البرهان في أصول الفقه

    از ویکی‌نور
    البرهان في أصول الفقه
    البرهان في أصول الفقه
    پدیدآورانعویضه، صلاح محمد(مصحح) امام‌الحرمین، عبدالملک بن عبدالله (نویسنده)
    ناشردار الکتب العلمية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1418ق. = 1997م.
    چاپچاپ اول
    موضوعاصول فقه اهل سنت - قرن 5ق. اصول‌ فقه‌ شا‌فعي‌ -- قرن‌ ?ق‌
    زبانعربي
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏الف8ب4 / 155/6 BP

    البرهان في أصول الفقه، تألیف ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی (متوفی 478ق)، مشهور به امام‌الحرمین جوینی، متکلم، فقیه و اصولی مسلمان شافعی‌مذهب است. او از مدرسین معروف نظامیه نیشابور و آثارش کتب درسی بوده است. مقدمه و تحقیق این اثر به قلم صلاح بن محمد بن عویضه است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه محقق و مؤلف آغاز شده است. مباحث مقدماتی در چند فصل و مباحث اصلی در پنج قول یا کتاب (بیان، اجماع، قیاس، استدلال و ترجیح) تنظیم شده است. مطالب هر کتاب نیز در چند باب یا فصل مطرح شده است. کتاب بیان و اجماع در جلد اول و سه کتاب دیگر در جلد دوم ارائه شده است. محقق کتاب برای مراجعه راحت‌تر پژوهشگران تمام متن کتاب را در 1454 عدد شماره‌گذاری کرده است.

    گزارش محتوا

    البرهان في أصول الفقه امام‌الحرمین جوینی، از جمله کتب معروف نزد علمای علم اصول است و در منابع ایشان جایگاه برجسته‌ای دارد؛ چراکه مشتمل بر علم سرشار و بیان بدیع و فوائد مهمی است که هیچ طالب علم و عالم ماهری از آن بی‌نیاز نیست. محقق اثر آیات ذکرشده در کتاب را از قرآن کریم و احادیث را از کتب اهل سنت که گمان می‌رفته، استخراج کرده است. بر بعضی از مسائل اصولی که نیاز به تبیین و توضیح داشته تعلیقه نوشته است. شرح حال اعلام ذکرشده در کتاب را نیز به‌همراه تعلیقات در پاورقی آورده است. وی تلاش کرده تحقیقی جدید و شایسته جایگاه کتاب و مؤلف آن را ارائه نماید. او همچنین شرح‌ حال مختصری از مؤلف با ذکر تألیفاتش در علم اصول و دیگر علوم نوشته است[۱]‏.

    تقی‌الدین سبکی عالم بزرگ شافعی در مورد کتاب البرهان امام‌الحرمین گفته است: «می‌دانیم که کتاب فوق را امام‌الحرمین در مورد اصول فقه نوشته است که به روش عجیبی است که از هیچ‌کس در آن پیروی نکرده و من آن کتاب را لغز الأمة نامیده‌ام؛ چراکه مسائل بسیار مشکل در آن بسیار است و او هیچ مسئله‌ای را خالی از اشکال ندانسته و جز به روش خودش چیزی از آنها را خارج نکرده و جواب نداده و جز تحقیقاتی که خودش به‌تنهایی انجامشان داده، چیزی نیاورده است و اما این کتاب از افتخارات شافعیه است»[۲]‏.

    سبکی اشاره می‌کند که بر کتاب البرهان چندین شرح نوشته شده است که عبارتند از: فرقه مالکیه جوابیه‌ای بر آن نوشته‌اند و امام ابوعبدالله المازری شرحی بر آن نوشت که به اتمام نرسید و همچنین مشکلاتی بر آن افزود، سپس ابوالحسن الانباری از فرقه مالکیه شرحی بر آن نوشت. بعدها فردی از مغرب، که الشریف ابویحیی نام داشت، بر آن شرح سوم را نوشت که دو شرح مذکور را جمع کرد[۳]‏.

    نویسنده در مقدمه، علم فقه را مدلول علم اصول می‌داند و چنین استدلال می‌کند که فهم دلیل بدون فهم مدلول متصور نیست، پس اصولی در همه ابواب اصول فقه مثال‌های از فقه ارائه می‌کند. علم فقه نیز در اصطلاح علمای دین «علم به احکام تکلیف» است[۴]‏.

    وی معتقد است که اصول فقه در حقیقت ادله فقه است و ادله فقه نیز ادله سمعیه، یعنی نص کتاب، نص سنت متواتر و اجماع است و ازآنجاکه همه اینها مستند به سخن الهی است، لذا اصول فقه محتاج علم کلام است[۵]‏.

    در کتاب، با عبارت «الأستاذ» یا «الأستاذ أبوإسحاق» مواجه می‌شویم که منظور ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن مهران اسفراینی (متوفی 413ق)، فقیه و متکلم شافعی و نویسنده تعلیقه‌ای با نام «أصول الفقه» است[۶]. همچنین به کلام قاضی ابوبکر باقلانی (متوفی 403ق)، متکلم و اصولی بزرگ شافعی که «كشف الأسرار» را در رد باطنیه نوشته است[۷]‏، فراوان استناد می‌شود.

    در یکی از فصول مقدمه به مبحث تکلیف اشاره شده است. قاضی ابوبکر تکلیف را این‌گونه معرفی کرده است: «امر به آنچه که انجامش و یا خودداری از انجامش مشقت دارد»؛ یا به‌اختصار: «دعوت به کاری است که همراه مشقت است»‏؛ اما جوینی تعریف «إلزام ما فيه كلفة» را می‌پسندد[۸].

    کتاب اول به موضوع «بیان» اختصاص دارد. ابتدا ماهیت بیان، مراتب بیان و تأخیر بیان از مورد لفظ تا زمان نیاز، مطرح و دیدگاه‌های مختلف بررسی شده است[۹]‏. پس از آن به این نکته اشاره شده که بخش عمده مباحث در علم اصول متعلق به الفاظ و معانی است. مبحث معانی به کتاب قیاس احاله شده و مبحث الفاظ در این بخش مطرح شده است[۱۰]‏؛ مباحثی مهمی چون اوامر، نواهی، عموم و خصوص، مفهوم و اخبار.

    در کتاب دوم، «اجماع» بحث شده است. امکان وقوعی اجماع، مسئله مورد اختلاف علماست که مورد بررسی قرار گرفته است[۱۱]‏. در رابطه با حجیت اجماع، نویسنده معتقد است که اجماع، حجت قطعی است[۱۲]‏.

    در کتاب سوم، «قیاس» در چهار باب مطرح شده است. قیاس مورد اختلاف فقها و اصولیین است. فقهای اهل سنت با این استدلال که نصوص کتاب و سنت محصور و اندک است[۱۳]، قیاس را از حجج شرعیه می‌دانند و مورد استناد قرار می‌دهند.

    در کتاب چهارم «استدلال» در سه فصل تبیین شده است. اندیشمندان و مدققین علم اصول در رابطه با استدلال همانند دیگر مباحث اختلاف نظر دارند؛ درباره اینکه در صورتی که اصل مورد اتفاق یا دلیل محکمی وجود ندارد، حکم مناسب با استدلال که مقتضای تفکر عقلی است، چیست، اقوال اصولیون مختلف است؛ شافعی و بیشتر علمای حنفی بر استدلال اعتماد می‌کنند؛ اگرچه مستند به حکم مورد اتفاقی در هیچ اصلی نباشد[۱۴]‏.

    نویسنده موضوع «ترجیح» را به‌عنوان آخرین کتاب مطرح کرده است. ترجیح، غلبه دادن برخی امارات بر بعضی دیگر به شیوه ظنی است[۱۵]‏.

    مباحث کتاب با موضوع «نسخ» به پایان آمده است. نسخ در لغت به معنای رفع است. از جمله صحیح‌ترین تعاریف فقها از نسخ عبارت است از: لفظ دال بر انتهای زمان حکم شرعی با تأخیر از موردش است. البته بر این تعریف اشکالاتی وارد شده است. قاضی ابوبکر بن طیب، نسخ را «رفع حکم بعد از ثبوت آن» می‌داند. این تعریف بهتر است؛ چراکه نیاز به قید تأخیر ندارد[۱۶]‏. بیان تفاوت نسخ و تخصیص آخرین مطلب کتاب است[۱۷]‏.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکر شده است. شرح حال مختصر اعلام و ارجاع به منابع در پاورقی‌‎های کتاب به قلم محقق اثر است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص4-3
    2. ر.ک: گلجان، مهدی؛ مهرپرور، یوسف، ص136
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص8-7
    5. ر.ک: همان، ص8
    6. ر.ک: همان، ص12، پاورقی1
    7. ر.ک: همان، ص9، پاورقی 3
    8. ر.ک: همان، ص‌14
    9. ر.ک: متن کتاب، ج1، ص39
    10. ر.ک: همان، ص‌43
    11. ر.ک: همان، ص‌259
    12. ر.ک: همان، ص262
    13. ر.ک: همان، ج2، ص‌3
    14. ر.ک: همان، ص162-161
    15. ر.ک: همان، ص175
    16. ر.ک: همان، ص247-246
    17. ر.ک: همان، ص257

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. گلجان، مهدی؛ مهرپرور، یوسف، «معرفی آثار علمی امام‌الحرمین جوینی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: مسکویه، بهار 1386، شماره 6، ص133 تا 142.

    وابسته‌ها