ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن
ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن | |
---|---|
پدیدآوران | ایازی، محمدعلی (نويسنده) دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى. پژوهشکده فقه و حقوق (تهيه کننده) |
ناشر | دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم. معاونت پژوهشي. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1389ش, |
شابک | 978-964-2636-27-3 |
موضوع | فقه - روش شناسي فقه - فلسفه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن، کتابی است یکجلدی به زبان فارسی از سید محمدعلی ایازی (معاصر) در موضوع فقه و اصول بهویژه فلسفه فقه. کتاب حاضر حاصل دقتها، تتبعها و ایدهپردازیهای نویسنده در باب ملاکات احکام است. هدف وی از بحث، ارائه ملاکات احکام، باز کردن مسیر فقها برای تطابق هرچه بیشتر مباحث فقهی با مسائل روز و مباحث عقلی است و کم کردن حجم احکام احتیاطی در فقه.
ساختار
کتاب دارای سخنی با خواننده، سرآغاز و محتوای مطالب در چهار فصل است. در انتهای هر فصل، جمعبندی مطالب آن ارائه شده است. نویسنده در نگارش این اثر از 292 اثر به زبانهای فارسی و عربی بهره برده که برخی از آنها عبارت است از: واژههای دخیل در قرآن آرتور جعفری، کتاب القضاء محمدحسن آشتیانی، الإحکام فی اصول الأحکام و غرر الحکم آمدی، أسرار الشريعة و أطوار الطريقة و أنوار الحقيقة سید حیدر آملی، مفهوم العقل في الفكر الفسلفي ابراهیم ابراهیم مصطفی، مقاصد الشريعة الإسلامية محمد طاهر ابن عاشور، الفقه المقارن للأحوال الشخصية ابوالعینین بدران، الأسس المنطقية للإستقراء في ضوء دراسة الدکتور سروش، معنای متن و منطق الاستقراء از سید عمار ابورغیف و....[۱]
گزارش محتوا
در بخشی از سرآغاز کتاب میخوانیم:... بدینجهت بحث مقاصد شریعت و کشف ملاکات احکام ضروری است. ازاینرو میتوان فواید و دلایل ضرورت این بحث را در نکات زیر خلاصه کرد.
شناخت اهداف و غایات فقه برای ارزشگذاری سیر و حرکت کلی فقه بسیار مهم است؛ زیرا مشخص کردن ارزش هر حرکتی به شناخت غایات و اهداف کلی آن بستگی دارد. بدینجهت سنجش حرکت و پویایی فقه و تأثیر آن به شناخت اهداف و مقاصد فقه وابسته است.
همانطور که شناخت مقاصد فقه به تشخیص حرکتهای کلی فقه میانجامد، ارزش اجتهاد مجتهدین هم بر اساس توجه آنان به اهداف و مقاصد فقه و چگونگی کاوش آنان شناخته میشود که چگونه احکام الهی را با توجه به همه نصوص و روح کلی آن استنباط کردهاند.
با شناخت دقیق اهداف شریعت و تشخیص مراتب و درجات و اولویتهای آن میتوان بسیاری از تعارضات فقهی را برطرف ساخت؛ بهعبارتدیگر اهداف، یکی از معیارهای نقد اسناد و تشخیص دلالت در مقام جمع میان ادله خواهد بود.
با مشخص شدن مقاصد شریعت، میتوان قلمرو فقه را مشخص کرد و فهمید فقه تا چه جاهایی میتواند حضور داشته باشد و تا کجا مسئولیت و راهبرد دارد.
شناخت اهداف فقه به ما در استخراج قواعد و نظامهای فقهی یاری میرساند و ما را یاری میکند تا ببینیم چه قواعدی را مناط استنباط حکم قرار دهیم؛ مثلاً اگر در جایی فهمیدیم یکی از اهداف تشریع احکام در زکات و انفاقات و یا حدود و قصاص و امثال آن، عدالت است، میتوانیم از این اصل، قاعدهای برای استنباط حکم در همه ابواب بسازیم.
تعیین اهداف و تشخیص مقاصد بر اساس مصالح و مفاسد، دستهبندیهای جدیدی از احکام و مسائل شرعی را به ما مینمایاند و در بستر فهم اهداف، امکان ترتیب و تنظیم احکام، مناسب با مقاصد شریعت فراهم میشود.
بررسی ملاکات، نوعی نگرش زیر بنایی به مباحث حقوق و احکام میدهد، نگرشی نو و بدیع، نگرشی که اندیشه فقیه را دگرگون و از جمود و ظاهرگرایی در نصوص دور میکند و زمینه تطبیق و مقایسه با حقوق بینالمللی را فراهم میسازد.
مواجه شدن جامعههای دینی با اندیشههای بشری در عرصههای زندگی، همانند فرهنگ، سیاست و اقتصاد، ضرورت پاسخگویی به نیازها و حل مشکلات اجتماعی و دینی را میطلبد. کندوکاو در ملاکات احکام و گذر از ظاهرگرایی، پویایی فقه و تحول در نظامواره کردن شریعت و تدوین حقوق و سیستمهای هماهنگ در این زمینه را به ارمغان میآورد. نتیجه دیگری که با پاسخگویی و روزآمد کردن اجتهاد در پی توجه به ملاکات به دست میآید، بهینهسازی کارکردهای شریعت در سویههای زندگی است. اگر نظام عبادی با نظام اقتصادی ناسازگار باشد؛ بهطور مثال مردم را تنها به دعا و عبادت و زهد فراخواند و این دعوت باعث شود مردم بپندارند این اعمال، آنها را به عدم کوشش و عدم تولید و رقابت دعوت میکند و موجب کاهش رونق اقتصادی و درنتیجه بیتوجهی به معیشت میشود....
در هیچ نظام حقوقی، قضایی و تشریعی، نمیتوان قوانین را چنان گسترش داد تا شامل تمام فروع احکام ناظر به همه حوادث و جزئیات، در همه زمانها و مکانها و اشخاص مختلف بشود. قانونگذاری مستمر و بادوام معمولاً با ذکر اصول عامه و ضوابط و شروط کلی و گاهی با ذکر برخی جزئیات محقق میگردد و تطبیق و تعیین خصوصیات و ذکر جزئیات بر عهده صاحبنظران و پژوهشگران آن دانش گذاشته شده است. این مهم در صورتی ممکن خواهد بود که به جسم تشریعیات (الفاظ و ظواهر نصوص) و روح تشریعیات (ملاکات و مقاصد شریعت) هر دو با هم توجه شود. بدینجهت یکی از راههای ممکن در گسترش فقه و پاسخگویی به نیازهای گوناگون، دریافت اهداف و کشف ملاکات احکام است، اما در روش استنباط سنتی، به الفاظ و ظواهر نصوص توجه میشود و سوگمندانه روح شریعت کمتر مورد دقت و توجه واقع میشود. به این جهت فایده دیگر این بحث، دستیابی به احکام متناسب با تحولات و فروع جدید و گسترش آن احکام است.
معقول و موجه کردن احکام و قانع کردن مکلفین یکی از وظایف علمای دین، برای اجراپذیر کردن احکام است. با نشان دادن احکامی که مبتنی بر مصالح و دفع مفاسد است، این مهم نیز انجام میگیرد.
در فقه موجود چون نگاهها بیشتر به ظواهر نصوص است و کمتر به اهداف و ملاکات حکم اعتنا میشود، سراسر رسالههای علمیه پر از احتیاطهای خستهکننده و گیجکننده است. وارد شدن به حوزه ملاکات و توجه به مقاصد، نگرشی نو و بدیع به فقیه میدهد و با دادن آزادی عمل به او، احتیاطهای غیر لازم کاهش مییابد؛ احتیاطهایی که موجب عسر و حرج مکلفین میشود و بهجای متشرع کردن تودههای مردم، آنها را از دین میگریزاند.
با توجه به این نکات مباحث این نوشته که در یک مقدمه و چهار فصل تنظیم شده به شرح زیر میباشد:
در آغاز جهت روشن شدن بحث، جایگاه موضوع مشخص و بعد یکایک مفاهیم و واژههای مطرح شده در این کتاب، توضیح داده خواهد شد. آنگاه در فصل نخست به سیر تاریخی بحث در بین اهل سنت و شیعه و نمونهای از مباحث آن و تحولاتی که طی قرنها ایجاد شده اشاره خواهیم کرد.
در فصل دوم به شیوه برخورد قرآن و همچنین سنت و روایات اهلبیت با علل و ملاکات خواهیم پرداخت. در این قسمت نمونههایی از روایات اهلبیت در باب تسری ملاکات، تسری علت حکم از اصل به فرع و همچنین استفاده از روشهای دیگر در جهت تبیین مقاصد را نشان خواهیم داد.
البته این نمونهها هرچند به فراوانی آمده است، اما تنها معدودی از نمونههایی است که برای روشن شدن بحث و اثبات امکان کشف ملاکات احکام بیان شده است.
در فصل سوم به مبانی ملاکات احکام و اختلافاتی خواهیم پرداخت که میان اصولیان و فقیهان و حتی متکلمان شیعه و سنی وجود دارد. در حقیقت بیان این مبانی راه استدلال و بیان روشها را باز میکند.
در فصل چهارم به بررسی روشهای استکشاف ملاک و منقح کردن قواعد آن، از قبیل علت، تنقیح مناط، قیاس و استقرا خواهیم پرداخت و مسائل و مشکلات این موضوعات را میکاویم و بر میرسیم.[۲]
وضعیت کتاب
در صفحه 13 کتاب در مقدمه مدیر پژوهشکده فقه و حقوق، احمد مبلغی از حججاسلام سید علی حسینی، سعید واعظی و سیفالله صرامی که ارزیابی مرحلهای تحقیق را بر عهده داشتهاند و آقایان حججاسلام مهریزی و فخار اصفهانی که در شورای پژوهشی حضور یافته و به ارزیابی این اثر پرداختهاند و همچنین از مدیر گروه فلسفه فقه و حقوق اسلامی این مؤسسه، حجتالاسلام ضیائیفر تشکر شده است.[۳] همچنین، نویسنده در صفحه 26 سرآغاز کتاب، اینگونه از متصدیان تهیه این اثر تشکر میکند: «در پایان لازم است از همه کسانی که به گونهای در به سامان رسیدن این پژوهش نقش داشتهاند تشکر کنم بهویژه از مسئول پژوهشکده فقه و حقوق دفتر تبلیغات اسلامی، حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای احمد مبلغی که تلاش فراوانی در به انجام رسیدن آن به کار گرفتهاند، همچنین از جناب حججاسلام آقایان ضیائی، سیفالله صرامی، فخار اصفهانی و سید محمد حسینی که یکایک این فصول را مطالعه و با ابراز دیدگاههای سازنده و اصلاحی در تکمیل این کتاب کمک فراوان کردهاند، سپاسگزاری کنم. همچنین بر خود فرض میدانم که از ویراستاران محترم کتاب، جناب آقای اباذری و دیلمی همچنین از آقایان شفیعی و علیرضا شالباف و عزیزان دیگری که نامشان را نیاوردهام قدردانی نمایم که در ساماندهی فصول و تصحیح و نمونهخوانی و کنترل فهارس کتاب، بسیار کوشیدهاند. از خداوند منان سلامت و ادامه توفیق و اخلاص در خدمت به قرآن و اسلام و عمل به آن را برای خود و یکایک این عزیزان آرزو دارم.»[۴]
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و سایر فهارس فنی شامل (کتابنامه و نمایههای اصطلاحات، اعلام و کتابها) در انتهای آن. پاورقیهای کتاب، علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفیدی در شرح محتوای مطالب است. صفحه آخر کتاب، مشخصات روی جلد آن به زبان انگلیسی است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمههای کتاب.