مفتاح الهداية و مصباح العناية (سیرت‌نامه سید امین‌الدین بلیانی)

مفتاح الهداية و مصباح العناية (سیرت‌نامه سید امین‌الدین بلیانی)، کتابی یک جلدی است به زبان فارسی، که توسط محمود بن ‎عثمان، عمادالدین شیخ‌الحکمایی به رشته تألیف درآمده و توسط منوچهر مظفریان تصحیح گردیده است.

‏مفتاح الهداية و مصباح العناية (سیرت‌نامه سید امین‌الدین بلیانی)
مفتاح الهداية و مصباح العناية (سیرت‌نامه سید امین‌الدین بلیانی)
پدیدآورانمحمود بن عثمان (راوي) مظفریان، منوچهر (مصحح)
ناشرفرهنگستان زبان و ادب فارسی
مکان نشرايران - تهران
سال نشرمجلد1: 1380ش ,
موضوعامين بلياني، محمد بن علي، 688 - 745ق. - سرگذشت نامه
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏BP‎‏ ‎‏279‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏م‎‏3
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

در این کتاب، سرگذشت سید امین‌الدین محمد بلیانی، در پانزده باب به رشته تحریر درآمده است. برخی موضوعات کتاب بدین قرار است: شرح دوران کودکی، تحصیلات و مجاهدت‎ها، پیشینه‎ خانوادگی، توبه، تربیت، فضایل، کرامات، فواید، اوراد و اذکار، وفات شیخ‌الاسلام و موضوعاتی از این دست.

ساختار

کتاب حاضر، مشتمل بر یک پیشگفتار است و مطالب آن در پانزده باب ارائه گردیده است. در ذیل هرکدام از ابواب، مباحث مرتبط با آن، به‍‌همراه مصادر آنها ارائه شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه کتاب از نحوه تدوین ونسخه‌های گوناگون این کتاب، واژه‌ها و تراکیب تازه، ویژگی‌های دستوری وهمچنین آثار دیگر مؤلف سخن به میان آمده است.

کتاب حاضر، سیرت‌نامه شیخ امین‌الدین محمد بلیانى، از مشاهیر عرفاى جنوب ایران در قرن هشتم هجری است که حافظ‍‎ درباره‌اش آورده که: «به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق»، ملک فارس از برکت وجود او آباد بود و «به یمن همت او کارهاى بسته» مى‌گشود. ایشان از بزرگان خاندانى است که در تاریخ به نام مشایخ بلیان معروفند و نسبشان، به شیخ ابوعلى دقّاق، عارف نامدار خراسان در قرن چهارم، مى‎رسد. از قرن هفتم تا یازدهم، مردان بزرگى از این خاندان برخاسته‌اند و آثار علمى و ادبى گران‎قدرى پدید آورده و تاریخ ادب و عرفان را با نام خود آراسته‌اند[۱].

باب اول کتاب در مورد والدین و اصل و نسب و کیفیت تولد شیخ‌الاسلام است. نقل است، از عمّه شیخ‌الاسلام، که گفت: در آن زمان که مادر شیخ‌الاسلام حامله بود، شبى به واقعه دیدم که در صحرایى بودم؛ قومى بسیار در آن صحرا جمع بودند چندان‌که شمارش آنها ممکن نبود. در میان ایشان منبرى بزرگ نهاده بود و شخصى در آن منبر بود که نور از همه اعضاى او مى‎تافت و وعظ‍‎ مى‎فرمود. بپرسیدم که این شخص کیست‎؟ گفتند برادرزاده توست، امین‌الدین محمّد، که جاى‌نشین رسول خداى است و خلق را به خداى مى‌خواند و این خلایق جمله مرید و محبّ‎ و معتقد وی‌اند[۲].

باب دوم کتاب درباره قرآن خواندن و تحصیل علم شیخ‌الاسلام است، که نگارنده ابتدا توجه ویژه ایشان به قرآن‌آموزی از زمان طفولیت را متذکر شده و سپس در مورد کیفیت تحصیل شیخ‌الاسلام، سخن به میان آورده است[۳].

باب سوم کتاب، در موضوع کیفیت ریاضت‎ها و مجاهدات شیخ‌الاسلام است. باور نویسنده بر این است که ریاضاتی که وی در طول عمر خویش کشیده است، هیچ‎کس از متأخران متحمل نشده است؛ چنان‌که از زمان طفولیت تا آخر عمر، لحظه‌اى از مجاهدات و ریاضات نیاسود و در همه عمر از مطعومات و ملبوسات چنان‌که مراد نفس بود، به او نداد و قدومى هرگز به آرزوى نفس ننهاد[۴].

باب چهارم، درباره سلسله تلقین ذکر شیخ‌الاسلام، تا حضرت رسول(ع) و شرح آداب آن است، که یک‌‌به‌یک افراد در این سلسله نام برده شده‌اند[۵].

باب پنجم، درمورد شجره خرقه شیخ‌الاسلام و شرح آن است، که شیخ این خرقه باارزش را از پدرش گرفته و طبق مدعای ایشان شجره این خرقه با سلسله افرادی به رسول مکرم اسلام(ص) بازمی‌گردد[۶].

باب ششم این نوشتار، درباره ذکر ارشاد و توبه دادن جماعت تایبان است که نزد وی آمده و از گناهان توبه می‌کردند و شیخ ایشان را تربیت و نصیحت می‌فرمود و در زمان توبه دادن دعای خاصی را بر ایشان تلاوت می‌نمود و چند روز ایشان را در مکان درویشان نگه می‌داشت و به اصلاح آنان می‌پرداخت؛ تا اینکه نیت آنها در قلبشان محکم شود و دوباره به انجام معصیت گرفتار نگردند[۷].

باب هفتم کتاب، در مورد شگرد و روش تربیت و نصیحت شیخ است، که زمانی که شاگردان وی می‌خواستند خلوت‌نشینی کنند می‌باید از ایشان طلب اجازه می‌کردند و مطابق آداب و ارکان و شرایط خلوت عمل می‌نمودند[۸].

باب هشتم و نهم کتاب، در موضوع فضایل و کرامات شیخ‌الاسلام است. به سبب مصاحبت با ایشان، بارها در طالبان صادق و عاشقان سالک فتح‌الباب پدید آمده است و از مقامات و حالات ایشان برخورداری می‌جستند؛ تا بدان جا که در زمان دولت شیخ‌الاسلام، در مناطق فارس و عراق و خراسان و ماوراءالنهر و... جز او کسی دیگر از پیشوایان، شخصی بدین کمال پیدا نمی‌شد و تمامی مسافرینی که از اطراف می‌رسیدند، سخن آنها این بود که وی در عهد خویش شیخ‎ المشایخ جهان است و ذات وی دارای جمیع خصایل حمیده و فضایل جمیله است که در این دو باب حکایات زیادی از فضایل اخلاقی و کرامات او نقل گردیده است[۹].

باب دهم کتاب، در مورد فوائد و نصایحی است که شیخ بیان داشته، به‍‌همراه اخبار و آثار و کلمات و حکایات مشایخی که بر زبان ایشان، جاری شده است و در ضمن بیست‌وشش بخش مطرح گردیده است؛ مباحثی چون نیت، عمل، عقل، تسویفات، صحبت، دوستی برای خدا، درد دین، عنایت حق، صفت اولیا، شرح وجود و قالب، عدل حکام، کبر و عجب، تواضع و مسکنت و...[۱۰].

باب یازدهم کتاب، درباره سؤال‎هایی است که از شیخ‌الاسلام شده و ایشان پاسخ آنها را مرقوم داشته است. نگارنده متذکر می‌شود که تمام آنها به‌تفصیل در کتاب جواهر الأمينية یاد شده است و به چند نمونه از آنها اشاره می‌کند[۱۱].

باب دوازدهم کتاب، در مورد قرابت و نزدیکی شیخ‌الاسلام با روح مقدس شیخ مرشد است که نویسنده به ذکر حکایاتی در این باب پرداخته و در فصلی از این باب به فضیلت و قداست خانقاه علیا تا روز قیامت، اشاره کرده است و از جمله فضایل آن موضع را تولد شیخ مرشد در آن برمی‌شمارد[۱۲].

وفات شیخ‌الاسلام، موضوع باب سیزدهم این نوشتار است. در این باب، به حکایات و وصایایی که شیخ پیش از وفاتش کرده است اشاره شده است[۱۳].

باب چهاردهم کتاب، در مورد فضایل و کرامات شیخ‌الاسلام پس از وفات ایشان است. نگارنده، متذکر می‌گردد که این فضایل بسیار است و جمله آنها به‌تفصیل در کتاب جواهر بیان شده است و از جمله آنها چند حکایت است که به‌عنوان نمونه به آنها اشاره می‌کند[۱۴].

باب آخر کتاب، در مورد اوراد و اذکار و دعواتی است که شیخ به اصحاب خویش تعلیم داشته است. دعواتی که شیخ در طول عمر خویش بر آنها مداومت داشته است، در سه فصل به آنها پرداخته شده است[۱۵].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس فنی در انتهای آن بیان شده است.

در پاورقی‌ها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.

پانویس

  1. ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج
  2. ر.ک: متن کتاب، ص‎45-48
  3. ر.ک: همان، ص‎49-50
  4. ر.ک: همان، ص‎51-56
  5. ر.ک: همان، ص‎57-60
  6. ر.ک: همان، ص61-64
  7. ر.ک: همان، ص‎65-70
  8. ر.ک: همان، ص‎71-82
  9. ر.ک: همان، ص‎83-92
  10. ر.ک: همان، ص‎119-200
  11. ر.ک: همان، ص201-208
  12. ر.ک: همان، ص‎209-224
  13. ر.ک: همان،225-236
  14. ر.ک: همان، ص237-246
  15. ر.ک: همان، ص‎247-272

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها