الفقه في تشریعه وتبيينه واستنباطه مع مقدمة قواعد الأصولية
الفقه في تشریعه وتبيينه واستنباطه مع مقدمة قواعد الأصولية | |
---|---|
پدیدآوران | ميرزا مسيح بن محمد سعيد (مقدمه نویس) تهرانی، حسن سعید (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | قواعد الاصوليه |
ناشر | کتابخانه مدرسه چهل ستون. مسجد جامع تهران |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1405ق. |
چاپ | چاپ اول |
موضوع | فقه جعفري - قرن 14 اصول فقه شيعه |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /س7ف7 / 148 BP |
الفقه في تشريعه وتبيينه واستنباطه مع مقدمة قواعد الأصولية [القواعد الأصولية]، اثر حسن سعید، کتابی است پیرامون فقه و تشریع و قانونگذاری و سابقه و تطور و منابع آن، همراه با جزوه مختصری در بیان برخی از مباحث اصولی به نام قواعد الأصولية، اثر حاج میرزا مسیح تهرانی.
ساختار
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده و پس از آن «قواعد الأصولية» حاج میرزا مسیح تهرانی ذکر گردیده و سپس مباحث مؤلف پیرامون فقه بدون تبویب و فصلبندی خاصی، ارائه شده است.
گزارش محتوا
مؤلف در مقدمه خویش توضیح داده که: من پس از توفیق نگارش مباحث استادم شیخ حسین حلی، از وی اجازه چاپ آن را گرفتم. ایشان اجازه فرمودند و من مایل بودم که در آغاز آن مباحث، مقدمهای را در بیان موضوع کتاب و طرز تفکر و کیفیت استدلال و بیان احکام در ادوار مختلف و تطور فقه در اعصار بنگارم. این کار را انجام دادم و آنچه را بهعنوان مقدمه برای «دليل العروة الوثقی»، نگاشته بودم، به چاپ رساندم و در اثنای مطالعات و تحقیقاتم تصمیم گرفتم بحثی کافی و جامع را بهصورت مستقل پیرامون ادوار فقه و تطور آن از زمان پیامبر(ص) تا زمان حاضر مطرح کنم، ولی قبل از اتمام بحث، به تهران مراجعه کردم و مشغولیتهای متعدد مانع اتمام بحث بهصورت دقیق شد. پس از آن دچار بیماری گردیدم و اطبا مرا از تحرک و اشتغال منع کردند؛ لذا فرصت را غنیمت شمرده و چنین به نظرم رسید که جزوات عدیده فقهی و اصولی را که در حوزه نجف نوشته بودم، به چاپ برسانم. در این بین به «قواعد الأصولية» اثر جد بزرگم میرزا مسیح تهرانی برخوردم و به نظرم رسید که آن را بهعنوان فصلی از این کتاب، چاپ نمایم. مؤلف در ادامه به معرفی میرزا مسیح و آثار وی پرداخته است[۱].
حاج میرزا مسیح تهرانی در «قواعد الأصولية»، مفصلا به تعریف علم اصول و بیان موضوع و علت نیاز به آن پرداخته است[۲]. مؤلف در ادامه، حواشی کتاب مزبور را که خود میرزا مسیح نگاشته، بهترتیب و با شمارهگذاری، ذکر کرده است[۳].
مؤلف در مباحث خویش، ابتدا به بحث و بررسی پیرامون معنای لغوی و اصطلاحی فقه[۴] و موضوع مبادی مسائل فقه[۵] و تشریع و تقنین پرداخته[۶] و سپس، موضوع عصمت و عصمت انبیا(ع) و ائمه(ع) را مورد بررسی قرار داده[۷] و پس از آن، مباحثی را پیرامون سعادت و تکامل انسان و مشکلات این راه طرح نموده و از صحیفه سجادیه و ترجمه آن به انگلیسی توسط خودش (حسن سعید) سخن به میان آورده است[۸].
در ادامه، پیرامون عدالت و تعاریف آن در افتا و قضا سخن گفته[۹] و سپس به بحث پیرامون شرط بودن مروت و عدم آن در عدالت[۱۰]، پرهیز از صغایر و کبایر[۱۱] و توبه پرداخته است[۱۲].
در ادامه، کیفیت تشریع[۱۳] و وضعیت مسلمانان در عصر تشریع را مورد بحث و بررسی قرار داده[۱۴] و از اساس تشریع بودن کتاب و سنت[۱۵] و وضعیت فقه در عصر ائمه، سخن به میان آورده است[۱۶].
پس از مباحث مذکور، مطالبی تحت عنوان «تمهید» آمده که در آن، به بیان و توضیح استدلال شیعه مبنی بر حجیت سنت اهلبیت(ع)[۱۷] و بررسی ادله آنها از کتاب، سنت و ادله عقلی بر این حجیت پرداخته شده است. آیهای که در بخش ادله از کتاب مورد بررسی قرار گرفته، آیه مبارکه 33 سوره احزاب: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (خداوند اراده فرموده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهلبیت برطرف کند و شما را پاک و مطهر گرداند) است[۱۸] . سپس به بررسی شبهات واردشده پیرامون این آیه[۱۹] و بررسی ادله حجیت سنت اهلبیت(ع) از سنت بهواسطه حدیث ثقلین پرداخته شده[۲۰] و در پایان، ادله عقلی بر اعتبار عصمت اهلبیت(ع) و حجیت سنت ایشان، اقامه شده است[۲۱].
پس از مباحث مذکور، مطالبی پیرامون حاکمیت علما بر مردم[۲۲]، فقه در عصر غیبت[۲۳] تألیف فقه در قالب کتابت اخبار و تألیف علوم مربوط به آن[۲۴]، تقسیم فقه به عبادات و معاملات، عنوان گردیده است[۲۵].
وضعیت کتاب
کتاب، فاقد هرگونه فهرست بوده و در پاورقیها، به ذکر منابع پرداخته شده است[۲۶].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه مؤلف، ص4-9
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص14-39
- ↑ ر.ک: همان، ص40-46
- ↑ ر.ک: همان، ص47
- ↑ ر.ک: همان، ص63
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص65-92
- ↑ ر.ک: همان، ص93-119
- ↑ همان، ص120
- ↑ ر.ک: همان، ص133
- ↑ ر.ک: همان، ص134
- ↑ ر.ک: همان، ص135
- ↑ ر.ک: همان، ص137
- ↑ ر.ک: همان، ص142
- ↑ ر.ک: همان، ص143
- ↑ ر.ک: همان، ص152
- ↑ ر.ک: همان، ص155
- ↑ ر.ک: همان، ص157
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص172
- ↑ ر.ک: همان، ص195
- ↑ ر.ک: همان، ص198
- ↑ ر.ک: همان، ص200
- ↑ ر.ک: همان، ص202
- ↑ ر.ک: همان، ص204
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص160
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.