مظهر التقديس بذهاب دولة الفرنسيس

    از ویکی‌نور
    مظهر التقديس بذهاب دولة الفرنسيس
    مظهر التقديس بذهاب دولة الفرنسيس
    پدیدآوران[[ ]] ( )
    کد کنگره
    ‏‎

    مظهر التقديس بذهاب دولة الفرنسيس، اثر عبدالرحمن جبرتی (متوفی 1241 یا 1237ق/1825 یا 1822م)، مشتمل است بر تاریخ مصر بین سال‌های 1213 تا 1216ق/ 1798 تا 1801م که به کمک شیخ حسن عطار (متوفی 1250ق/1835م) نوشته شده است.

    انگیزه تألیف

    با خروج قوای فرانسه در 1801م، مؤلف نیز به نشانه مشارکت در شادی مردم و خوشامدگویی به عثمانیان، کتاب حاضر را به سفارش یوسف پاشا، فرمانده ارتش عثمانی نگاشت[۱].

    تاریخ نگارش

    تألیف کتاب در 1216ق، پایان یافته است[۲].

    ساختار

    کتاب با مقدمه آرنولد توینبی و خطبه مؤلف آغاز شده و مطالب به‌صورت ماه‌شمار، دربردارنده تاریخ مصر از سال 1213 تا 1216ق، می‌باشد.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، در هفت مبحث، ضمن معرفی نویسندگان، به موضوعاتی نظیر بررسی تقاویم تاریخی مذکور در کتاب و اسلوب نگارش آن، پرداخته شده است[۳].

    نویسنده در این کتاب، پس از توضیح مختصری درباره تاریخ بشر از حضرت آدم(ع) تا دولت‌های اسلامی، به عصر عثمانیان مصر وارد شده و سپس با استفاده از کتاب «مدة الفرنسيس» و یادداشت‌های پیشین خود، بسیاری از حوادث سال‌های 1213-‌1216ق، یعنی دوره اشغال مصر، به‌ویژه ماه‌های اول آن را به تصویر کشیده است. او در این کتاب، به روابط دوستانه خود با فرانسویان اشاره‌ای نکرده است[۴].

    جبرتی پس از تألیف این کتاب، آن را به یوسف پاشا - ‌که وارد قاهره شده بود - ‌تقدیم کرد. یوسف پاشا نیز آن را بر سلطان سلیم سوم عرضه کرد که تحسین وی را برانگیخت و به مصطفى بهجت رئیس پزشکان دربار دستور داد تا آن را به ترکی ترجمه کند. بهجت این کتاب را در 1222ق/ 1803م، یعنی در زمان حیات مؤلف، ترجمه کرد. سپس احمد عاصم افندی در 1225ق/ 1810م، مجدداً آن را به ترکی برگرداند[۵].

    برخی جبرتی را در تألیف این کتاب، تحت تأثیر شیخ حسن عطار می‌دانند، اما بنا بر شواهدی باید جبرتی را نویسنده اصلی و عطار را تنها یک مؤلف همکار و گردآورنده اخبار، اشعار و نصوص دانست[۶].

    در این اثر ضمن اشاره به برخی حوادث، به بسیاری از آثار تاریخی و طبیعی مصر نیز اشاره شده است[۷].

    این کتاب، یکی از بهترین منابع تاریخ‌نگاری برای دوره هفت‌ساله حضور فرانسویان در مصر است. ناپلئون پس از ورود به اسکندریه در محرم 1213ق/ 1798م، بیانیه‌ای سیاسی خطاب به مردم مصر، به زبان عربی صادر کرد. این بیانیه، بیش از آنکه فتح‌نامه‌ای سیاسی باشد، نشان‌دهنده دیدگاه ناپلئون نسبت به حضورش در مصر است. روایت جبرتی از این بیانیه و انتقادات تندش نسبت به ناپلئون که با القابی زننده و غضبناک همراه شده، به‌خوبی بیانگر موضع اولیه او در برابر حضور نیروهای فرانسوی در مصر است. از تمام آنچه جبرتی به‌تندی و خشونت در سرکوب و تخطئه فرانسویان ذکر کرده، چنین برمی‌آید که برخلاف تصور رایج که اثر حاضر را نشانه خوش‌خدمتی او به یوسف پاشا و سلطان سلیم سوم می‌دانند، او با دغدغه‌های یک عالم دینی که نگران زوال اسلام و سنت پیامبر(ص) از مصر بوده، به نگارش آن، اهتمام ورزیده است[۸].

    در این کتاب، انتقادات فراوانی نسبت به بی‌توجهی صاحب‌منصبان و سربازان فرانسوی به شعائر اسلام و گسترش فحشا، شرب خمر و... دیده می‌شود. بدون تردید جبرتی در زمان نگارش این اثر، تمام اصلاحات، تدوین نظام اداری و توجه فرانسویان به بهداشت و آموزش در مصر را نادیده گرفته بود و انتقاد از کفار فرانسوی را به‌عنوان وظیفه‌ای دینی، دنبال می‌کرد. اما پس از گذشت دو سال از اتمام نگارش این کتاب، آشکارا در سایر آثار او، از جمله کتاب «عجائب الآثار في التراجم و الأخبار»، در موضع‌گیری‌های او نسبت به فرانسویان، تعدیل ایجاد شد. جبرتی که نگارش این کتاب را هم‌زمان با خروج فرانسویان از مصر آغاز کرده بود، در زی یک عالم دین، از خروج کفار فرانسوی و ورود مسلمین عثمانی، بسیار خرسند بود[۹]. اما بااین‌حال، گروهی نافی هرگونه تغییر رویکرد او در «مظهر التقديس» و «عجائب الآثار» هستند؛ به‌عنوان مثال، محمود شرقاوی که یکی از نخستین مخالفان تغییر رویکرد می‌باشد، مدعی است که جبرتی پیش از نگارش «مظهر التقديس»، تحریر «عجائب الآثار» را آغاز کرده بود و زمانی که فرانسویان مصر را ترک کردند، «مظهر التقديس» را نگاشت و به یوسف پاشا تقدیم کرد. از سوی دیگر، شرقاوی در جای دیگری از اثرش، تاریخ آغاز نگارش «عجائب الآثار» را سال 1220ق، دانسته است. این نظر، علی‌رغم تضادهای تاریخی، جبرتی را فردی فرصت‌طلب تصور می‌کند که برای جلب نظر وزیر اعظم عثمانی، کتاب حاضر را نگاشته است. این در حالی است که ایستادگی و مخالفت طولانی‌مدت جبرتی در برابر محمدعلی پاشا، به‌هیچ‌وجه چنین تصویری از شخصیت او ارائه نمی‌کند. جمال‌الدین شیال نیز تغییر رویکرد جبرتی نسبت به فرانسویان را در دو کتابش، مطرح ندانسته و آن را رد کرده است. شیال اختلافات ظاهری این دو کتاب را برآمده از حضور و همراهی شیخ حسن العطار در نگارش این کتاب دانسته است. این در حالی است که اکنون ثابت شده که میزان دخالت حسن العطار در حد اضافه کردن چند قطعه ادبی و شعر بوده و نیز جبرتی در هر موضعی که از او نقل کرده، مشخصا این امر را تصریح کرده است. علاوه بر این، العطار، یک سال و نیم پس از خروج فرانسویان، در قاهره حضور نداشته است. بنابراین نمی‌توان وجه تأثیرگذاری مستقیمی برای او در نگارش «مظهر التقديس» قائل شد[۱۰].

    نکته قابل توجه در مقایسه این دو اثر نویسنده، آن است که که وی علی‌رغم حضور در دیوان سوم علمای مصر، بسیاری از نکات مثبت نظام اداری فرانسویان در مصر را در «مظهر التقديس» ذکر نکرده، اما مدتی بعد، در «عجائب الآثار»، به‌صورت مشروح، به این مطلب پرداخته است. بنابراین می‌توان گفت که رویکرد منطقی و عادلانه او در «عجائب الآثار»، بیش از «مظهر التقديس» برای درک حقائق و وجوه مختلف حضور فرانسویان در مصر، حائز اهمیت و فایده است[۱۱].

    اما آنچه حائز اهمیت و توجه بوده و بر اعتبار آثار جبرتی در تاریخ مصر و شرح وقایعی که خود در آن دوره می‌زیسته، می‌افزاید، دسترسی او به اسناد و مدارک است. او علاوه بر استفاده از حافظه خود، با بهره‌گیری از ارتباط دوستانه با بسیاری از رؤسا و صاحب‌منصبان مصر، از جمله امیران ممالیک و به‌ویژه محمد بک الفی، نیز به سبب عضویت در انجمن دیوان و دوستی با اسماعیل خشاب که با توجه به سوابقش، فردی مورد اعتماد تلقی می‌شده، توانست به اسناد رسمی حکومت ناپلئون، محاکمه سلیمان حلبی، لوایح و قوانین عثمانی و ممالیک و فرانسویان دسترسی یابد[۱۲].

    از نثر جبرتی چنین برمی‌آید که وی نیز چون دیگر نویسندگان هم‌روزگار خود، آرایه‌های ادبی را چندان در آثار خود به‌کار نبرده و طرف‌دار ساده‌نویسی بوده است، اما استفاده از سجع در برخی موارد و مقدمه مسجع وی بر همین کتاب، گویای آن است که با این آرایه‌ها آشنایی کامل داشته است، تا حدی که او را در زمره مورخان ادیب بشمار آورده‌اند. آشنایی جبرتی با زبان‌های فارسی و ترکی باعث شد تا بسیاری از واژگان فارسی، ترکی و حتى مغولی به آثار او راه یابند. جبرتی را آخرین مورخ طرف‌دار تدوین سال‌شمارانه تاریخ می‌دانند[۱۳].

    با تمام آنچه گفته شد، اگرچه جبرتی در دستگاه فرانسویان و احتمالاً محمدعلی پاشا، صاحب منصب بوده، اما برخی نویسندگان او را فردی آزاداندیش، وطن‌پرست، کهنه‌گرا و مخالف نوآوری قلمداد کرده‌اند. چنان‌که آورده‌اند او از مکاتب تاریخ‌نگاری پیروی نکرد و مکتب جدیدی نیز بنیان ننهاد و ازاین‌رو برخی شیوه قدیمی او را در تاریخ‌نگاری به نقد کشیده‌اند. بعضی نویسندگـان نیز وی را مورخـی مصلحت‌اندیش، در خدمت حکام و محافظه‌کار دانسته‌اند و به سبب بی‌اعتنایی به ذکر برخی حوادث، بر او خرده گرفته‌اند؛ بااین‌همه، بی‌طرفی و امانت‌داری او در شرح وقایع، پیوسته مورد تأکید بوده است. انتقادهای او از ممالیک و حکومت محمدعلی پاشا و تاوانی که به‌خاطر آن پرداخت، اعتقاد به سازش‌کاری او را مخدوش می‌کند[۱۴].

    وضعیت کتاب

    ترجمه ترکی و فرانسوی قسمتی از این کتاب، به کوشش الکساندر کاردن، مترجم کنسولگری فرانسه در قاهره، همراه با مختصری از کتاب نقولای ترک در 1250ق/ 1835م، در اسکندریه چاپ شده است که بنا بر نظر کرمر، ترجمه‌ای بسیار ناقص است، اما بعدها به‌صورت کامل به زبان فرانسه و به‌صورت پراکنده، به زبان‌های مختلف، از جمله روسی و ترکی نیز ترجمه شد. این کتاب در پاریس و در 1838م نیز تجدید چاپ شد و چاپ‌های مختلفی از این اثر در دست است[۱۵].

    فهارس کتاب، شامل فهرست‌های «آیات»، «احادیث و حکم»، «اعلام»، «دول، اماکن و معالم»، «شعوب، قبایل، ملل و طوایف»، «کتب»، «عملات» و «مراجع تدقیق» و فهرست مطالب، در انتهای آن آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۱۶] و اشاره به اختلاف نسخ[۱۷]، به شرح حال مختصر اعلام مذکور در متن[۱۸] و تشریح و توضیح برخی از واژگان مشکل و دیریاب متن، پرداخته شده است[۱۹].

    پانویس

    1. ر.ک: اشرف، محمدحسین
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: مقدمه، ص3-‌72
    4. ر.ک: اشرف، محمدحسین
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: رفیعی، محمدحسین، ص90-91
    9. ر.ک: همان، ص91
    10. ر.ک: همان، پاورقی 3
    11. ر.ک: همان، ص92
    12. اشرف، محمدحسین
    13. ر.ک: همان
    14. ر.ک: همان
    15. ر.ک: همان
    16. ر.ک: پاورقی، ص9
    17. ر.ک: همان، ص17
    18. ر.ک: همان، ص9
    19. ر.ک: همان، ص4

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. اشرف، محمدحسین، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، به آدرس اینترنتی:
      http://lib.eshia.ir/23022/17/6424
    3. رفیعی، محمدحسین، «جایگاه عبدالرحمن جبرتی در تاریخ‌نگاری وهابیت»، مطالعات تاریخ اسلام، سال ششم، شماره 21، تابستان 1393.

    وابسته‌ها