگی است که همه سعادتهای جزئی، کلی، دنیوی و اخروی را دربر دارد. به همین جهت است که اسلام مسائل گوناگون روحی، مادی، فردی و اجتماعی را داراست. به خلاف قانونهای دیگر ملتها که در احکام فردی و معنوی ناتماماند تا چه رسد به امور دنیای آنان.[۶].
مؤلف در نقد افرادی که احادیثی را در نفی تشکیل حکومت در زمان غیبت ترویج میکنند اینگونه مینویسد: عصر خلفای ستمگر، اقتضای جعل چنین احادیثی را داشت؛ زیرا آنان برای خاموش کردن شعلههای آتشی که علیه آنان زبانه میکشید، به این کار نیاز داشتند و این امر روشن و آشکاری در طول تاریخ بوده و تا زمان ما نیز ادامه دارد. اقتضای کید مکاران نیز جز این نمیتواند باشد. چه مکر و نیرنگی بالاتر از اینکه با جعل این روایات، بزرگانی از عالمان دین را در دورههای گوناگون به سکوت واداشته و سبب تردیدی در امر (تشکیل حکومت) و وظیفه (تحقق آن) شدهاند. ایادی حاکمان ستمگر، به انگیزه یاد شده، گاه روایاتی را که در میان مسلمانان رواج داشته و انگیزاننده مردم بوده، به ضد آن بدل میکردهاند.
ایشان سپس تأکید میکند که برفرض صدور چنین احادیثی از امامان معصوم(ع) انگیزه صدور آنها، بدون تردید تقیه در برابر حاکمان ستمگر بوده است، چراکه آن بزرگواران متهم بودند که مردم را به تشکیل حکومت حق فرا بخوانند. واقع مطلب نیز همین بود. بر مبنای آثار و تواریخ ائمه(ع) در مناطق گوناگون فعالیتهای سیاسی داشتهاند و مردم را به حکومت فرا میخواندهاند.[۷].
العوائد و الفوائد
رسالهای است که در آن نکات ظریفی از علوم عقلی و نقلی جمعآوری شده است. نویسنده آن را در بورسای ترکیه نوشته؛ نگارش این اثر در زمانی بوده که حکومت پهلوی ایران وی را به همراه پدرش امام خمینی(ره) قبل از انتقال به نجف به آنجا تبعید کرده بود.[۸]
نویسنده در ابتدای الفوائد و العوائد نوشته: «هذا ما یخطر ببالی فی بورسا فی بعض الأحیان عند الفراغ من الناس»؛ این مطالبی است که در بورسای ترکیه در زمانی که سرم خلوت و مراجعاتم کم بود، به ذهنم رسیده است.[۹] وی مطالب این رساله را به ترتیب شماره تحت عنوان ده «فائده» و نه «عائده» ذکر کرده است؛ یعنی اول فایده را ذکر کرده و سپس عائده را، بعد به سراغ فایده بعدی و عائده بعدی رفته است و در آخرین فایده، عایدهای ذکر نکرده است. مباحث مربوط به استصحاب، برائت عرفی و قبح عقاب بلا بیان، توضیح درباره عبارت «و لکن انقضه بیقین آخر» در سخن امام معصوم(ع)، استصحاب کلی، مسائل مربوط به حج و آیه وجوب حج، درباره توحید و معاد جسمانی، علم اجمالی به قلیل در کثیر، منجزیت علم اجمالی نسبت به خارج از محل ابتلا، لزوم تعیین روز مقضی در قضای نمازها، ثواب و عقاب، حسن و قبح، سؤال از الله تعالی، حول حدیث معروف «ما اوذی نبی...»، سؤال از دعا، شمولیت حرمت ظلم در جمیع محرمات، عدم جواز افتا متفرداً، تفصیل میان امثله شبهه مصداقیه برای تمسک به عام، و اجماع و شهرت در کلمات سابقین، از مباحثی به شمار میرود که در این کتاب بررسی شده است.[۱۰]
دروس الأعلام و نقدها
این رساله محصول حضور مؤلف در اوایل ورودش در دروس علمای نجف است. زمان نگارش این کتاب، زمانی بوده که ایشان در بحثهای فقهی و اصولی اساتید آن دیار شرکت میکرده است. خواننده و مراجعه کننده از خلال این مباحث به وسعت علمی نویسنده و قوت مطالبی که اعاظم آن زمان در این مباحث مطرح میکردهاند، واقف میشود.[۱۱]
در ابتدای دروس الاعلام و نقدها نوشته: «و بعد فهذه الدروس التی تلقیتها من اعلام النجف، حین ما اقتصیت مع الوالد – مد ظلّه – من ترکیا الیه، و لجهات مختلفة کنت احضرها جمیعا و أضبطها مع ما اری فیها من القصور و الفتور».[۱۲] وی در این اثر، ملاحظاتی که بر دروس علما را داشته بهصورت درسی (درس درس) بیان کرده است. او ملاحظاتش بر دروس آیتالله شاهرودی، امام خمینی، آیتالله خویی، شیخ محمدباقر زنجانی و سید محسن حکیم مکتوب نموده است. ملاحظاتی که ایشان نوشته شامل جریان اصول در اطراف علم اجمالی، تمسک به حدیث سلطنت برای تصحیح معاطات، اقسام نواهی، شمول حدیث سلطنت در شک در اسباب، مسئله آب مردد میان قلیل و کثیر در هنگامیکه حالت سابقه معلوم نیست، لزوم و جواز شرکت، متوسط در ارض مغصوبه، تمسک به عمومات شروط برای صحت معاطات، مسئله علم اجمالی، مسئله افاده ملکیت متزلزله و مستقره در معاطات، احراز عنوان مخصص به استصحاب در فروض مختلف، عقد شرکت و جواز آن، جریان استصحاب شخصی در ملکیت حاصل به معاطات مردد میان متزلزل و مستقر، علم اجمالی به اینکه یکی از دو شخص دائن است یا اشخاص؟ ترجیح جانب نهی و حرمت بر امر و وجوب، جریان استصحابات معارضه با استصحاب ملکیت، تردد تحقق حق متعلق به غیر میان افراد محصورِ، جواز ایقاع عقد مزارعه به امر، جزیان نزاع در اجتماع و امتناع، و... میشود.[۱۳]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر رساله در انتهای مطالب همان رساله ذکر شده است. ارجاعات در پاورقیها آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه کتاب، ص5
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: ولایت الفقیه، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص9-10؛ پایگاه مباحثات (مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)
- ↑ ر.ک: همان، ص12-13؛ همان
- ↑ ر.ک: همان، ص4-5؛ همان
- ↑ ر.ک: همان، ص63؛ همان
- ↑ ر.ک: مقدمه کتاب، ص6
- ↑ ر.ک: العوائد و الفوائد، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص5-58
- ↑ ر.ک: مقدمه کتاب، ص6
- ↑ ر.ک: دروس الاعلام و نقدها، ص3
- ↑ ر.ک: دروس الاعلام و نقدها، ص5-150
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتابها؛
- پایگاه مباحثات (مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)، مقاله حکومت اسلامی در اندیشه سید مصطفی خمینی