نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم عليه‌السلام

    از ویکی‌نور
    ‏نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم عليه‌السلام
    نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم عليه‌السلام
    پدیدآورانابن عربی، محمد بن علی (نويسنده) شاغول، محمد بن عبدالرحمن (محقق)
    عنوان‌های دیگرتارخ خلفاء الاسلام و مده ولايتهم
    ناشرالجزيرة-المکتبة الأزهرية للتراث
    مکان نشرمصر- قاهره
    سال نشر2009
    شابک978-977-315-221-3
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/الف2ن5 88 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم عليه‌السلام و تاريخ خلفاء الإسلام و مدة ولايتهم ، دو رساله از محی‌الدین بن عربی (560-638ق) به زبان عربی است. این دو رساله گزیده‌ای از کتاب «محاضرة الأبرار و مسامرة الأخيار» ابن عربی است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه محقق و متن دو رساله است.

    گزارش محتوا

    در ابتدای کتاب پس از مقدمه‌ای چند سطری، شرح‌حال محی‌الدین بن عربی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشی از این ترجمه تعداد زیادی از سخنان او در طریق ذکر شده است[۱]‏.

    نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم عليه‌السلام

    رساله «نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم عليه‌السلام» با ذکر حدیثی از ابن عباس آغاز شده که در آن فاصله زمانی آدم(ع) تا زمان نبی اکرم(ص) را 5575 سال ذکر شده است. واقدی این مدت را 4600 سال و محمد بن اسحاق 5426 سال دانسته‌اند[۲]‏.

    مورخین عمر آدم(ع) را هزار سال ذکر کرده‌اند. برخی نیز سیصد یا هشت‌صد گفته‌اند. پس از او فرزندش شیث 720 سال و انوش بن شیث 765 سال و قینان بن انوش 720 سال عمر کرده‌اند[۳]‏.

    برخی از اهل تاریخ چنین نوشته‌اند که همه انبیاء از فرزندان یعقوب هستند جز یازده پیامبر که عبارتند از: نوح و هود و صالح و لوط و ایوب و شعیب و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و عیسی و محمد(ص)[۴]‏.

    درباره نسب موسی و هارون(ع) چنین می‌خوانیم: آن دو از پدر و مادر برادرند. پدرشان عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم خلیل(ع) و اسم مادرش لوخا بنت هانة بن لاوی بن یعقوب بود[۵]‏.

    ارمیاء نبی(ع) از جمله پیامبرانی است که مردمش را از غضب الهی خبر داد، پس او را گرفتند و به بند کشیدند. خداوند نیز بخت نصر را بر ایشان مسلط کرد که از ایشان کشت و به صلیب کشید و آتش زد و بیت‌المقدس را خراب کرد. ارمیاء به‌سوی مصر خارج شد و در آن اقامت گزید. خداوند امر به بازگشت او نمود پس حرکت کرد تا اینکه به خرابه‌های بیت‌المقدس رسید پس خداوند فرمود: همانا خداوند او را بعد از مرگش زنده می‌کند پس خداوند او را یک‌صد سال میراند سپس او را پس‌ازآنکه بیت‌المقدس آباد شده بود زنده نمود[۶]‏.

    نویسنده پس از ذکر اعمار انبیاء با تفصیل بیشتری به پیامبر اسلام(ص) پرداخته است. در ابتدا نسب آنحضرت تا ابراهیم خلیل‌الرحمن(ع) ذکر شده است[۷]‏. سپس انساب ده نفر از نزدیکان و اطرافیان ایشان مطرح شده است. اولین این افراد حضرت علی(ع) است که نزدیک‌ترین به آنحضرت به لحاظ نسب بوده است. سپس نسب مادرش آمنه و دایه‌اش حلیمه و دیگران ذکر شده است[۸]‏. نویسنده پس‌ازآن غزوات، سرایا، نقبا، حواریون، موالی و دیگر مطالب و افراد مرتبط آنحضرت تا افرادی که به کفن و دفن آنحضرت پرداخته‌اند را نام برده است. از احادیث تکان‌دهنده کتاب حدیثی طولانی به نقل از ابن عباس است که پیامبر(ص) در حجة‌الوداع با گرفتن حلقه درب کعبه خطاب به مردم در خصوص ویژگی‌های قیامت فرموده است. آغاز حدیث با این عبارت است: «یا معشر المسلمین، ان من اشراط القیامة اماتة الصلاة و اتباع الشهوات، و تکون امراء خونة و وزراء فسقه». سپس سلمان مکرر سؤال کرده و آنحضرت ویژگی‌های آخرالزمان را ذکر می‌فرماید[۹]‏.

    آخرین صفحات رساله نسب انبیاء مزین به نام ذوالکفل، لقمان حکیم و خالد بن سنان عبسی(ع) شده است. تاریخ نزول کتب آسمانی پایان‌بخش رساله است. در این عبارت صحف ابراهیم، تورات، زبور، انجیل و قرآن همگی تنها با تفاوت در زمان نزول در ماه رمضان نازل شده‌اند[۱۰]‏.

    تاريخ خلفاء الإسلام و مدة ولايتهم

    رساله «تاريخ خلفاء الإسلام و مدة ولايتهم» مشتمل بر ذکر نسب، مادر، زمان و مدت خلافت و... خلفای راشدین است. مدت حکومت امام علی(ع) چهار سال و نه ماه و پس از ایشان زمان ولایت امام حسن(ع) تنها پنج ماه و پانزده روز بوده است[۱۱]‏.

    در ادامه رساله، از حاکمان اموی پس از معاویه تا زمان عبدالملک مروان آخرین خلیفه اموی سخن رفته است. پس‌ازآن خلفای عباسی و فاطمی معرفی شده‌اند. بخشی از مطالب به موعظه‌های خلفا و افرادی چون حارث بن هشام و عتبة بن غزوان اختصاص یافته است. نویسنده حکایت‌های آموزنده جالبی نیز بدون ذکر منبع آنها نوشته است؛ از جمله حکایت «مردی عاقل نزد عبدالملک» چنین است: مردی که معروف به عقل و ادب بود بر عبدالملک بن مروان داخل شد. عبدالملک به او گفت: سخن بگو. گفت: به چه چیزی سخن بگویم و خودت می‌دانی که هر کس سخنی بگوید، سخن او وبال اوست مگر سخنی که برای خدا باشد؟ عبدالملک گریست و گفت: خداوند ترا رحمت کند، و مردم همواره باید یکدیگر را موعظه و نصیحت کنند. سپس مرد گفت: مردم در قیامت سفری دارند که از غصه تلخی آن و دیدن هلاکت نجات نمی‌یابد جز کسی که از توبیخ خداوند نسبت به خودش راضی شود. عبدالملک گریست، سپس گفت: بدون شک تا زمانی که زنده‌ام این کلمات را نصب عین خود قرار می‌دهم[۱۲]‏. این مرد با کلمات حکیمانه عبدالملک را از سرانجام ظلم و ستمش ترسانید و او نیز در سخن راه هدایت را تأیید کرد اما در عمل راه شقاوت پیمود.

    وضعیت کتاب

    معرفی بعضی اعلام و شرح و توضیح برخی عبارات به قلم محقق اثر در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است. فهرست مطالب نیز در انتهای آن آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص9-6
    2. ر.ک: متن کتاب، ص15-14
    3. ر.ک: همان، ص16
    4. ر.ک: همان، ص22
    5. ر.ک: همان، ص25
    6. ر.ک: همان، ص31
    7. ر.ک: همان، ص34
    8. ر.ک: همان، ص37-35
    9. ر.ک: همان، ص82-79
    10. ر.ک: همان، ص84
    11. ر.ک: همان، ص91
    12. ر.ک: همان، ص145

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها