ژئوپلیتیک شیعه و نگرانی غرب از انقلاب اسلامی
ژئوپلیتیک شیعه و نگرانی غرب از انقلاب اسلامی اثر نفیسه فاضلینیا، پژوهشی است پیرامون جغرافیای سیاسی شیعه و پاسخ به این سؤال است که «علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی در حوزه ژئوپلیتیک شیعه چیست؟».
ژئوپلیتیک شیعه و نگرانی غرب از انقلاب اسلامی | |
---|---|
پدیدآوران | فاضلی نيا، نفيسه (نویسنده) |
ناشر | شیعهشناسی |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1386ش , |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-5147-00-1 |
موضوع | اسلام و غرب
ايران - تاريخ - انقلاب اسلامی، 1357 - تاثير شيعه و سياست |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1564 /ت2ف2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در سه فصل و یک خاتمه، سامان یافته است.
نویسنده در ابتدا به توضیح چارچوب نظری تحقیق و توضیح مفاهیمی همچون ژئوپلیتیک، ژئوپلیتیک شیعه، تشیع، ایدئولوژی، غرب و انقلاب اسلامی پرداخته و سپس ایدئولوژی تشیع و انقلاب اسلامی و موضوع صدور انقلاب را بررسی نموده و در پایان، از فرصتها و محدودیتهای این مسئله بحث کرده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به موضوع کتاب و اشاره اجمالی به محتوای فصول، پرداخته شده است[۱].
در فصل اول، پس از اشاره کوتاهی به نظریات کلاسیک و جدید ژئوپلیتیک، بر اهمیت عنصر مذهب بهطور عام و عنصر تشیع بهطور خاص بهعنوان یک عامل مؤثر بر جغرافیای سیاسی تأکید گردیده است. همچنین به نظریه «ساختار-کارگزار» و کاربرد آن در تحلیل عناصر نگرانی غرب از انقلاب اسلامی در حوزهی ژئوپلیتیک شیعه اشاره شده است[۲].
به اعتقاد نویسنده، طرح دیدگاههای جدید ژئوپلیتیکی و پیوند این دیدگاهها با گرایشهای فرهنگی، نقش جغرافیایی و ژئوپلیتیک مرکز جهان اسلام در دنیا و سرانجام، قدرت و پایداری انقلاب اسلامی این اندیشه را به وجود آورد که نهتنها باید به ایدئولوژیهای مذهبی و دیگر عوامل فرهنگی مانند قومیت در حکم عوامل مهم پیدایش ویژگیهای ژئوپلیتیکی توجه کرد، بلکه به تواناییهای این عوامل در فعلیت بخشیدن یا تواناییهای عملیاتی آنها نیز باید نظر داشت. به اعتقاد وی، بهسادگی میتوان نتیجه گرفت که دیدگاههای گلاسنر در خصوص ناتوانی پدیدههای مذهبی در شکلدهی مرزها و ژئوپلیتیک امروز جهان، نظری باطل است. نادرستی این نظر بیش از هر چیز با وقوع انقلاب اسلامی و نقش محوری اسلام در موقعیتهای ژئوپلیتیکی بخش وسیعی از جهان، اثبات میشود[۳].
با توجه به این مطالب، سعی نویسنده در این فصل آن است که دو عنصر ژئوپلیتیک و ایدئولوژی را در کنار هم مورد توجه قرار دهد. بهعبارتدیگر، علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی را در منطقه در دو سطح تحلیل ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک مورد بررسی قرار داده است. در سطح تحلیل ایدئولوژیک، نقش ایدئولوژی تشیع در انقلاب اسلامی و مسئله صدور انقلاب و تأثیر آن بر کشورهای منطقه مورد توجه قرار گرفته است. در سطح تحلیل ژئوپلیتیک، ژئوپلیتیک شیعه و پراکندگی جغرافیایی شیعیان در آن مطالعه شده است. در این زمینه، وی نظریه «ساختار-کارگزار» را چارچوبی مناسب برای بحث و مطالعه خود دیده است. در بحث «ساختار»، پراکندگی جغرافیایی شیعیان و در بحث «کارگزار»، ایدئولوژی انقلابی تشیع، متغیرهایی هستند که مورد توجه قرار گرفتهاند. به نظر نویسنده، بر اساس چهارچوب مورد نظر، بین این دو متغیر، حالت دیالکتیک برقرار است، بهگونهای که همدیگر را تقویت و موجب تهدید منافع غرب در منطقه میشوند[۴].
در فصل دوم: نقش ایدئولوژی تشیع در آگاهی و بینش کارگزاران انقلاب اسلامی و ـ تأثیر آن بر منطقه در قالب بحث صدور انقلاب و تهدید منافع غرب مطرح شده است[۵].
بر اساس آنچه در این فصل بدان اشاره شده، تفسیر انقلابی از آموزههای و مبادی نظری و اعتقادی شیعه توسط امام خمینی(ره)، ایدئولوژی انقلاب را در ایران مهیا کرد. وقوع انقلاب اسلامی ایران و تحقق عینی حاکمیت تشیع در ایران، افقهای تازهای به روی شیعیان منطقه گشود و روحیه مبارزه با وضع موجود را به سایر شیعیان القا کرد و در احیای هویت سیاسی شیعه، مؤثر بود. بدینروی، موفقیت اسلام شیعی در ایفای نقش ایدئولوژی انقلاب در ایران، تشیع را بهعنوان مهمترین کارگزار در سطح ژئوپلیتیک شیعه و حتی جهان اسلام مطرح کرده است، بهگونهای که بسیاری از جنبشها، چه سنی و چه شیعی، انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود برای مبارزه قرار دادهاند[۶].
به نظر وی، درواقع انقلاب اسلامی ایران که تبلور اندیشه سیاسی رهبری این نهضت-با توجه به خصلت دینی و مکتبی خود - است، به همانسان که در بعد نظری خود را در محدوده جغرافیایی خاص محصور ننموده و اهداف و آرمانهای سیاسی- اجتماعی فرامرزی و جهان وطنی را پیریزی کرده، در حوزه علمی نیز استراتژی و سیاستگذاری عملی و عینی خویش را بهگونهای سامان داده که دقیقاً اهداف جهانی و انسانی انقلاب را، که برخاسته از عقاید دینی و مسئولیت مکتبی یک انقلاب دینی و اسلامی است، مورد توجه قرار داده و بر اساس راهبرد عدم تعهد واقعی بر مبنای اصول ایدئولوژیک، ایستارهای ضد استعماری و موقعیت منطقهای و جغرافیایی، اهداف ذیل را دنبال میکند: گسترش اسلام ناب – شیعی - (صدور انقلاب)، تغییرات عمده در افکار عمومی و ایستارهای ملل محروم، حمایت از مستضعفان جهان، وحدت مسلمانان جهان و استقرار عدالت جهانی. این اهداف با ساختار نظام بینالملل مورد نظر آمریکا در چالش قرار دارند و به همین دلیل آنها را به مبارزه میطلبند[۷].
در فصل سوم، در سه سطح داخلی، منطقهای و جهانی با محوریت ژئوپلیتیک شیعه و پراکندگی جغرافیایی شیعیان و اهمیت آن، بحث ساختار مطرح گردیده است. شیعیان منطقه پس از انقلاب اسلامی، هم بهعنوان عنصر ژئوپلیتیک داخلی و هم بهعنوان عنصر ژئوپلیتیک خارجی، منافع غرب را در منطقه تهدید میکنند؛ بنابراین شیعیان یکی از عوامل مهم در تعیین معادلات سیاسی- امنیتی منطقه به شمار میروند. مسئله دیگر که در این فصل مورد توجه قرار گرفته این است که ایران در جهت تحقق اهداف ایدئولوژیک خود، ناگزیر است به واقعیتهای موجود در سه سطح ساختاری مزبور توجه نماید[۸].
بر اساس مطالب این فصل، نویسنده معتقد است ایران در جهت تحقق اهداف ایدئولوژیک خود، ناگزیر است به واقعیتهای موجود در سه سطح ساختاری توجه نماید:
در سطح داخلی، توجه به ملاحظات ملی (مربوط به سرزمین ایران) و فراملی (عمدتاًً مربوط به سرزمین اسلام) ضروری به نظر میرسد. به نظر نویسنده به دلیل آنکه ترکیب ساختاری و جمعیتی کشور مبتنی بر حضور اقوام و اقلیتهای مذهبی گوناگون است، لازم مینماید دولت جمهوری اسلامی ایران در جهت تحقق اهداف خود، هر دو عنصر «ملیت» و «اسلامیت» نظام را مورد توجه قرار دهد. در سطح جهانی نیز نظام تکقطبی در حال ظهور به رهبری آمریکا و تمایل آن برای سرکوبی تمامی حرکتها و جنبشهای مخالف، میتواند فضای نقشآفرینی را برای ایران، به حداقل برساند. در سطح منطقهای نیز غیر از ایران، در هیچیک از کشورهای منطقه، قدرت مطلق در دست شیعیان نیست و موانع ساختاری نارضایتی در میان جوامع شیعی موجود است. از نظر سیاسی، این احساس در بین شیعیان وجود دارد که شهروند درجه دوم هستند[۹].
به اعتقاد نویسنده، از حیث اجتماعی، در بیشتر کشورهای منطقه، شیعیان احساس میکنند اکثریت سنی نسبت به آنان تبعیض روا میدارند و از لحاظ اقتصادی نیز در فقر و محرومیت به سر میبرند و همین وضعیت آنها را آماده شورش و انقلاب ساخته است. البته نویسنده معتقد است که تشیع ماهیتاً پویا و انقلابی بوده و عوامل محیطی تنها نقش کاتالیزور را در فعال کردن آتش زیر خاکستر بر عهده داشتهاند[۱۰].
به باور وی، در چنین شرایطی که بیشتر کشورهای منطقه به لحاظ ایدئولوژیکی با ایران تفاوت دارند و نوع ایدئولوژی آنها در تضاد با منافع غرب قرار نمیگیرد، شیعیان بهعنوان اپوزیسیون در داخل این کشورها، پس از انقلاب اسلامی و تشکیل یک حکومت شیعی در ایران، جایگاه قبلی خود را تغییر دادهاند و تغییرات و تحولات آنان بهگونهای بوده که از حاشیه به متن آمدهاند و با شورشهایی که هر از گاهی بر ضد حاکمان محلی به راه انداختهاند، توانستهاند جو منطقه را به ضرر منافع غرب، در منطقه متشنج کنند[۱۱].
بدین روی نویسنده معتقد است که دولتهای منطقه و قدرتهای خارجی دریافتهاند که با قدرت گرفتن ایران در منطقه و به قدرت رسیدن اکثریت شیعی در عراق و همچنین رشد روزافزون محبوبیت «حزبالله» لبنان در میان ملتها و قدرتنمایی شیعیان در بعضی از کشورهای منطقه، دیگر نمیتوان قدرت و حقوق شیعیان را نادیده گرفت و ازاینپس شیعیان یکی از شاخصهای مهم ساختار منطقهای در تعیین معادلات سیاسی و امنیتی منطقه خواهند بود[۱۲].
در خاتمه، تأثیر انقلاب اسلامی بر دو عنصر ساختار و کارگزار در حوزه ژئوپلیتیک شیعه و تهدید منافع غرب در منطقه مورد توجه قرار گرفته است. همچنین به این موضوع پرداخته شده که موفقیت اسلام شیعی در ایفای نقش ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی، تشیع را بهعنوان مهمترین کارگزار در سطح جغرافیای سیاسی شیعه و حتی جهان اسلام مطرح کرده است. از سوی دیگر، انقلاب اسلامی بر مبنای اصول ایدئولوژیک، ایستارهای ضداستعماری و موقعیت منطقهای و جغرافیایی اهدافی را دنبال میکند؛ از جمله گسترش اسلام ناب، استقرار عدالت جهانی و حمایت از مستضعفان جهان. این اهداف با ساختار نظام بینالملل مورد نظر آمریکا در چالش قرار دارند و همین امر نگرانی غرب را از انقلاب اسلامی در منطقه برانگیخته است[۱۳].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع (کتابها و مقالات) در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع[۱۴] به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است[۱۵].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.