شبلی مجنون عاقل

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    شبلی مجنونِ عاقل
    شبلی مجنون عاقل
    پدیدآورانکاظم محمّدی (نویسنده)
    ناشرانتشارات نجم کبری
    مکان نشرایران ـ کرج
    سال نشر1381 ش
    چاپ1
    شابک4-03-2905-964-978
    موضوععارفان، ایران، سرگذشتنامه.
    زبانفارسي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ 3م2ش/5/278 BP

    شبلی مجنونِ عاقل نوشته‌ی کاظم محمّدی کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عقلی ـ عرفانی و ‌اندیشه‌های عارفِ شهیر ابوبکر شبلی می‌پردازد. شبلی یکی از بزرگترین مشایخ طریقت و سلوک در عالم عرفان و تصوّف است که بعد از او نام و یادش در اکثر تذکره‌ها با قوّت و شدّت دیده می‌شود. معمولاً نام شبلی و حلاج با هم آورده می‌شود. این هر دو در یک طریقت بودند و هر دو تحت تربیّت عارف نامور جنید بغدادی سلوک خود را سپری می‌کردند. تقریباً اغلب حکایات شبلی به نوعی وابسته به حلاج است. منتها اختلاف او با حلاج بسیار بود، راهی را که شبلی برگزید وی را به سلامت، و راهی که حلاج بر گزید به مرگ وی منجر شد.

    در باره‌ی شبلی نیز با همه ی اهمیّتی که در تصوف و عرفان دارد کسی تا قبل از این کتاب کاری پژوهشی و دقیق را ننوشته و به انتشار نسپرده بود و لذا این کتاب نیز در نوع خود نه تنها بهترین، بلکه اوّلین نیز هست، این مطلبی است که نویسنده نیز در مقدّمه‌ی خود به آن اشاره کرده است[۱]. به هر حال در قرن سوم حضور شبلی بسیار پر رنگ است تا جایی که در جامعه و مسجد و منبر وجود و حضور او همه جا احساس می‌شود و از سوی شیخ الشّیوخ زمانه، فقیه و صوفی و عارف بزرگ دوران جنید بغدادی در باره‌ی او سخنان نغز و آشکاری وجود دارد.

    ضمناً قابل ذکر است که این کتاب، یعنی شبلی مجنون عاقل، در ادامه‌ی «مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه» است، که از سال هشتاد با انتشار چند جلد از آنها توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌‌‌و بعد از آن توسّط انتشارات نجم کبری صورت گرفته که تا کنون بیش از سیزده شخصیّت فلسفی ـ عرفانی به مانند: ابن عربی، مولانا، ابوسعید ابوالخیر، ابوحامد غزّالی، سید برهان‌الدین محقق ترمذی، بایزید بسطامی‌، سهروردی، نجم‌الدّین کبری، علاءالدّوله سمنانی، حلاج، بهاءالدین ولد و سعدالدین حموی منتشر شده است که هر کدام اثری ارزشمند و مرجعی مهم برای پژوهشگران و اساتید عرفان و فلسفه محسوب می‌شود. بدیهی است که برخی از این آثار برای نخستین بار در جهان اسلام تحقیق و منتشر شده است.


    ساختار

    کتاب شبلی مجنونِ عاقل اثری است یک جلدی و با 200 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این این عارف شهیر و نامور می‌پردازد و از سیر و سلوک عرفانی، آراء و‌اندیشه‌های خاص او می‌گوید. زندگی او را می‌کاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی می‌گرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه می‌شویم که شاید کمتر شنید‌ه‌ یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی می‌برد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان ببریم.

    کتاب شبلی مجنون عاقل تا کنون شش چاپ خورده که نشان توفیق نویسنده و کتاب است، در متن کتاب مقدّمه های چاپ اوّل و دوّم و سوّم دیده می‌شود و برای دیگر چاپها به همان مقدّمات اکتفا کرده و چیزی افزوده نکردند. در فهرست مطالب کتاب بدون هیچ شماره ای مطالب بدین شرح است: مقدّمه. مقدمه ای بر چاپ دوّم. مقدّمه ای بر چاپ سوم. نام و لقب و شغل. تصوّف و سلوک شبلی، با هفت شماره از موضوعاتی که در ذیل همین عنوان مورد بحث واقع شده است. پیران و اساتید شبلی، که دو استاد در اینجا نام برده شده است خیر نساج و جنید بغدادی. شبلی و حلاج. شبلی و قرآن. شبلی و توحید. شعر شبلی. گفتارهای شبلی. پاسخهای شبلی. مناجاتهای شبلی. حکایات شبلی، که هفده حکایت نغز از او روایت شده است. مذهب شبلی. شجره و سلسله ی شبلی. و نهایتاً مرگ و مزار شبلی. در انتهای کتاب هم دو بخش کتابنامه و نمایه وجود دارد.

    کتاب شبلی مجنونِ عاقل هم به مانند دیگر کتابهای این مجموعه به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه به این روش نیز اشاره نموده است. وی می‌گوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامه‌ها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد. این شیوه در دستور کار وی بوده است و می‌توان گفت در اکثر این کتابهای این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است[۲].

    نویسنده در آغاز کتاب در بخش مقدّمه در خصوص تحقیقاتی با این تم می‌گوید: تحقیق و جست و جو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذّت‌بخش‌‌ترین کارهای ممکن برای محقّقِ عرفان و تصوّف است، و این به چندین دلیل می‌تواند باشد، یکی از این بابت که اینان به معرفتِ عرفانی و کشف و شهودی رسیده‌اند که بسیاری از پـرده‌ها و حـجابهای راه از برابر دیدگانشان به کناری رفته، چیزها دیده‌اند و به جاهایی رسیده‌اند. هم از این بابت که این بزرگان، از رشدیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند و در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گامها برداشته‌اند و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثّر بوده‌اند، و هم از این بابت که آنان در زمر‌ه‌ی اولیاء الهی و مردان خدا هستند و همین نکات می‌تواند اسباب شوق و وجد همه کس به ویژه اهل تحقیق را از برای ذکرشان فراهم سازد. برخی از ایشان جزو کسانی هستند که می‌توانند برای عصر ما و نسل جوان ما الگویی مثبت و سازنده در جهت سلوک عینی، عملی، انسانی و اجتماعی باشند، زیرا که خود آنان در جمع زیسته و از برای رشد زمان و جامعه‌ی خود کوشیده‌اند. شاگردان و مریدان صالح و سالم پرورده‌اند. حاکمان را نصیحت و اصلاح کرده‌اند و در بسیاری موارد از خطاها و ظلمهایشان کاسته‌اند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقه مند کرده‌اند[۳].


    گزارش محتوا

    کتاب شبلی مجنونِ عاقل، نوشته‌ی استاد کاظم محمّدی با دقّت تمام به بررسی زندگی و افکار عرفانی ابوبکر شبلی می‌پردازد. کتاب حاضر حجم چندانی ندارد ولی با این حال به زبان بسیار ساده سعی در بهتر شناساندن این عارف شهیر دارد و چنین به نظر می‌رسد که در کار خود موفّق بوده است، چاپهای مکرّر که اکنون چاپ ششم آن در دست است به نوعی نشان توفیق آن محسوب می‌شود.

    نویسنده در مقدّمه در باره‌ی اهمّیّت پرداختن به مشاهیر عرفان و فلسفه می‌نویسد: باری برای صاحب قلمان این مرز و بوم که در حوزه ی فلسفه، عرفان و ادبیات سیر می‌کنند شاید در این زمانه ی غریب و شگفت از اهم کارها معرّفی این بزرگان باشد، به ویژه که جوانان ما از هر سوی تحت فشارهای غلط فرهنگی واقع شده و الگوهای نامناسب را به ایشان تلقین می‌کنند. با آنکه بزرگان ما نیز به مانند دیگر انسانها جایز الخطایند امّا واقع این است که زندگی ایشان تا آنجا که اسناد و مدارک نشان می‌دهد در طریق معنویت و دین کوشیده اند و نهایت سعیشان را مبذول درک توحید و فهم آیات بلند الهی کرده‌اند و برای فهم و عمل آن ریاضتها کشیده و تعلیم و تربیتها شده اند. و همین امور در ساخته شدن ایشان و به کمال رسیدنشان بسیار مفید بوده است... [۴].

    در بحث نام و لقب شبلی مفصّل به استناد منابع مهم عرفانی سخن رفته است و از زبان کسانی چون امام ابوالقاسم قشیری، خواجه عبدالله انصاری، فریدالدّین عطار نیشابوری، علاء الدّوله سمنانی، عبدالرّحمن جامی و دیگران در این باره مطلب ارائه شده است. اختلاف در ذکر نام شبلی از جمله مقولاتی است که از زبان منابع به آن اشاره شده است. سن او را 87 سال گذارش کرده‌اند و ولادت او را به سال 247 هجری و وفات او را در سال 334 نوشته‌اند. در خصوص مذهب و عقیده ی او نیز اختلافاتی وجود دارد، ابن خلکان او را سنّیِ مالکی می‌داند و قاضی نورالله شوشتری هم او را شیعه‌ی دوازده امامی‌تلقّی می‌کند. برخی روایات شبلی را امیر دماوند دانسته اند. برخی روایات هم او را متولّد سامره گفته اند ولی نویسنده وی را از خراسان و از منطقه‌ی اشروسنه دانسته است استاد عبدالحسین زرّین کوب هم همین قول را مورد نظر قرار داده است. [۵].

    بخش دوّم کتاب که به تصوّف و سلوک شبلی مربوط است چندین موضوع در آن مورد بحث قرار گرفته است که عبارتند از: 1- تعریف تصوّف و صوفی 2- صحو و سکر 3- مجالس پر شور 4- عشق و فنا 5- سماع و پایکوبی 6- شریعت و طریقت 7- بهشت و دوزخ. طبیعتاً در هر یک از موارد هفتگانه بحث و بررسی های زیادی صورت گرفته و در کنار تحلیل و بیان اصل مسئله نوع نگرش شبلی هم مطرح شده و آن نیز مورد نقد و بررسی و تطبیق با اصول تصوّف قرار گرفته است. نویسنده‌ی عارف، استاد کاظم محمّدی در انتهای این بخش عبارتی را از شبلی به روایت روزبهان بقلی شیرازی در شرح شطحیات نقل می‌کند که وی گفته حق را بندگانی هستند که قادرند تا با آب دهانشان دوزخ را خاموش سازند[۶]. استاد کاظم محمّدی این کلام را نقدی تند با دلیلی خوشایند آورده است که نشان از آن دارد که وی به شدّت به ادب و آداب در تمام موارد سلوک و در تمام شرایط قائل بوده و کوچکترین حرف نامعقول و ناخوشایند را از هیچ کس پذیرا نمی‌شود[۷].

    در بخش دیگر که از پیران و اساتید شبلی سخن می‌رود به دو استاد و مرشد حتمی ‌و بزرگ او اشاره می‌شود، یکی خیّر نسّاج و یکی هم جنید بغدادی که هر دو از مردان بزرگ عصر خود و از مشایخ نامدار تصوّف بوده اند. طبیعتاً شبلی نزد این دو استاد معنوی بسیار چیزها آموخته و خود نیز با تربیّت و ریاضات و مجاهداتی که داشته است به کمالاتی رسیده بود. در این فصل به دقّت موقعیّت و اعتبار این دو شیخ را تحلیل و به خوبی تبیین نموده است. در فصل بعدی به شبلی و حلاج اشاره شده و به تفصیل اندیشه ها، مشابهتها و اختلافات ایشان را بر شمرده است، نهایتاً در این دو روش که این دو برای خود در نظر گرفتند، یکی کشته و نابود شد و یکی باقی ماند و به تعالیم و سلوک خود تداوم بخشید. در جمع آنچه که از شبلی در این نظر فهمیده می‌شود معقول و بهتر به نظر می‌رسد.

    در بحث شبلی و قرآن، امری شایع و عمومی‌را مورد نظر قرار می‌دهد، چنانکه تمام عارفان و صوفیان راستین اهل قرآن بودند و با قرآن انسی دائمی ‌داشتند. شبلی نیز از این قاعده مستثنا نیست او هم در دوران تعلیم و آموزش تا آخرین دوران زندگی با قرآن انسی وافر داشته است. نویسنده در این بخش به هفت سخن از شبلی اشاره می‌کند که وی در خلال سخنان خود به آیات قرآن استناد کرده و سخن خود را با آیات مزیّن نموده است، منابع گوناگون هم این سخنان را روایت کرده‌اند به مانند هجویری در کشف المحجوب، امام ابوالقاسم قشیری در رساله قشیریه، احمد غزالی در مجالس، ابن الجوزی در تلبیس ابلیس و عبدالرحمن جامی در نفحات الانس [۸]. فصل بعد هم که از توحید سخن می‌گوید مسلّماً به نگرش مسبت و متعالی عارفان نظر دارد و وقتی که از عرفان خن به میان می‌آید در واقع درک درست توحید را نشانه می‌رود و لذا عارفان به تخصیص کسانی‌اند که درک بهتر و عالی تری از توحید دارند. در اینجا نیز نگرش خاص شبلی را در توحید مورد توجّه قرار داده است.

    در بخش شعر شبلی به چند شعر از او اشاره کرده که تماماً به زبان عربی است و در نزد ادیبان ارزشمند و قابل توجّه توصیف شده است. معرفت عرفانی و نگرش صوفیانه با لطافتی بسیار زیاد در شعر او دیده می‌شود. در بخش سخنان شبلی به 68 قول از او اشاره شده است که در زمینه های مختلف تصوّف و عرفان است و برخی از آنها به راستی مهم و ارزشمند به حساب می‌آیند. در بخش پاسخهای او در واقع جوابهایی است که وی به پرسندگان در موضوعات مختلف داده است. پرسشها متفاوند مثلاً از انس، آسودگی، مشاهده، زردی آفتاب، ناآرامی، صبر، عافیت، زکات، وجود، شکر، زهد، افلاس، جبرئیل، تصوّف، سماع، توحید، معرفت، ذکر و صوفی و مواردی دیگر پرسش شده است و جوابها مختصر و کوتاه و قابل استفاده است. مجموعاً با تکرارها به سی مسئله توجّه شده و پاسخ آن نیز درج شده است.

    شبلی هم به مانند دیگر عارفان در خلوت خود دعا و مناجاتهایی با خالق یکتا داشته و به راز و نیاز می‌پرداخته است، در این قسمت 9 مناجات کوتاه از او روایت شده که بسیار لطیف و ارزشمندند. آخرین مورد آن چنین است: الهی ان طلبتک طردتنی، و ان ترکتک طلبتنی، فلا معک قرار و لا منک فرار. المستغاث منک الیک. الهی! گرت بخوانم برانی ور بروم بخوانی، پس من چه کنم بدین حیرانی؟! نه با تو مرا آرام، نه بی تو کارم به سامان. نه جای پریدن، نه امید رسیدن. فریاد از تو که این جانها همه شیدای تو و این دلها همه حیران توست. [۹]. حکایات شبلی نیز بسیار درخور اهمّیّت است، نویسنده حکایات او را در دو بخش آورده، یکی حکایات نثر و دیگر حکایات منظوم. در حکایات نثر به 70 مورد اشاره کرده که به واقع خواندنی و آموختنی است و در حکایات نظم نیز به 17 مورد اشاره کرده که برای آنها عنوان مشخّص کرده است. در بخش آخر هم به روز جمعه دو روز باقیمانده از ذی حجّه سال 334 اشاره شده که شبلی خرقه تهی کرده و در شهر بغداد وفات یافته و در مقبره خیزران دفن شده است.

    ویژگیها

    کتاب شبلی مجنونِ عاقل به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی در مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه به انتشار رسیده در راستای معرّفی درست بزرگانی است که ‌اندیشه و راه درست زیستن را از طریق سلوک و‌اندیشه برای ما باقی گذاشته‌اند. در این کتاب هم نکات مهمی‌‌وجود دارد که به آن اشاره می‌شود:

    1. کتاب در کنار گزارش رویکری نقدی و تحلیلی دارد.
    2. متن کتاب روان و با دقّت نوشته شده است.
    3. معرّفی تام و تمام و همه جانبه از این عارف صورت پذیرفته است.
    4. این اثر نخستین پژوهش رسمی‌‌و مستقل به زبان فارسی است.
    5. نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌‌دهد.
    6. استفاده از منابع گسترده در معرّفی شخصیّت و سلوک و اندیشه‌های ابوسعید.
    7. وجود پاورقی ها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را می‌دهد.


    وضعیت کتاب

    شبلی مجنونِ عاقل، تألیف کاظم محمّدی

    کتاب در یک جلد با 3 مقدّمه‌ی خلاصه نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 200 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه‌ی کامل دیده می‌‌شود. بخشی از کتابهای این نویسنده در انتشارات نجم کبری نیز در آخر کتاب پیوست شده است. ضمناً از این اثر تا کنون 6 چاپ به انتشار رسیده است.

    پانویس

    1. مقدّمه، ص 10
    2. مقدّمه، ص 10
    3. مقدّمه، ص 7
    4. مقدّمه، ص 12
    5. جستجو در تصوّف ایران، ج1، ص 151
    6. شرح شطحیات، ص 261
    7. متن، ص 50
    8. متن، صص 79-76
    9. متن، صص 117-116

    منابع مقاله

    مقدّمه و متن کتاب

    وابسته‌ها