خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن

    از ویکی‌نور
    خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن
    نام
    نام‎های دیگر
    نام پدر عبدالرحمان
    متولد شعبان 666ق
    محل تولد موصل
    رحلت 15 جمادى‌الاولى 739

    یا نيمه جمادى‌الآخره 739

    اساتید شهاب‌الدين اَربِلى

    شمس‌الدين اَيْكى

    شيخ عزالدين فاروثى

    برخی آثار مختصر المعانی

    المدرس الأفضل فیما یرمز و یشار إلیه في المطول

    حاشیة الدسوقي علی مختصر المعاني

    الإیضاح في علوم البلاغة، المعاني و البیان و البدیع

    حاشیة السیالکوتي علی کتاب المطول

    آئین بلاغت: شرح مختصر المعانی

    کد مؤلف

    جلال‌الدين محمد بن عبدالرحمان خطيب قزوينى (666-739ق)، اديب، نظريه‌پرداز بلاغت، خطيب و قاضى‌القضات مصر و شام در سده‌هاى هفتم و هشتم است.

    ولادت

    نام وى در تمام منابع، «محمد» آمده، ولى خواندمير نام او را محمود و ابن كثير در يك جا نام پدر وى را «عبدالرحيم» ذكر كرده است. كنيه‌هاى او را ابوالمعالى و ابوعبداللّه نوشته‌اند و به سبب عهده‌دارى منصب خطابت در دمشق و مصر او را خطيب دمشق و خطيب مصرى نيز گفته‌اند. در برخى منابع، خطيب قزوينى را از خاندان ابودلف عجلى (متوفى 226)، اديب، شاعر، موسيقى‌دان و از اميران دوره عباسيان، دانسته‌اند. خاندان ابودلف به دليل شورش بر خلافت عباسيان، به طبرستان و قزوين كوچ كردند. از بازماندگان اين خاندان در قزوين عبدالكريم رافعى قزوينى، مؤلف كتاب «التدوين في أخبار قزوين» (متوفى 623) بود كه با خانواده خطيب قزوينى نسبت خويشاوندى داشت.

    خطيب قزوينى در شعبان 666ق، در موصل زاده شد. پدر و پدربزرگ خطيب نيز قاضى‌القضات بودند. معاصران خطيب؛ يعنى ذهبى، ابن فضل‌اللّه عمرى، ابن وردى، صَفَدى، ابن نُباته، يافعى، سُبْكى، اسنوى، محمد بن رافع سلامى و ابن كثير از وى ياد كرده‌اند. به تصريح ابن وردى، نويسندگان معاصر خطيب قزوينى نسبت به ذكر جزئيات زندگانى او احساس نياز نكرده‌اند و ازاين‌رو آگاهى ما از زندگانى وى چندان فراوان نيست.

    تحصیلات

    خطيب نزد پدرش دانش اندوخت و دانش‌هاى رايج عصر خود را از منقول و معقول نزد شمس‌الدين اَيْكى، شهاب‌الدين اَربِلى، شيخ عزالدين فاروثى و ديگران فراگرفت. او از فاروثى و ديگران حديث نيز نقل كرده است. خطيب قزوينى به گفته تمام منابع، شافعى و به‌تصريح صفدى، اشعرى‌مسلك بوده است. خطيب را فردى ذوالفنون، علامه، جامع معقول و منقول، امام در بلاغت و استاد در فقه، لغت، تدريس و خطابت معرفى كرده‌اند.

    از جمله شاگردان خطيب در علوم بلاغى، ابن فضل‌اللّه و بهاءالدين سُبْكى بوده‌اند. سبکى، «تلخيص المفتاح» خطيب قزوينى را نيز روايت كرده است. بسيارى نيز نزد خطيب اصول فقه آموختند. خطيب از مشايخ اجازه صفدى و ابوعبداللّه ابن مرزوق نيز بوده است. بِرْزالى نيز از خطيب حديث نقل كرده است.

    خطيب مردم را به فراگيرى اصول فقه و معانى و بيان ترغيب مى‌كرد. او در جوانى به همراه پدرش و برادرش راهى بلاد روم؛ آسياى صغير و آناطولى شد و در 686 كه بيست ساله بود، قاضى منطقه‌اى در آنجا شد؛ هرچند ابن تغرى بِردى، به دليل حنفى بودن بيشتر ساكنان آن منطقه، در قاضى شدن فردى شافعى‌مذهب در آنجا ترديد كرده است.

