ابن سناءالملک، هبةالله بن جعفر
نام | ابن سناء الملک، هبةالله بن جعفر |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | جعفر |
متولد | ح550ق |
محل تولد | قاهره |
رحلت | 608 ق |
اساتید | شريف خطيب ناصر بن حسن زيدى
ابومحمد عبدالله بن بَرّى ابوطاهر احمد سلفى |
برخی آثار | فصوص الفصول و عقود العقول |
کد مؤلف | AUTHORCODE03987AUTHORCODE |
ابن سَناء المُلك، ابوالقاسم هبةالله بن جعفر بن محمد (ح550-4 رمضان 608ق)، ملقب به قاضى سعيد، شاعر و اديب عصر ايوبى و پایهگذار اصول و موازين موشحات.
نسب و خاندان
جدش محمد ملقب به سناءالملك از چهرههاى سرشناس و توانگر مصر بود و از لقب او پيداست كه احتمالاً وى از بزرگان و رجال دربار فاطمیان بوده است. عدهاى به نقل از ياقوت نام جد او را رازن ذكر كرده و گفتهاند: رازن يهودى بوده و در قاهره به شغل صرافى اشتغال داشته است. ابنشعار و ياقوت و نيز ديگر منابع اشارهاى به يهودى بودن او ندارند و در صورت صحت این گفته دقيقاً نمىدانيم كه در چه زمانى اسلام آورده، اما چون نام فرزند او محمد است، مىتوان گفت كه در هنگام ولادت فرزندش مسلمان بوده است. پدرش جعفر نيز اهل علم و از بزرگان دربار فاطمیان و همچنين ايوبيان بوده و از قطعاتى كه از کتاب كنوز الاجداد نقل شده، برمىآيد كه وى مدتى از طرف قاضى فاضل عهدهدار وكالت ديوان مصر بوده و مدتى نيز منصب قضا را برعهده داشته است. ابن شعار دانش او را اندك دانسته، اما مشاغل ديوانى او و مكاتبات و مباحثاتش با قاضى فاضل نادرستى این سخن را نشان مىدهد.
ولادت و تحصیلات
ابن سناءالملك در حدود سال 550 در خانوادهاى شيعه مذهب و مرفه در قاهره به دنيا آمد. پدرش كه توجه خاصى به تعليم و تربيت او داشت، او را از كودكى به دست استادان علم و ادب سپرد. ابتدا قرآن را نزد شريف خطيب ناصر بن حسن زيدى، و نحو را نزد ابومحمد عبدالله بن بَرّى فراگرفت و سپس در اسكندريه از ابوطاهر احمد سلفى حديث شنيد. از استادان ديگر وى قاضى فاضل و ابوالمحاسن بهنسى را مىتوان نام برد. برخى او را حافظ قرآن نيز دانستهاند.
او در جوانى ذوق و استعداد خود را در زمینه شعر و ادب آزمود و با سرودن قصايدى در مدح صلاحالدين ايوبى و ديگر كارگزارانش مخصوصاًً وزير عبدالرحيم بيسانى معروف به قاضى فاضل نبوغ خود را ظاهر ساخت. در آن زمان اگرچه جنگهاى صليبى افكار وزرا و كارگزاران حكومتى را به خود مشغول مىداشت، اما آنان را از توجه به ادبا و شعرا كه اهمیت قصايد حماسى ايشان كمتر از اهمیت ضربات شمشير جنگجویان نبود، باز نداشت. از اينرو مدايح ابن سناءالملك بهزودى در دل آنان جاى گرفت و وى از مقربان آنان شد.
ابتداى آشنايى ابن سناءالملك با قاضى فاضل وزير ايوبى به درستى روشن نيست، اما از قراين چنين برمىآيد كه آغاز آن قبل از رفتن قاضى فاضل به شام (در 570ق) است و علت این آشنايى احتمالاً روابط دوستانه بين قاضى با پدر او بوده است. قاضى فاضل كه از علما و انديشمندان عصر خود بود و در دستگاه خلافت ايوبيان و مخصوصاًً نزد صلاحالدين ايوبى منزلتى والا داشت، در پيشرفت و به شهرت رسيدن ابن سناءالملك سخت مؤثر بود، و ابن سناءالملك خود در بسيارى از اشعارش بدين امر اشاره كرده، شهرت و آوازۀ خود را مديون او مىداند. پس از آنكه قاضى فاضل در ركاب صلاحالدين ايوبى به دمشق رفت، نيز ارتباط آن دو قطع نشد تا اينكه در 571ق قاضى فاضل او را به شام دعوت كرد و در ديوان انشا به كار گماشت.
ابن سناءالملك در قاهره با چند تن از ادبا و انديشمندان عصر خود مجالس و محافلى ادبى تشكيل داده بود و در این محافل كه گاه با عيش و نوش نيز همراه بود از بزرگان علم و ادب برای مباحثه و مناظره در زمینههاى مختلف ادبى دعوت مىكرد، و در این كار چندان جدى بود كه اگر شاعر يا اديبى دعوتش را نمىپذيرفت، او را تهديد به هجو مىكرد. على بن ظافر صاحب بدائع البدائه و ابوعلى ديباجى از جمله كسانى بودهاند كه در این محافل شركت داشتهاند. ابن عُنَين نيز كه در این ايام گذارش به مصر افتاده بود، مدتى در جمع آنان حاضر مىشد.
آنچه بيشتر باعث شهرت و بلندى آوازه ابن سناءالملك شد، تدوین اصول و قواعد موشحات است. از زمان ظهور موشحات تا عصر او كه بيش از سه قرن مىگذشت، هنوز كسى به جمعبندى و تدوین اصول و موازين كلى موشحات نپرداخته بود.
اشعار او گرچه از ویژگىهاى شعر آن زمان، چون سادگى الفاظ، لطافت معانى، تقليد، عدم تجديد و نوآورى و بهكارگيرى محسنات بديعى از قبيل جناس، طباق و توريه تهى نيست.
درباره مذهب وى اختلاف است: عدهاى از متأخرين او را سنى دانستهاند، اما ابنسعيد اندلسى او را از شیعیان تندرو خوانده است. شايد نظر ابنسعيد به صواب نزدیک تر باشد، زيرا برخى از اشعارى كه در ديوانش آمده نيز، شيعه بودن او را تأييد مىكند، به ویژه ابياتى كه با حزن و اندوه در وصف روز عاشورا و كشته شدن مظلومانه حسین بن على(ع) سروده و ضمن اينكه قاتلين او را ياغى و دشمن دين خوانده، وى را شفيع حوائج خود دانسته است.
وفات
ابن سناءالملك در سال 608 در قاهره چشم از جهان فروبست.
آثار
- دارالطراز في عمل الموشحات؛
- ديوان اشعار؛
- فصوص الفصول و عقود العقول؛
- مختارات من شعر ابن رشيق قيروانى؛
- حصايد الشوارد و يا مصايد الشوارد[۱].