ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان، پرتغال و جزایر بریتانیا

    از ویکی‌نور
    ‏ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان، پرتغال و جزایر بریتانیا
    ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان، پرتغال و جزایر بریتانیا
    پدیدآورانحسینی اشکوری، صادق (گردآورنده)
    عنوان‌های دیگرترجمه تاريخ و جغرافيای هندوستان، پرتغال و جزاير بريتانيا شامل پنج رساله: تاريخ هندوستان، جغرافيای هند، تاريخ پرتغال، جزاير بريتانيا، مجموعه قوانين مصوّب? دولت انگليس در هندوستان
    ناشرمجمع ذخائر اسلامي مؤسسه تاريخ علم و فرهنگ
    مکان نشرایران - قم
    سال نشرمجلد1: 1392ش , 2013م,
    شابک978-964-988 -531 -5
    موضوعھند - تاريخ

    انگلستان - تاريخ

    پرتغال - تاريخ

    هند - جغرافيا
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان، پرتغال و جزایر بریتانیا ، شامل پنج رساله: تاریخ هندوستان، جغرافیای هند، تاریخ پرتغال، جزایر بریتانیا و مجموعه قوانین مصوبه دولت انگلیس در هندوستان است که در اوائل سده چهاردهم کتابت شده و به کوشش سید صادق حسینی اشکوری تهیه شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه حسینی اشکوری و متن اثر در پنج رساله است که بدون فصل‎بندی و تفکیک بین مقالات ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    در اولین رساله کتاب، تاریخ هندوستان و چگونگی استعمار این کشور توسط استعمار انگلیس از منابع مکتوب گردآوری شده و البته موضوعات پراکنده دیگری نیز در ضمن مطالب مطرح‌شده هست: «اگرچه از این کتاب مقصود اصلی، افتادن هندوستان به چنگ دولت قوی‌شوکت انگلیس و چگونه از دست مسلمانان خارج شدن است، در آن‎ مقصد به‌قدری‎ که مقصود به‎ دست بیاید کوشیده‌ام و از هرجا و از کنار و گوشه هرچه به چنگ آورده‌ایم و اطمینانی در صدق آن مطلب داشته‌ایم، نگاشته‌ایم. خود واضح است کتابی در این باب مخصوص نوشته نشده است. افتخار این مطلب به این عبدجانی علی‌محمد اصفهانی است که حسب‌الامر حضرت مستطاب اقدس والا روحنا فداه به رشته تحریر درآوردم»[۱]‎.

    در بخشی از این مقاله در رابطه با تاریخ تشیع در هندوستان می‌خوانیم: «قطعه دکن دارای چهار سلطنت عظیمه بوده است که سه نفر از آنها مسلم و از طبقه شیعه بوده‌اند؛ قبل از آنکه در ایران رواجی بگیرد به‌واسطه شاه اسماعیل، در دکن رواج کاملی داشت. ابتدای دین شیعه از سلطان احمد ولی که از سلسله بهمنیه و اولاد حسن کانکو بود در دکن رواج گرفت. محمد قطب شاه و سلاطین نظامیه شاهیه به این مذهب بوده و علوی تمام داشتند و...»[۲]‎.

    جغرافیای هند دومین رساله کتاب است که با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‌ها، رودخانه‌ها، زبان‌ها و طوایف هندوستان به‌ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‌عنوان مثال «احمدآباد»، شهری در شمال بمبئی، «آبو»، کوهی در راجپوتانه و «بیلگوند»، طایفه‌ای از مسلمانان هند معرفی شده است.[۳]‎.

    نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده‌مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‌های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‌واسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»[۴]‎.

    او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، می‌نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‌های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‌وپنج هزار میل محیط آن را»[۵]‎.

    سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به برّ اعظم، مملکت، شبه جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً «برّ اعظم» را قطعه زمین بسیار بزرگی معرفی کرده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا «تل» را قطعه زمینی خوانده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد[۶]‎.

    نویسنده در این اثر تنها به مباحث جغرافیایی نپرداخته، بلکه از دین و مذهب مردم هندوستان نیز سخن گفته است: «باید دانست که در مملکت هندوستان صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه هستند که به‌هیچ‎وجه با یکدیگر در اطوار و قوانین و آیین مذهبی متشابه نیستند. آنچه از اهالی هندوستان که در طرف شمالی کوه بندیاچل ساکنند، آنها را آریه می‌نامند و آنچه در طرف جنوبی بندیاچل سکنی دارند، آنها را دراوری گویند و زبان این دو فرقه هیچ با زبان سنسکریت آمیخته نشده است؛ لهذا بعضی از اهالی هندوستان را اعتقاد این است که اشخاص مذکوره از متوطنین قدیمه مملکت هندوستان است... هنگامی ‎که مسلمانان بر ممالک هندوستان غلبه کردند، بسیاری از افاغنه و بلوچ‎ها و اعراب و پارسیان و غیرهم رو به این مملکت نموده، در اضلاع آن اقامت نمودند و اکنون اولاد ایشان در بسیاری از بلاد هند موجودند»[۷]‎.

    در رساله سوم خلاصه تاریخ پرتغال ذکر شده است. در ابتدای این مقاله چنین می‌خوانیم: «هانری دبرکنک که با برادرش ریلون دبرکنک به قصد جهاد با مسلمین و مال اندوختن و چپاول بردن به اسپانیا آمده بود، به حمایت عیسویان نورتیانی درآمده، در بلده پرتکال که یکی از بلاد نورتیانی در تصرف اعراب بود، با عرب‌ها جنگید و غالب آمد و اسم آن شهر را به قید علمیت به مهمه متصرفات عیسویان بخشید و مملکت پرتکالش نام گذاشت»[۸]‎.

    رساله چهارم با عنوان «در باب جزایر بریتانیا»، از صفحه 273 با ذکر مساحت این کشور و تاریخچه نام آن آغاز شده است: «سطح آن سیصدوچهارده هزارونهصد کیلومتر مربع است. انگلیس در زمان قدیم موسوم به بریتانیا بود...». در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «... انگلیس در سنه هزاروهشتصدوهفتادوشش، لقب امپراطریس هند را دریافت نموده، جزیره سیلان هیچ‎وقت جزو متصرفات کمپانی انگلیس نبوده است و قبل از سنه هزاروهشتصدوپنجاه‌وهشت، یکی از متصرفات بلاواسطه ملکه انگلیس بوده است»[۹]‎.

    رساله پنجم با عنوان «مجموعه قوانین مصوبه دولت انگلیس در هندوستان»، صفحه 312 به بعد کتاب را به خود اختصاص داده است. این رساله حاوی بیش از سی قانون است که در ابتدای هر قانون شماره آن و سال 1820م، ذکر شده است. قوانین در ضمن دفعات و فصولی تنظیم شده است؛ به‌عنوان مثال در فصل سوم از دفعه ششم قانون بیست‌وهفتم چنین می‌خوانیم: «آئین و قواعدی که بنا بر تفویض اختیار به مالکان زمین جهت ضبط و فروخت املاک اجاره‌داران متعلقه خود در قوانین مندرج است، باید که همان آئین و قواعد در ضبط و فروخت املاک منقوله مالکان زمین مرعی گردد»[۱۰]‎.

    وضعیت کتاب

    این کتاب، تصویر نسخه خطی اثر و فاقد فهرست مطالب است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص2
    2. ر.ک: همان، ص40-39
    3. ر.ک: همان، ص‎49 و 50 و 53
    4. ر.ک: همان، ص‎80
    5. ر.ک: همان، ص‎81
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان، ص‎96-95
    8. ر.ک: همان، ص‎239
    9. ر.ک: همان، ص296
    10. ر.ک: همان، ص709

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها