فقه گویا
فقه گویا | |
---|---|
پدیدآوران | صادقی تهرانی، محمد (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | فقه سنتی، فقه پویا و فقه بشری: نگرشی مختصر در سراسر فقه اسلامی |
ناشر | اميد فردا |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1383ش |
شابک | 964-5731-92-5 |
موضوع | فقه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 169/9 /ص2ف7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فقه گویا یا فقه سنتی، فقه پویا و فقه بشری؟، به قلم آیتالله محمد صادقی تهرانی (متوفی 1390ش)، با موضوع تجدیدنظر در فقه سنتی با ارائه برخی دیدگاههای فقهی غیر مشهور بر مبنای «فقه قرآن» به رشته تحریر درآمده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه مؤلف (در نقد و بررسی فقه سنتی، پویا و بشری)، 106 مسئله و زندگینامه مؤلف است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه کتاب ابتدا تعریفی از فقه و تفقه ارائه کرده و تفقه در دین را وظیفهای همگانی دانسته است: «فقه - که در جمع اکبر و اصغرش- بیست بار با واژههای گوناگون در قرآن آمده، به معنی فهمیدن مجهولی است با چیدن مقدماتی معلوم بهگونهای شایسته، و تفقه همان فقه است با زحمتی بیشتر که شرع انور الهی آن را بر عهده تمامی مکلفان نهاده که در اقیانوس مواج زندگی برحسب امکان و استعدادشان، بایستی همیشه مجهولات خود را –در حد امکان- برطرف سازند، «و لِیتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّين» بهگونهای شایسته، آن را مسئولیت همگانی خوانده است[۱].
سپس فقه قرآن را در بالاترین قله روشنگری و فقه گویا مینامد: فقه قرآن و تفقه در آن، تمامی معارفش را شامل است، و زیربنای فقهِ احکام شرعیش، فقه اکبر یعنی اصول معارف قرآنی است. فقه قرآن در تمامی ابعادش «فقه گویا»ست، که در بالاترین قله روشن بیانی و روشنگری است[۲].
وی ادامه میدهد که «کتاب خدا بر چهار چیز استوار است –که مقصود مربعی از معانی پی در پی آن است- اول بر «عبارت» که نه تنها لفظ بدون فهم معنایش، بلکه «عبارت» که تعبیرکنندگیش در نخستین گام، یعنی معنی سادهاش که باید برای همه بهصورت معنی آشکار و روان مشخص باشد»[۳]؛ و کتاب حاضر را در توضیح «عبارت» قرآن میداند: «ما اکنون در تشریح مختصر فقه گویا از نخستین مرحله شناخت قرآنی آنکه عبارت است، سخن میگوییم: عبارت قرآن بهاندازهای برخوردار از اتقان بیان و روشنایی است که همچون خورشید تمامی تاریکیها را روشن میکند»[۴].
فقه سنتی در معنای مثبت، آن است که به لحاظ منابع شناخت و پایههای اصلی آن، قرآن و روایات اهلبیت(ع) همواره ثابت و پایدار باشد[۵]. نویسنده با نقد «فقه سنتی» مینویسد: «فقه سنتی در طول صدها سال، کاری کرده که قرآن اصولاً در حوزههای اسلامی نه حضوری شایسته، بلکه چندان رنگی هم ندارد، و اگر نمونههایی از فقه سنتی مخالف نص یا ظاهر قرآن، و نیز متضاد و متناقض و بالاخره برخلاف حس، عقل، فطرت و عدالت، به جهانیان نشان داده شود، مسلمانان را مردد یا کافر و کفار را در کفر خود استوارتر میکنند» سپس نظریه فقه گویا را مطرح میکند: «و در طرف مقابل اگر فقه گویا که بر مبنای کتاب و سنت است، بهروشنی بدون تقیه از شهرتها، اجماعات و نظرات دیگر به آنان نشان داده شود، خود بهترین دلیل بر حقانیت است»[۶].
آنچه مسلم است در تاریخ اسلام امامان معصوم شیعیان که زبان زنده قرآن و کتاب ناطق و ترجمان وحی الهی هستند، اولین پیشگامان فقه القرآن میباشند که به استنباط احکام شرعی و تفسیر فقهی آیات احکام پرداختهاند؛ بهعنوانمثال در باب وجوب مسح بخشی از سر به آب وضو امام باقر(ع) در پاسخ به زرارة بن اعین که از آنحضرت پرسیده بود چرا باید به قسمتی از سر مسح کرد؟ به جمله «وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ» در آیه وضو (مائده، 6) استناد نمود و فرمود: «لمکان الباء». چراکه یکی از معانی حرف با تبعیض میباشد[۷].
ازاینرو کتاب خدا نخستین حجت و دلیل معتبر شرعی نقلی قطعی الصدور و ظنی الدلالة میباشد که فقیه جامعالشرایط باید به آن مراجعه نماید. در باور صاحبنظران روش قرآن در بیان احکام دین به شرح ذیل قابل دستهبندی است:
- احکام کلی و عام: که متعلق مخصوص و موضوع خاص ندارند و ازاینگونه آیات احکام با عنوان قواعد فقه نام برده میشود.
- احکام جزئی تفصیلی: در اینگونه آیات، احکام خاص مربوط به موضوعات ویژه، بهصورت روشن بیان شده است.
- احکام جزئی اجمالی: در اینگونه آیات دستور کلی و مبهم در موارد خاص نماز، زکات، نماز جماعت،حلیت و حرمت بیع و ربا و لزوم قصاص و... آمده که ازاینگونه احکام بهعنوان مسائل فقه تعبیر میگردد که نیاز به شرح و تفصیل بیشتر دارد و فقه القرآن عهدهدار آن است. و سنت یعنی قول و فعل و تقریر یا امضا و تأیید و سکوت معصومین(ع) بهعنوان متمم و مکمل و مبین و مفسر احکام یاد شده در قرآن کریم مطرح است که ضرورت وجود امام معصوم زمان(ع) و جانشین عام و خاص او را در هر عصر و زمان عقلا و شرعاً مسلم مینماید[۸].
وی سپس با دیدگاه تجدیدنظر در فقه سنتی با سیری سریع در تمامی ابواب «فقه احکام»، 106 مسئله را با اشاره به برهان قرآنیش مورد بررسی مختصر قرار داده است[۹] و فتاوای فقهی جدیدی را در رابطه با این مسائل مطرح کرده است؛ بهعنوانمثال قائل به وجوب نماز جمعه در زمان غیبت است و خطبهها نیز باید بعدازظهر خوانده شود: برحسب قرآن و سنت همچون سایر نمازهای یومیه با شرایطش واجب است، و هرگز تقیدی به زمان حضور معصومین(ع) ندارد، وقتش اول ظهر است و اگر خطبهها یا بخشی از آنها پیش از ظهر باشد بدعت و باطل است، زیرا دو خطبه بخش آغازین نماز و بهجای دو رکعت کسری جمعه است[۱۰].
یا در رابطه با اثبات رؤیت هلال اول ماه رمضان مینویسد: اول ماه رمضان با دیدن هلال و یا اطمینان به آن ثابت میشود و چشم مسلح نیز مانند چشم عادی کافی است، و تنها برای افق شما تکلیفآور است[۱۱].
درهرحال، فقیه امروز هنگام بازنگری در ادلّه با عنایت به نظام اسلامی و جهانشمولی فقه، و با توجّه به فراسوی مرزهای جغرافیایی و محدودیتهای تاریخی و روزگار کنونی که مجموعه تمدّن بشری در آستانه فضایی شدن قرار گرفته است، میتواند دستاوردها و برداشتهای دیگری برخلاف برداشتهای زمانهای گذشته از آنها داشته باشد؛ لذا نمیتواند شرعاً بر نظرات گذشته و نظرات فقهای پیشین بسنده کند. ازاینرو، بر فقیه لازم است که از دریچههای نو و افقها و نگرشهای استنباطی جدید بر اساس موازین فقه اجتهادی آنها را پاسخگو باشد، و نیز نظریات گذشته خود و فقهای پیشین را درباره موضوعات تحوّل یافته بر اساس ادلّه مورد بازنگری و دقّت مجدّد قرار دهد و درصورتیکه به نظر دیگری برسد، آن را اظهار کند[۱۲]. البته باید توجه داشت که برداشت فقیهان امروز از ادله از راه اجتهاد برخلاف آنچه فقهای پیشین برداشت کردهاند، نه تنها موجب توهین و هتک نمیشود، بلکه کمال احترام به آنها است، زیرا سبب زنده نگهداشتن راه آنها میشود[۱۳].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و مستندات مطالب و برخی توضیحات نویسنده در پاورقیهای آن ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- ملا محمدعلی، امیر؛ «فقه سنتی و فقه پویا با تکیه بر دیدگاه امام خمینی (ره)»، پایگاه مجلات تخصصی نور: انسانپژوهی دینی، تابستان 1383 - شماره صفر، ص 41 تا 60.
- موسوی، سید رضا، «پژوهشی پیرامون فقه القرآن»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فصلنامه پژوهشهای فقه و حقوق اسلامی، تابستان 1386، شماره 8، ص43 تا 74.
- جناتی، محمدابراهیم، «نقدی بر شیوههای استنباطی پیشینیان»، پایگاه مجلات تخصصی نور: پژوهشهای اجتماعی، اسلامی، بهار 1378، شماره 16، صفحه 77 تا 89.