جزء فیه عقيدة إبن عربي و حياته
جزء فیه عقيدة إبن عربي و حياته | |
---|---|
پدیدآوران | فاسی، محمد بن احمد (نویسنده) عبدالحمید، علی حسن علی (مصحح) |
عنوانهای دیگر | جزء فیه عقيدة إبن عربي و حياته و ما قاله المورخون و العلماء فیه العقد الثمين في تاريخ البلد الأمين. برگزيده |
ناشر | مکتبة ابن الجوزي |
مکان نشر | عربستان - احساء |
سال نشر | 1408ق. = 1988م. |
چاپ | چاپ يکم |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
جزء فیه عقيدة إبن عربي و حياته و ما قاله المورخون و العلماء فیه، عنوان اثری است یک جلدی به زبان عربی با موضوع شخصیتها و عرفان نظری از شیخ تقیالدین فاسی(متوفی 837 هجری). بررسی متن این اثر توسط علی حسن علی عبدالحمید انجام شده است و تعلیقات کتاب نیز از هموست.
در واقع، این اثر برداشتی است از محیالدین عربی، برگرفته از کتاب «العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین» تقیالدین فاسی. این کتاب در نوع خودش واقعاً شرححال خوب و مفیدی است و حاوی کلمات ائمه علم و دین درباره کسی(ابنعربی) است که اقوال درباره او بسیار متناقض است؛ برخی مؤید اویند و برخی انکارش میکنند.
ساختار
کتاب یک جلد دارد و حاوی مقدمه محقق(ابو حارث علی بن حسن بن علی)، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب در بخشهای متعدد است.
گزارش محتوا
محقق در مقدمهای که بر کتاب نگاشته پس از ثنای خداوند و پناه بردن بر او از شر نفس و اعمال بدش و ذکر شهادتین مینویسد: اما بعد این ترجمهای است از شیخ محیالدین بن عربی برگرفته از کتاب «العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین» شیخ و امام تقیالدین فاسی. این اثر در نوع خودش واقعاً شرححال خوب و مفیدی است و حاوی کلمات ائمه علم و دین درباره کسی(ابنعربی) است که اقوال درباره او بسیار متناقض است؛ برخی مؤید اویند و برخی انکارش میکنند.
علی بن حسن بن علی ادامه میدهد: من به دلیل اهمیت این اثر، مشتاق شدم که این اثر را جداگانه به چاپ برسانم. در ضمن، در ذیل این اثر تعلیقات لطیف و مفیدی نگاشتهام که انشاءالله هم برای خواص و هم برای عوام مسلمانان، مفید است.[۱]
کتاب، همانطور که بیان شد با مقدمه محقق آغاز میشود. جان کلام او در مقدمه، در عبارت بالا ذکر شد. علی حسن علی، سپس شرححالی از تقیالدین فاسی ذکر میکند. پسازاین امر وارد آغاز رساله تقیالدین میشویم. در این رساله ابتدا درباره نسب ابنعربی، علمآموزی او و مجاورتش در مکه، صحبت میشود. سپس نویسنده به بیان سؤالی میپردازد که علما را متوجه ابنعربی کرده است. پسازاین مطلب، جواب 22 تن از ائمه اهل تسنن درباره این سوال بیان میشود. این اشخاص به ترتیب عبارتند از: تقیالدین ابنتیمیه، بدرالدین بن جماعه، سعدالدین حارثی، شمسالدین جزری، زینالدین کنّانی، نورالدین بَکری، شرفالدین زواوی، سراجالدین بلقینی، شهابالدین عسقلانی، محمد بن عرفه ورغمی، ابنخلدون، صلاحالدین صَفَدی، ابن سیدالناس، قطب قَسطَلّانی، تقیالدین سبکی، شمسالدین ذهبی، شمسالدین مقدسی، ابوزرعه عراقی، جمالالدین مزّی، علاءالدین قونوی، شهابالدین ناشری، و شرفالدین بن مقری.[۲]
نویسنده پس از بیان پاسخ این 22 تن به بیان حال کسانی میپردازد که ثناگوی ابن عربی بودهاند. وی پسازاین امر مباهله ابن حجر با مخالفانش درباره ابن عربی را ذکر مینماید. پایانبخش مطالب کتاب، بیان وفات او و تعلیقهای است بر کیفیت وفاتش.[۳]
ترجمه بخشی از متن کتاب
بهعنوان نمونهای از متن کتاب که به منظور آشنایی با سبک نوشتار اثر برای خواننده ارائه میشود، بخشی را برگزیدهایم که بیانگر «سؤالی است که علما را متوجه ابن عربی کرده است». بخش اعظم مطالب کتاب در واقع پاسخ افراد مختلف به این مطلب است.
در این بخش میخوانیم: متن سؤالی که ابن تیمیه و سایر ائمه _که پیشتر به آنها اشاره شد_ درباره آن فتوا دادهاند این است: ائمه دین و هُداة مسلمین چه میگویند درباره کتابی که در دست مردم هست و نویسنده آن(ابن عربی) گمان کرده که آن را به دستور پیامبر(ص) در خوابی که گمان کرده دیده، برای مردم نگاشته، درحالیکه اکثر مطالب این کتاب در تضاد با آیات قرآن کریم و فرمایشات انبیای الهی است.
از جمله مطالبی که در این کتاب(فصوص الحکم) بیان شده این است که آدم، انسان نامیده شده زیرا او در نزد حق مانند انسان العین من العین است که در واقع نظر توسط آن انجام میشود.
ابن عربی در جای دیگر گفته: حق منزّه است، او خَلقِ مشَبَّه است.
وی همچنین درباره قوم نوح مینویسد: اگر آنان عبادت وُدّ، سواع، یغوث، و یعوق را ترک میکردند، جهالتی بیش از این در مقابل حق میداشتند که ابراز کردند.
وی سپس میگوید: حق را در هر معبودی وجهی است که آنکه باید بشناسد، میشناسدش و آنکه نباید بشناسد نمیشناسدش، عالِم میفهمد که چه کسی را بپرستد و وقتیکه پرستش میشود با چه صورتی ظاهر شود. تفریق و کثرت، مانند اعضا در صورت محسوسه هستند.
سپس درباره قوم هود میگوید: آنان به عین قرب رسیدند و بُعد از آنان زایل شد؛ با زوال بُعد، آتش جهنم در حق آنان نیز زایل شد و به خاطر استحقاقشان به نعمتهای قُرب رسیدند لذا این امر ذوقی لذیذ از جهت منت بر آنان عطا نشد بلکه آنان به خاطر حقایق برخاسته از عملشان بود که مستحق این لطف شدند؛ قوم لوط بر صراط مستقیم بودند.
ابن عربی سپس، وعده عذاب را در حق سایر کسانی که مستحق عذاب شدهاند، انکار میکند.
با این حساب، آیا کسی که ابنعربی را در این سخنان تصدیق کند یا در این کلمات موافق وی باشد، تکفیر میشود یا نه؟
همچنین آیا شنونده این سخنان، که بالغ و عاقل است و این باورها را با زبان و قبلش انکار نمیکند، گناه کرده است یا نه؟
ای علمای دین! با فتوایتان این سؤالات را برای ما واضح کنید چرا که خداوند از شما بر این امر میثاق گرفته است و اهمال درباره این مسئله به ضرر جاهلان به حکم آن است.[۴]
ادامه مطالب کتاب همانطور که در بالا ذکر شد، درباره نظر 22 تن از علما درباره سؤالات فوق است و وفات ابن عربی و... .
وضعیت کتاب
چاپ اثر توسط مکتبة ابن الجوزی در عربستان انجام شده است. چاپ حاضر اولین چاپ این انتشارات است که در سال 1408 هجری/ 1988 میلادی، صورت پذیرفته است.[۵] فهرست مطالب در انتهای اثر آمده است.[۶] پاورقیها علاوه بر ذکر ارجاعات، گاه حاوی مباحث مفیدی در شرح محتوای مطالب کتاب است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق بر کتاب، ص3-4
- ↑ ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص81-83
- ↑ ر.ک: همان، ص83
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص15-16
- ↑ ر.ک: شناسنامه کتاب، ص2
- ↑ ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص2
منبع مقاله
مقدمه و متن کتاب.