کلیدهای فهم فصوص الحکم محیالدین ابنعربی
کلیدهای فهم فصوص الحکم محیالدین ابنعربی، اثر مفتاح عبدالباقی، کنکاشی است برای یافتن مناسبات و روابط حاکم بر ابواب و اضلاع ساختاری کتاب «فصوص الحکم» محیالدین ابنعربی، که با ترجمه فارسی داود اسپرهم به چاپ رسیده است.
کلیدهای فهم فصوص الحکم محیالدین ابنعربی | |
---|---|
پدیدآوران | مفتاح، عبدالباقی (نویسنده) اسپرهم، داود (مترجم) |
عنوانهای دیگر | مفاتيح فصوص الحکم. فارسي |
ناشر | نشر علم |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1385ش |
چاپ | چاپ يکم |
شابک | 964-4055-678-7 |
موضوع | ابن عربي، محمد بن علي، 560 - 638ق. فصوص الحکم - نقد و تفسير
عرفان - متون قديمي تا قرن 14 تصوف - متون قديمي تا قرن 14 فلسفه اسلامي - متون قديمي تا قرن 14 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2 ف6042 / 283 BP |
ساختار
کتاب با دو مقدمه از مترجم و مؤلف آغاز و مطالب در چهار فصل، ساماندهی شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه مترجم، به بیان ویژگیهای کتاب پرداخته شده[۱] و در مقدمه مؤلف، به شیوه نگارش کتاب و اهمیت «فصوص الحکم»، اشاره شده است[۲].
این کتاب، شرح و تفسیر «فصوص الحکم» نیست. بلکه جستجویی است برای یافتن تمام مناسبات و روابط حاکم بر ابواب فصوص و اضلاع درهمتنیده هندسه ساختاری این اثر شگفت[۳].
مؤلف خود اذعان دارد که قصد شرحی تازه از فصوص را ندارد و معتقد است که بسا به دنبال این تعداد شرح و تفسیر، افزودن شرحی دیگر به همان زبان و سبک، کار بیفایدهای باشد. ازاینرو، تحقیق او متوجه ظرایف و دقایقی است که از منظر تمام شارحان فصوص پنهان مانده است. کشف هرکدام از روابط و مناسبات ساختاری فصوص، کلیدهای تازهای برای فهم جامع و هدفمند این کتاب بهدست میدهد[۴].
برخی از نکات و دقایقی که در این کتاب موردتوجه قرار گرفته، به قرار زیر است:
- جامعترین کتاب دربرگیرنده اندیشههای شیخ «فتوحات مکیه» است. باب 198 فتوحات بنابر تصریح شیخ، همزمان با کتاب «فصوص الحکم» نگاشته شده است، یعنی در سال 627ق. باب مذکور، حاوی 50 فصل است. فصل 11 تا 37 از 50 فصل، یعنی 27 فصل، به لحاظ محتوا و ساختار، درست منطبق بر 27 باب «فصوص الحکم» است. بدیهی است عدم توجه به این بخش از «فتوحات»، درک درست از «فصوص» را ناممکن میسازد. مؤلف با مقابله این بخش از «فتوحات» و «فصوص الحکم»، به نکات تازهای دست یافته است. نکاتی که از منظر شارحان ابن عربی، پنهان مانده است[۵].
- تنها فتوحات نیست که کلیدهای فهم فصوص را در اختیار محقق میگذارد بلکه آثار دیگر شیخ، هرکدام پارهای از ابهامات موجود در فصوص را برطرف میسازد. توجه مؤلف کتاب حاضر به این آثار، راهگشای فهم جامعتری از مناسبات و روابط ابواب فصوص گشته است[۶].
- از جمله دقایق و ظرایفی که از منظر فصوصشناسان پنهان مانده، ارتباط مراتب اسماء الهی (نفس الرحمانی) با مراتب کونی و وجودی و با مراتب فلکی و عوالم انسانی (نفس الانسانی) و با حروف و ارقام و اعداد و با ترتیب آیات و سور قرآنی و رموز و اسرار نهفته در فواتح السور و بسمله و سیر تاریخی و تدریجی همه این عوامل و مراتب در قالب انسان کامل و انبیاء الهی مذکور در فصوص است. این مناسبات چندگانه تماماً به شکل رمز و راز در متن فصوص نهفته است. جستجو و پیگیری این مناسبات درهمتنیده و یافتن سرچشمهها و نسبتهای آنها از جمله نتایج درخشان این کتاب است[۷].
- محور تفکر شیخ در فصوص و فتوحات، نحوه تطبیق نفس الرحمان با نفس الانسان است؛ بنابراین لازم است اوصاف و ویژگیها و مشابهات و مناسبات بین آنچه از نفس الانسان بهصورت حروف بیستوهشتگانه صادر میشود، با آنچه از نفس الرحمان بهصورت بیستوهشت منزل و مرتبه و حضرت وجودی صادر گشته، بررسی شود. این نکته پایه و اساس تبیین ساختار «فصوص الحکم» است. میتوان گفت یکی از کلیدهای گشاینده رمز و راز فصوص روشن شدن نحوه ارتباط نفس الانسان با نفس الرحمان است. به دنبال این بررسی، معنای عمیق این سخن که «انسان بر صورت رحمان خلق شده» معلوم خواهد شد. بدیهی است که شارحان فصوص چندان توجهی به اوصاف و ویژگیهای تطبیق او دو عالم (انسانی و الهی) ننمودهاند[۸].
- از اندیشههای بنیادین شیخ در فصوص کیفیت تنزل مراتب الاهی (از غیب به شهادت) است. کشف رابطه عمودی مراتب اسمایی و بهتبع آن مراتب وجود و مظاهر فلکی و انسانی هرکدام از اسماءالله از نتایج درخشان این کتاب است. بههرروی، فصوص در 27 فص یا به عبارتی در 28 فص تنظیم یافته است. ترتیب این مراتب و اسماء الاهی و انبیاء و حضرات وجودی بههیچوجه اتفاقی و ناسنجیده نیست، بلکه ناشی از حقایق معنوی و عوالم حقیقی ثابتی است که قابل تبیین و شناخت است. طبیعی است که این عوالم، هرکدام نسبت به مافوق خود، تنزل و نسبت به مابعد خود، تعالی دارند. توضیح و تشریح ویژگیهای کمی و کیفی و نسبت تعالی و تنزل این مراتب، یکی دیگر از ویژگیهای کتاب است[۹].
- همه کلمههای حکمت فصوص، یعنی انبیاء و کمل و اقطاب الاهی و همچنین اسماء الاهی موجد آنها و عوالم و حضرات مخصوص به هر اسم الاهی دارای رمزورازهای حروفی و ابجدی هستند. به این معنی که حتی الفاظ و حروف اسماء الاهی هرمرتبه و حروف کلمات انسان کامل هر اسم که مظهر تام و تمام همان اسم است با هم ارتباط وثیقی دارند. بهعنوانمثال، بین اسم الاهی «الباعث» در مرتبه و حضرت وجودی، نخست با نام «آدم» به عنوان مظهر انسان کامل آن اسم الاهی و با قلم اعلی و حکمت الهیه در همان مرتبه رابطه عددی و رقمی و ابجدی- سوای رابطه معنوی- وجود دارد. کشف و گزارش دقیق و بینقص این روابط کاری جدید و بیسابقه است. با وجودی که شیخ خود در برخی از آثارش توجهی ویژه به این مسائل نموده اما شارحان فصوص از این مباحث بهکلی فارغ بودهاند[۱۰].
- مهمترین یافته کتاب، تبیین اوصاف فص نانوشته بیستوهشتم «فصوص الحکم» است. اگرچه برخی از شارحان فصوص بهصورت جستهوگریخته به وجود چنین فص پنهانی در فصوص اشاره نمودهاند، اما ازآنجاییکه برای شرح فصوص به دیگر آثار شیخ خصوص باب 198 فتوحات و برخی دیگر از رسالات وی و حتی اشارههای نهفته در برخی فصهای فصوص نظیر فص هودی، فص عیسوی و فص محمدی توجهی ننمودهاند، نتوانستهاند ضرورت و نقش تمامکننده این فص را در ساختار کلی فصوص تبیین نمایند. بررسی و تحلیل مآخذ یاد شده برای روشن ساختن اوصاف و ویژگیهای فص نانوشته بیستوهشتم فصوص از موفقیتهای دیگر این کتاب محسوب میشود. اهمیت این نکته زمانی معلوم میشود که توجه کنیم کلمه حکمت- مظهری از انسان کامل- این مرتبه نهایی فص الفصوص فصوص الحکم، کلمة الکلم و حکمة الحکم کل مراتب وجود و حضرات الاهی است و آن کلمه کسی جز خاتم الاولیاء محمدی یعنی شخص شیخ اکبر نیست؛ بنابراین توجه به جزئیات این فص و مرتبه، حائز بیشترین اهمیت است[۱۱].
- از جمله نکتهیابیهای ارزشمند این کتاب، تعیین و تبیین نقش برزخی و واسط انسان کامل (مظهر اسم الاهی) بین اسم الاهی و مرتبه کونی و وجودی آن است[۱۲].
- هیچکدام از شارحان فصوص، درباره نیامدن نام الکفل(ع) و الیسع(ع) در قرآن و برعکس، ذکر نام شیث(ع) و خالد(ع) که نامشان در قرآن مذکور نیست، در سلسلهمراتب انبیاء فصوص سخنی به میان نیاوردهاند. همچنین معلوم نکردهاند چرا نام لقمان(ع) بیآنکه پیامبر باشد، در بین سلسلهمراتب انبیاء درج شده است. در این کتاب، تمام موارد فوق و نظایر آن، بررسی شده است[۱۳].
- طبقهبندی اسماء الله بیستوهشتگانه در فصوص بهصورت اسماء ذاتی، اسماء صفاتی و اسماء افعالی برای نخستین بار در این کتاب مطرح شده است. پیش کشیدن چنین بحثی الزامات دیگری را پیش روی فصوصپژوهی مینهد. ازاینرو بحث مراتب الوجود در فصوص با اعمال این منظر، تازگیهای زیادی مییابد[۱۴].
- سه محور اصلی اندیشه شیخ، عبارتند از:
- مذهب عشق: شیخ دین و مذهب خود را عشق معرفی میکند؛ او دلش را قابل تمام صور و چراگاه غزالان و دیر راهبان و بتکده و کعبه و الواح تورات و مصحف آیات قرآن معرفی کرده است: «فالحب دینی و ایمانی».
- اندیشه وحدت ادیان: اقتضای چنان حبی، اعتقاد به جمیع صور و احوالی است که از جانب حق در صورت و قالب ادیان در طول تاریخ متجلی شده است. شیخ معتقد است در همه ادیان، تنها خدای واحد در صور معبود رخ نموده است و همه آدمیان در طول تاریخ در قالب هر آئین و مسلکی او را ستوده و به وی عشق ورزیدهاند. پس بین ادیان و مسالک بشری ازاینجهت فاصلهای نیست: «عبارتنا شتی و حسنک واحد».
- اندیشه وحدت وجود: هرم تفکر شیخ است. طبیعی است که وحدت ادیان و الزام عشق در اندیشه وحدت وجود معنا مییابد. عبارت مورد نزاع شیخ که در طول تاریخ او را متهم به حلولیگری و کفر و زندیق کرده یعنی «سبحان من اظهر الأشیاء و هو عینها» و یا «فما نظرت عینی إلی غیر وجهه و لا سمعت اذنی خلاف کلامه» و یا «أنت الضیق الواسع» و عباراتی ازایندست، تماماً از منظر وحدت وجود بیان شده است. اما فهم و تفسیر درست این سخنان در چهارچوب سلسلهمراتب وجود و بحث مهم ظاهریت و باطنیت و حد واسط آن دو یعنی مظهریت امکانپذیر است. کسانی که از این منظر شیخ غافل ماندهاند، غایت اندیشه او را از وحدت وجود و وحدت ادیان، آنگونه که باید درک نکردهاند[۱۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۱۶]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۱۷].
پانویس
- ↑ مقدمه مترجم، ص1- 5
- ↑ همان، ص6- 26
- ↑ همان، ص2
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص2- 3
- ↑ همان، ص3
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ همان، ص3- 4
- ↑ ر.ک: همان، ص4
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص4- 5
- ↑ همان، ص5
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص22
- ↑ ر.ک: همان، ص23
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.