    به گفته ابن كثير، خطيب قزوينى و برادرش پس از 690 وارد دمشق شدند و خطيب نزد شيخ برهان‌الدين، فرزند تاج‌الدين سبکى شيخ شافعيان، به‌عنوان مُعيد (تكراركننده درس استاد براى شاگردان) در مدرسه بادرائيه مشغول به كار شد. او چندين سال در دمشق براى مطالعه به كتابخانه‌هايى مى‌رفت كه كتاب‌هاى ارزشمند وقف‌شده در آنها نگهدارى مى‌شد و تمام روز در آنجا مطالعه مى‌كرد. او در شعبان 693 در مدرسه مسروريه به تدريس پرداخت و در 696 جانشين برادرش در مقام قضاى دمشق شد. در 699 نيز مدرّس مدرسه امينيه دمشق، از مدارس شافعيان، شد و در اول محرّم 705 جانشين نجم‌الدين ابن صَصْرى در مقام قضا گرديد. مدتى نيز خطيب مسجد جامع اموى در دمشق بود كه گويا به فرمان نايب السلطان، افرم و در شوال 706 بوده است. در ذى‌قعده 709 خطيب به‌طور موقت از خطابت دمشق كنار گذارده شد و قاضى بدرالدين محمد حنبلى به‌جاى وى خطبه خواند، اما در 710 مجددا خطيبِ دمشق شد.

    در 724 قاضى‌القضاتى شام به خطيب قزوينى پيشنهاد شد، اما به سبب بدهى‌هاى فراوان خطيب و كردار زشت فرزندش عبداللّه، او را براى اين شغل مناسب نديدند. البته ملك ناصر محمد بن قلاوون، حاكم وقت، با پرداخت بدهى‌هاى خطيب كه سى هزار يا صد هزار درهم بود و صدور دستور براى ماندن فرزندش در مصر، در رجب 724 خطيب را به قاضى‌القضاتى شام برگزيد. خطيب در اين سمت به يارى فقيران شتافت و دارایى‌هاى اوقاف را صرف آنان كرد. وى همزمان در مدارس عادليه و غزاليه نيز به تدريس پرداخت.

    به گفته ابن بطوطه، در 726، مسجد دمشق سيزده امام جماعت داشت و خطيب، امام جماعت شافعيان و مقدّم بر همه بود و در دارالخطابه سكنا گزيده بود. در جمادى‌الآخره 727، خطيب قزوينى قاضى‌القضات مصر شد و يازده سال در اين سمت ماند و در مدارس ناصريه، صالحيه و دارالحديث الكاملية مصر نيز به تدريس پرداخت. به تعبير صفدى، خطيب بيشتر شبيه وزير بود تا قاضى؛ زيرا آنچه مى‌خواست، نزد سلطان عملى مى‌كرد. در سال‌هاى قاضى‌القضاتى خطيب، كردار نادرست فرزند خطيب، عبداللّه، به جايى رسيد كه مردم نزد سلطان از او شكايت كردند و به همين سبب سلطان در 738، خطيب قزوينى را از سمت قاضى‌القضاتى مصر عزل كرد.

    وفات

    به گفته ابن وردى، خانه خطيب قزوينى در مصر كه بيش از يك ميليون درهم ارزش داشت، مصادره شد. خطيب پس از عزل، به‌عنوان قاضى و جانشين شهاب‌الدين محمد اربلى راهى شام شد، ولى پس از مدتى فلج شد و بر اثر بيمارى درگذشت. به هنگام بيمارى خطيب، فرزندش بدرالدين محمد عهده‌دار كارهاى او بود. بيشتر منابع، درگذشت وى را در 15 جمادى‌الاولى 739 در 73 سالگى و در دمشق دانسته‌اند.ابن فضل‌للّه عمرى سن او را هنگام وفات 74 نوشته است. ابن تغرى بردى نيمه جمادى‌الآخره 739 را تاريخ درگذشت وى ذكر كرده است. پيكر خطيب قزوينى را با شكوه بسيار تشييع كردند و در مقبره صوفيه در دمشق به خاک سپردند.

    خطيب قزوينى علاوه بر عبداللّه و بدرالدين محمد، دو فرزند ديگر به نام‌هاى عبدالرحيم تاج‌الدين و عبدالكريم صدرالدين داشت كه هر دو به خطابت و تدريس اشتغال داشتند.

    آثار

    1. تلخيص المفتاح (تلخيصى است از باب سوم مفتاح العلوم سكّاكى در علم بلاغت)؛
    2. الإيضاح (آن را إيضاح التلخيص و الإيضاح في المعاني و البيان نيز گفته‌اند)؛
    3. الشَّذْر المرجاني في شعر الأرَّجاني (گزيده‌اى است از سروده‌هاى قاضى احمد بن محمد ارّجانى، شاعر ايرانى تازى‌گو، متوفاى 544)؛
    4. الأصول (به گفته احمد مطلوب، در اصول فقه شافعى بوده است)؛
    5. شرح قصيده لاميه ساوى (متوفى 749)، كه در باب عروض است؛
    6. شرح قصيده تائيه ابن فارض.

    منابع مقاله

    برگرفته از دانشنامه جهان اسلام، ج 15، ص 739، به قلم باقر قربانى زرّين.


    وابسته‌ها