توضیح المسائل (سبحانی)

    از ویکی‌نور
    ‏توضیح المسائل
    توضیح المسائل (سبحانی)
    پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده)
    عنوان‌های دیگررساله توضیح المسائل
    ناشرمؤسسه امام صادق عليه السلام
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1386ش , 1429ق
    چاپسوم
    شابک978-964-357-283-9
    موضوعفقه جعفری - قرن 14، فقه جعفری - رساله عملیه
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏183‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ت‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    توضیح المسائل مطابق با فتاوای آیت‌الله جعفر سبحانی (معاصر)، کتابی است یک‌جلدی به زبان فارسی با موضوع عقاید و فقه کاربردی جعفری.

    این رساله در ارائه مطالبش با سایر رساله‌های توضیح المسائل تفاوت دارد بدین‌صورت که پیش از بیان مسائل فقهی، مسائل اعتقادی مربوط به اصول دین در آن بیان شده است. نویسنده پس از این مباحث، در بخش دوم مسائل فقهی را با بیان احکام اجتهاد و تقلید آغاز کرده و با احکام وصیت پایان رسانده است تعداد مسائل مطرح شده در این بخش به عدد 2332 ختم می‌گردد. در سخن ناشر به این امر با این عبارات تذکر داده شده است: «انسان از نظر آیین مقدس اسلام، دو نوع تکلیف دارد: 1. تکلیف عقیدتى و قلبى. 2. تکلیف رفتارى و عملى. مقصود از تکلیف نخست، همان عقاید و باورهاى قلبى است که اساس دین و ایمان را تشکیل مى‌دهد. مقصود از تکلیف دوم، همان رفتارها و اعمال است که وظایف عملى یک مسلمان را در بر مى‌گیرند. در این کتاب، بخشى درباره تکلیف نخست به نام «عقاید» به‌صورت فشرده آمده، آنگاه به بیان تکالیف رفتارى و عملى یک فرد پرداخته شده است. امید است علاقه‌مندان از هر دو بخش، بهره بگیرند.»[۱]

    در بخش اول کتاب که درباره اصول عقاید است، درباره تناسخ می‌خوانیم: «تناسخ چیست‌؟ مقصود از تناسخ این است که انسان بار دیگر از طریق نطفه و علقه و... به این جهان بازگردد و این نظریه در کشورهایى مانند هند و جنوب آسیا طرفدارانى دارد. این گروه معتقد هستند که انسان‌ها در زندگى دنیوى خود مختلفند گروهى وظیفه‌شناس و درستکار و گروهى دیگر ستمگر و جنایتکار و ازآنجاکه عدل الهى ایجاب مى‌کند که این دو گروه سرنوشت یکسانى نداشته باشند بار دیگر این افراد به این جهان بازگشته و سزاى اعمال خود را مى‌بینند. گروهى که در چشم‌انداز ما مرفه مى‌باشند و غرق در نعمت هستند این‌ها، همان انسان‌هایی هستند که در زندگى قبلى وظیفه‌شناس و درستکار بوده‌اند ولى آن گروه بدبخت و بیچاره که رقت انسان‌ها را به خود جلب مى‌کنند همان انسان‌های جنایت‌پیشه بودند که باید کیفر اعمال خود را به‌وسیله زندگى سیاه و دردمند بچشند. خلاصه متنعم بودن گروهى و محروم بودن گروه دیگر واکنش شیوه زندگى‌هاى پیشین انسان‌هاست و چاره‌اى از این دو نوع زندگى نیست. چرا تناسخ باطل است‌؟ این گروه از مدعیان، به‌صورت انحرافى معاد را انکار کرده و به تناسخ گراییده‌اند و کسانى که در کشورهاى اسلامى دم از چنین زندگى‌هاى مجدد مى‌زنند به‌گونه‌ای مى‌خواهند معاد را انکار نمایند اما نه به‌طور مستقیم، بلکه به‌صورت انحرافى و اما چرا تناسخ باطل است، زیرا چنین بازگشت، کار عبث و لغو بوده و ساحت حق‌تعالی از آن پیراسته است. انسانى که هفتادسال در این جهان زندگى کرده و طبعاً کمالاتى فکرى و معنوى پیدا کرده است و سرانجام به‌صورت سلمان‌ها، ابوذرها، مقدادها، میثم‌ها، در آمده است، آیا صحیح است که این نوع افراد بار دیگر کمال خود را از دست بدهند و از طریق نطفه زندگى را آغاز کنند و به‌تدریج گام‌هایى به‌سوی کمال بردارند؟ و این همان است که فلاسفه مى‌گویند: «تبدیل فعلیت به قوه محال است» و یا لااقل خلاف حکمت و عبث مى‌باشد. آیا رئیس آموزش مى‌تواند به خود اجازه دهد که یک فرد تحصیل‌کرده را که به مدارج عالى علمى رسیده و در رشته‌اى دکترا گرفته است به کلاس اول بازگرداند و بگوید تو باید از نو آغاز تحصیل کنى، به‌طور مسلّم چنین نیست. اختلاف زندگى بشرها ایجاب مى‌کند که پاداش‌ها و کیفرهاى مختلف در کمین آن‌ها باشد ولى هرگز ایجاب نمى‌کند که این پاداش‌ها و کیفرها در همین جهان تحقق پذیرد بلکه لازم است در سراى دیگر که از هستى برترى برخوردار است این کار جامه عمل بپوشد. درباره معاد اشکالات و پرسش‌های دیگرى هست که همه این پرسش‌ها با پاسخ‌هاى متناسبى در کتب عقاید مطرح شده که مى‌توان با مراجعه به کتاب «معاد انسان و جهان» به پاسخ همه آن‌ها دست یافت.»[۲]

    پیش از بیان بخش دوم به‌صورت مسئله مسئله نیز عبارتی به‌صورت مقدمه از نویسنده آمده که جالب است ذکر شود: «عبودیت و بندگى انسان در گرو دو چیز است: 1. داشتن عقیده صحیح و درست، 2. انجام عمل صالح و نیک. در بخش گذشته، با عقاید و باورهاى صحیح همراه با دلیل و برهان روشن آشنا شدیم، اکنون وقت آن رسیده است که با عمل صالح که از ایمان و عقیده صحیح سرچشمه مى‌گیرد آشنا شویم. عمل صالح، جزئى از «شکرگزارى» انسان در برابر نعمت‌هاى بیکران الهى است، عقل و خرد هرچند، با برخى از کردارهاى نیک، آشنا است، ولى معرفت کلى و گسترده جز از طریق وحى الهى میسّر نیست. این رساله شریفه به توضیح تکالیف و وظایف انسان که ضامن سعادت او در دوجهان است پرداخته است، امید است این بخش نیز بسان گذشته مفید و سودمند و در پیشگاه الهى مجزى باشد.»[۳]

    پانویس

    1. سخن ناشر، ص25
    2. متن کتاب، ص109-110
    3. همان، ص113

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها