الشيعة الإثناعشرية و منهجهم في تفسير القرآن الكريم

الشيعة الاثناعشرية و منهجهم في تفسير القرآن الكريم، تألیف محمد محمد ابراهیم عسال، از جمله آثار اهل سنت در نقد و رد اعتقادات شیعه دوازده‌امامی است. این اثر با جانب‎داری خاصی نوشته شده و حاوی اتهامات و افترائات فراوانی نسبت به شیعه است.

‏الشيعة الاثناعشرية و منهجهم في تفسير القرآن الكريم
الشيعة الإثناعشرية و منهجهم في تفسير القرآن الكريم
پدیدآورانعسال، محمد محمد ابراهیم (نویسنده)

غامدي، احمد سعد (مقدمه نويس)

سالوس، علي احمد (مقدمه نويس)
عنوان‌های دیگرالشيعة الأثني عشرية و منهجهم في تفسير القرآن الکريم
ناشرمنصور
سال نشرمجلد1: 1427ق,
موضوعتفاسير شيعه - تاريخ مفسران شيعه - تاريخ
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏‎‏BP‎‏ ‎‏9‎‏2‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏5‎‏ش‎‏9*
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

احمد بن سعد حمدان غامدی و علی احمد سالوس بر این کتاب جداگانه مقدمه نوشته‌اند.

ساختار

کتاب، مشتمل بر مقدمات مذکور، مقدمه نویسنده و چهار باب است. مطالب هریک از ابواب در ضمن مباحث و فصولی مطرح شده است. شیوه نویسنده در نقد عقاید شیعه، استفاده و استناد به منابع شیعه است. او همچون بسیاری از نویسندگان سنی تلاش کرده که شیعه را متهم به غلو و دروغ‎گویی کند.

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه کتاب، از شروع خلافت در امت اسلامی و مراحلی که بر آن گذشت و ضعف‌هایی که از آن حاصل شد، بحث می‌کند. در خلال این مباحث، از فتنه عبدالله بن سبا که یهودی بود و در زمان عثمان بن عفان اظهار اسلام کرد، سخن گفته است. عبدالله بن سبا سعی کرد در امت به فتنه و افساد دین دامن زند؛ همچنان‌که سلف یهودی‌اش، «پولس»، با وارد شدن در مسیحیت به افساد دین مسیحیت اقدام نمود. ابن سبا نیز ادعا کرد علی خداست و موتش را انکار کرد و گمان کرد که نمرده و به دنیا بازمی‌گردد[۱]‎.

سپس به مسئله بسیار مهمی که عبارت است از فرقه‌هایی که در ابتدای اسلام شکل گرفتند و ادامه نیافتند و تنها پاره‌ای از عقایدشان باقی ماند، مانند خوارج و معتزله و مرجئه‎ اشاره کرده است[۲]‎.

عسال در باب اول کتاب، به جنبه تاریخی فرقه‌های شیعه که بعد از هر امامی متفرق شدند و اشخاصی را که به‎ امامت آنها قائل شدند و مهم‎ترین عقاید و برخی مسائل فقهی آنها اشاره کرده است. همچنین مهم‎ترین مصادر آنها در عقاید و احکام و تفسیر را ذکر کرده است[۳]‎؛ به‌عنوان مثال منابع چهارگانه شیعه، یعنی «کافی»، «من‎لايحضره‌الفقيه»، «تهذیب» و «استبصار» و پس از آن سه کتاب دیگر شیعه، یعنی «وافی» ملا محسن فیض کاشانی (متوفی 1091ق)، «وسائل الشیعه» حر عاملی (متوفی 1104ق) و «مستدرک» میرزای نوری (متوفی 1320ق) را معرفی نموده است[۴]‎.

در رابطه با تفسیر نیز به 17 تفسیر شیعه که در دارالكتب المصرية وجود داشته، با ذکر نسخه اشاره کرده است[۵]‎.

باب دوم به بیان اعتقاد شیعه پیرامون این موضوع که ائمه(ع) تنها شارحان قرآن کریم هستند، اختصاص دارد. در این رابطه به سخنان عده‌ای از مفسرین در مقدمات تفاسیرشان مبنی بر اینکه علی(ع) و اهل بیتش تنها دانایان به آیات قرآن کریم هستند، اشاره شده است.

(غامدی پس از این توضیح درباره باب دوم کتاب، ادعا کرده که انسان مطلع بر این روایاتی که به اهل‎بیت(ع) نسبت داده می‌شود، چیز شگفتی را می‌بیند؛ روایاتی که از غلو و ادعای آگاهی بر تمام هستی از زمانی‌که خداوند آن را خلق کرد تا بی‌نهایت آکنده است. این ادعا برای انبیا، بلکه برای پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) نیز صحیح نیست)[۶]‎.

نویسنده در باب سوم کتاب، از تمسک امامیه به برخی از آیات قرآن و توجیه و تأویل کردن آنان، آن آیات را به سود برخی از عقاید خویش (مثل امامت و طعن در مورد اصحاب رسول و...) سخن به میان آورده و در پایان به بیان فضیلت صحابه (به‌ویژه خلفای راشدین، طلحه، زبیر و عایشه)، از خلال آیات قرآن کریم، پرداخته است[۷]‎.

نویسنده در باب چهارم کتاب به تعدادی از تفاسیر شیعه که به اعتقاد او در حق اهل‎بیت(ع) غلو کرده‌اند اشاره کرده است. وی تفاسیر شیعه را به دو بخش تفاسیر غلات و تفاسیر معتدلین تقسیم کرده است. ملاک او در غلو عبارت است از تکفیر صحابه، تحریف قرآن و تفسیر باطنی. در بخش تفسیر غلات به هفت تفسیر اشاره کرده که اولین آنها تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) است؛ البته مؤلف انتساب این تفسیر را به امام صحیح ندانسته است[۸]‎.

در تفاسیر معتدلین نیز هفت تفسیر را مورد بررسی قرار داده است. اعتدال در اینجا نسبی است؛ چراکه او برخی از همین تفاسیر را (مثل تفسیر شبر و مجمع البیان طبرسی) در فصل سوم از باب دوم کتاب به هنگامی ‎که از دروغ‎گویی شیعه در تحریف قرآن یاد می‌کند، آورده است[۹]‎.

تفسیر مبین شیخ محمدجواد مغنیه، از جمله تفاسیری است که در کتاب معرفی شده است. وی آثار فراوانی در معرفی امامیه داشته است. مغنیه پرچم‌دار تقریب بین مذاهب اسلامی است که کتابی فقهی بر مذاهب خمسه و مذهب جعفری و مذاهب اربعه اهل سنت تألیف کرده است. او در این کتاب توافق و مطابقت شیعه و اهل سنت در اغلب مسائل فقهی را نشان داده است[۱۰]‎.

نویسنده در خاتمه کتاب، خلاصه‌ای از مهم‎ترین مطالب کتاب را ذکر کرده است. او تفسیر باطنی را به جمهور مفسرین شیعه نسبت داده و آن را همان معانی باطنی که اسماعیلیان به آن معتقد بودند و هدفشان اسقاط تکالیف بود، دانسته است[۱۱]‎.

عسال همچنین ادعا کرده که شیعه اثناعشریه قائل به تحریف قرآن است و می‌گوید که این همان قرآنی نیست که بر نبی اکرم(ص) نازل شده است. جالب آنکه در ادامه تصریح می‌کند که تحریف قرآن، موضوعی است که حتی زنادقه، ملحدین از باطنیه و حلولیه و مجسمه و دیگران قائل به آن نشده‌اند. سپس می‌افزاید: شیعه با این اعتقادات بزرگ‎ترین اهانت را به ساحت قرآن و امت اسلامی و اهل‎بیت(ع) کرده است. او همین موضوع را سبب احتجاج یهودیان و مسیحیان جدید و حال بر تحریف قرآن دانسته است[۱۲]‎.

او سپس از کتاب «فصل الخطاب في إثبات تحريف كتاب رب الأرباب» میرزا حسین نوری یاد می‌کند و البته تصریح می‌کند: «اگرچه بعضی از علمای شیعه این کتاب را مورد نقد قرارداده و اعلان برائت از آن نموده‌اند، اما همواره بین محافل شیعه رایج بوده است[۱۳]‎.

مؤلف همچنین برخلاف شیوه رایج علمای فریقین در رعایت احترام و ادب نسبت به خاندان پیامبر(ص)، اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را با لفظ «أبناء علي» یاد کرده و منکر عصمت و ولایت ایشان شده است[۱۴]‎. او عقیده شیعه در رابطه با ولایت و امامت را فاقد مستند از کتاب و سنت و عقل دانسته و از عبدالله بن سبأ یهودی به‌عنوان مخترع این عقیده نام برده است[۱۵]‎.

عسال، عقیده رجعت را نیز اعتقادی خرافی و مخالف با عقل و فطرت سلیم دانسته و اهل‎بیت(ع) را نیز منکر این اعتقاد دانسته است[۱۶]‎.

در انتهای کتاب، از تقریب بین مذاهب اسلامی، سخن می‌گوید و اظهار می‌کند که نقاط خلاف بین شیعه و سایر فرق اسلامی بسیار عمیق است، لذا برخی از علما گفته‌اند: تقارب با شیعه دوازده‌امامی، از امور محالی است که تا انتهای دنیا تحقق نخواهد یافت. بااین‌حال، نویسنده به فعالیت‎های الازهر مصر با هدف تقریب و نیز دانشمندان شیعه مانند مرحوم محمد آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین مظفر و محمدجواد مغنیه اشاره کرده است. سپس با بدبینی خاصی این بزرگان شیعه را متهم به بهره‌وری از تقریب، برای توجیه و ترویج معتقدات شیعه نموده است[۱۷]‎.

وضعیت کتاب

در انتهای کتاب، فهرست مطالب و منابع مورد استفاده شیعه و سنی به‌تفکیک موضوع لیست شده است. پاورقی‌های کتاب نیز حاوی آدرس مطالب و ارجاع به برخی منابع شیعه و سنی است.

پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها