تاریخ مصر لیوحنا النقيوسي، رؤية قبطية للفتح الإسلامي
تاريخ مصر ليوحنا النقيوسي، رؤية قبطية للفتح الإسلامي | |
---|---|
پدیدآوران | عبدالجلیل، عمر صابر (تعريب) یوحنا نقیوسی، قدیس (نویسنده) |
ناشر | عین للدراسات و البحوث الإنسانیة و الإجتماعیة |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 2003 م |
چاپ | 1 |
موضوع | فتوحات اسلامی مصر - تاریخ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DT 76/7 /ع2ت2--* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ مصر ليوحنا النقيوسي رؤية قبطية للفتح الاسلامي، ترجمه و تحقيق عمر صابر احمد عبدالجليل استاد زبانهای سامي دانشگاه قاهره بر كتاب يك اسقف مسيحي است. عبدالجليل اين كتاب را از زبان حبشى به عربى برگردانده است. اين كتاب از ارزش تاريخى بالايى برخوردار است، چرا كه از فتح اسلامى مصر و اتفاقات پس از آن خبر داده است و گزارشات او بسيارى از زواياى مبهم در تاريخ اين مقطع زمانى را توضيح مىدهد.
ساختار
كتاب، متشكل از يك مقدمه، سه باب و يك خاتمه است. در مقدمه، ويژگى نسخههاى خطى موجود و مطالب كتاب شرح شده است. باب اول در دو فصل به شرح حال زندگى و عصر يوحنا النقيوسى و روش كتابت تاريخى او و در باب دوم و سوم به ترتيب اصل كتاب و لغت نص اصلى را مورد مطالعه قرار داده است. خاتمه نيز مشتمل بر نتايج حاصله از اين مطالعه است.
گزارش محتوا
اين اثر از مهمترين و اولين مصادر تاريخى است كه در بخشى از آن فتح مصر توسط مسلمانان و اتفاقاتى كه مورخين ديگر به آن نپرداختهاند، آمده است. اهميت اين اثر به حدى است كه "آلفرد بتلر" در كتابش "فتح العرب لمصر" تاريخ مذكور را در صورت عدم دستيابى به اين كتاب غير ممكن مىشمارد. گزارشاتى كه يوحنا از تاريخ مصر قديم و جغرافياى آن و اسامى شهرها و تاريخ آنها مىدهد، نيز حائز اهميت است؛ البته اين اثر مانند ساير آثار بشرى از اشكال خالى نيست. در ذكر اخبار آخر فتح اسلامى سياق روايت تاريخى رعايت نشده است و خلط صورت گرفته است. همچنين در ذكر وقايع و أعلام و اماكن جغرافيايى اضطراب وجود دارد. خلاصه مطالب كتاب به ترتيب ابواب بدين شرح است:
باب اول:
فصل اول:
درباره يوحنا نقيوسى و شرح احوال اوست. در كتاب "سير الآباء البطاركه" تأليف "ساويرس بن المقفع" نيز از وى نام برده شده و از او به عنوان شخصيتى دينى، ادبى و تاريخى و همچنين نيكوكار و مدبر ياد شده است. اسقف شهر نقيوس بوده و نقش مهمى در مصالح كنيسه مصر در عهد خود داشته است. او مدت طولاني عمرش را - از نيمه دوم قرن هفتم ميلادى تا بخش اعظم قرن هشتم- هم عصر با حكومت واليان در مصر بوده است. اين عصر با ولايت عمرو بن عاص آغاز مىشود. او همچنين با عبدالعزيز بن مروان كه از مشهورترين واليان مصر، هم عصر بوده است.
فصل دوم:
در اين فصل از كتاب، شيوه و روش او در كتابت تاريخى بيان شده است. از آنجا كه او از بزرگان مسيحى عصر خود است، بدون شك در كتابت تاريخ از دو جهت تأثير پذيرفته است: 1- از فكر مسيحى 2- شيوه كتابت تاريخى عصر خود.
اولين كسى كه تاريخ كليسا را نوشت، "أيو زيبيوس" بود كه شيوه كار او در تدوين تاريخ مسيحيت تثبيت شد و كتاب او به مثابه نمونهاى براى مورخين پس از او قرار گرفت. تأثير پذيرى يوحنا نقيوسى از نمونه فوق نيز با بررسى عناصر تاريخى اين اثر روشن مىشود، او تاريخ خود را از خلال قصه وارده در "عهد قديم" از آدم و حوا و فرزندان آنها و بنى اسرائيل و خروج آنها از مصر به دست موسى كليم الله، پس از تحمل عذاب به دست مصريان آغاز كرده است. سپس به خبر مولد مسيح و مصائبى وارده از جانب مسيحيان به ايشان، منتقل مىشود تا اينكه در آخر به فتح مصر توسط مسلمانان مىرسد. وى در جاهاى زيادى از كتاب، معجزاتى كه توسط قديسين واقع شده را گزارش میكند.
نقيوسى در تقسيمبندى اخبار تاريخى خود نيز از أيوزيبيوس پيروى كرده است. زمانبندى مطالب هر دو يكى است كه هر كدام با حكم امپراتور يا اسقف مشهورى مطابقت دارد و در خلال هر كدام مجموعهاى از اخبار آمده است كه غالباً ً بين آنها اتصالى وجود ندارد و در بسيارى از موارد اين اخبار را در جملاتى غير مرتبط به هم توضيح داده است. در جملهاى از شخصى معين در مكان معينى و در جمله بعد از شخص ديگرى و مكانى كه با مكان اول كاملاً متفاوت است، خبر مىدهد.
اين اسقف مسيحى در مواضع متعددى از كتاب به مدد مذهب اعتقادى خود نظراتى داده است؛ اما در موارد زيادى نيز ديدگاههاى معتقدين به ساير مذاهب را آورده و عاطفه مذهبى، او را از حريت فكرى، عدالت و انصاف دور نكرده است. ديدگاه او در رابطه با اخبار فتح اسلامى نيز در ابتدا متناقض به نظر مىرسد؛ چرا كه گاه از سنگدلى مسلمانان و گاهى از مهربانى آنها خبر مىدهد و در جاى سومى نيز بدون مناسبت ناسزا مىگويد. با تأمل در تاريخ نص حبشى كه در دست ماست روشن مىشود كه مترجم حبشى از جانب خود احساسات دينى خود را به نصى كه در دست ماست، اضافه كرده است. علاوه بر اينكه اسلوب نص در بخش آخر كه مربوط به فتح اسلامى است با پيش از آن متفاوت است و در آنجا مانند ناسزاهایى كه در اين بخش ذكر كرده، ديده نمىشود.
منابع مورد استفاده نقيوسي و شيوه وي نيز قابل تأمل است.
اولين منبع تاریخی او كتاب مقدس است كه در اين مورد به سه گونه عمل كرده است: 1- نقل بدون واسطه از كتاب مقدس 2- استشهاد به كلام یکی از قديسين 3- نص فقرات از خود اوست. در بخش تاريخ مصر قديم بر مصادر دشوار و غير معتمدي اعتماد كرده است؛ امّا محقق كتاب معتقد است كه خردهای بر او نمىتوان گرفت، چرا كه او فرزند زمان خود است و در آن زمان از وسايل تحقيق علمي كه امروزه در اختيار ماست، خبری نبوده است. علاوه بر اينكه همان گونه كه خودش گفته است، او در صدد نقل از مصادر گذشته بوده و بنای بر نقد آنها را نداشته است. ديگر آنكه منابع تاریخی او مورد استناد همه مورخين پس از او نيز بوده است.
باب دوم:
در اين بخش، اصل كتاب "تاريخ مصر" به همراه پاورقىهای محقق آمده است. نقيوسي كتابش را با مقدمه مختصري آغاز و در 56 باب ارائه نموده است. گزارش فتح مصر توسط لشكر اسلام و وقايع پس از آن از باب 47 آغاز مىشود. او مسلمانان را با لفظ "بربر" ناميده است كه اين به جهت تعصب نویسنده يا مترجم حبشي و به تبعيت از تواريخ يونان و روم بوده است كه دشمنانشان را با اين لفظ مىخواندهاند. محقق ترجمه حبشي را با ترجمههای انگلیسی و فرانسوی مطابقت داده است. پاورقىهای كتاب حاكي از زحمات فراوان عمر صابر عبدالجليل در ترجمه و تصحيح آن دارد. او بسیاری از عبارات را به مترجم حبشي نسبت مىدهد و با ذكر عين عبارت، نص يوحنا را مخالف آن مىداند. كتاب با يك خاتمه پايان مىيابد كه البته اين بخش را مترجم حبشي به كتاب افزوده است و در نسخه اصلی نبوده است.
باب سوم:
همانگونه كه در بخشهای پيشين اشاره شد، لغت، نص اصلی یکی از مسائلي كه مورد بحث قرار گرفته است. محقق كتاب بر خلاف اكثر محققان قايل به عربی بودن نص اصلی است. وي روابط بين اعراب و مصريان و نيز وضوح تأثيرات لغت عرب در نص حبشي و نيز عدم وجود قرينه و دليل بر غيرعربي بودن نص اصلی را دليل بر نگارش كتاب نقيوسي به عربی میداند. در اين بخش از كتاب اين دلايل را با ذكر شواهد و مثالهایی به تفصيل شرح كرده است.
خاتمه
خاتمه در واقع خلاصهای از مهمترين مطالب كتاب است كه در ضمن 13 شماره ارائه شده است.
وضعيت كتاب
صابر عبدالجليل، در مقدمه با اشاره به اينكه دستنويس نقيوسى موجود نيست؛ اولين نسخه موجود از اين كتاب را ترجمه اين اثر از زبان عربى به حبشى در قرن 17 ميلادى مىداند. در اينكه نص اصلى به يونانى، قبطى، يا اينكه نقيوسى بخش مربوط به مصر را به يونانى و بخش مربوط به خارج از مصر را به قبطى نوشته است، اختلاف نظر وجود دارد. نویسنده احتمال چهارمى را طرح كرده و آن را قوى مىداند كه نص عربى مورد استفاده مترجم حبشى، نص اصلى بوده باشد. در پايان كتاب فهرست منابع عربی و غير عربی و فهرست مطالب آمده است. آدرس مطالب هر صفحه نيز در پاورقیذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.