گنجینه دیوان نشاط اصفهانی

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    ‏گنجینه دیوان نشاط اصفهانی
    گنجینه دیوان نشاط اصفهانی
    پدیدآوراننشاط اصفهانی، عبدالوهاب (نويسنده) نخعی، حسین (مصحح)
    عنوان‌های دیگرگنجینه نشاط
    ناشرگل آرا
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1379ش
    چاپ3
    شابک964-90804-3-0
    موضوعشعر فارسی - قرن 13ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/9د 7467 ‏‎‏PIR‎‏

    گنجینه دیوان نشاط اصفهانی، اثر عبدالوهاب نشاط اصفهانی (1175-1244ق)، کتابی است یک‌جلدی به زبان فارسی با موضوع ادبیات و شعر. این اثر حاوی غزلیات، قصاید، ترکیب‌بندها، مثنوی‌ها رباعیات و ترانه‌ها و قطعات و غزل‌های خُردِ عبدالوهاب نشاط اصفهانی، از شاعران دوره قاجار و از نزدیکان فتحعلی‌شاه است. کتاب با مقدمه و تصحیح و مقابله دکتر حسین نخعی چاپ شده است.

    ساختار

    کتاب حاوی پیشگفتار چاپ اول و پیشگفتار چاپ دوم به قلم محقق، و محتوای مطالب است که به ترتیب عبارت است از غزلیات، قصاید، ترکیب‌بندها، مثنوی‌ها، رباعیات و ترانه‌ها، قطعات و غزل‌های خُرد، و پس‌ازآن فهرست اشعار به ترتیبی که ذکر شد و واژه‌نامه‌ها و فهرست پاره‌ای از واژگان تازی و ترکی ذکر شده است.

    گزارش محتوا

    نشاط در سرودن غزل و قصیده و ترکیب‌بند و مثنوى و قطعه و رباعى و ترانه هنرورى نموده و مجموعه شعرهاى گنجینه او عبارت است از دویست و نود غزل و پانزده شانزده قصیده و دو ترکیب‌بند و هفتادوسه رباعى و نزدیک هزار بیت مثنوى و چند ترانه و دوبیتى و تک‌بیت‌هایى چند، اما در هیچ‌یک از نسخه‌هاى خطى و چاپى گنجینه به‌اندازه مذکور، شعر وجود ندارد و هرکدام با دیگرى هم از نظر اندازه شعر و هم از نظر چگونگى شعرها، تفاوت دارد. نشاط گذشته از این شعرها، شعرهاى عربى و ترکى نیز دارد. [۱]

    او از میان شعرهاى گوناگون به غزل بیشتر پرداخته است. دل‌نشینی و شیرینى غزل‌هاى نشاط تا بدانجاست که استاد سخن‌شناس، شادروان بهار دراین‌باره نوشته است:

    «راستى غزل‌هاى نشاط در میان متأخران بسیار مطبوع افتاد چه به اقتفاى خواجه حافظ علیه‌الرحمه غزل مى‌گفت و اگر جز این یک غزل که مطلع آن این است:

    طاعت از دست نیاید گنهى باید کرد***در دل دوست به هر حیله رهى باید کرد

    دیگر هیچ نداشت براى بزرگى و علو مقام شعرى او کافى بود و حال‌آنکه قصاید و غزلیات مطبوع و لطیف بسیار دارد...». [۲]

    حال و سوز و گدازى که در غزل‌هاى اوست راستى آدمى را مى‌فریبد و بى‌اراده، آفرین، آفرین بر زبان روان مى‌گرداند:

    چرا چو ابر نگریى، چرا چو باد نکوشى***چرا به روز ننالى، چرا به شب نخروشى

    ز ذوق بندگى اى خواجه گر شوى چو من آگه***اگر به هیچ خرندت که خویشتن نفروشى
    

    نشاط، در سرودن قصیده نیز از خود چیره‌دستى نشان داده و اگرچه کم گفته اما گزیده گفته و از اندک خود جهان ادب را پر کرده است، تغزلى را که در وصف اشرف مازندران سروده، همچنین قصیده‌اى را که به لغز آینه در ستایش فتحعلى شاه سروده و نیز قصیده‌هاى دیگرش را نیز مى‌توان گواه توانایى و روانى طبع او دانست. در مثنوى‌هاى نشاط نیز سوزوگداز و صفا و پاکى دل به‌خوبی نمودار است و مانند مثنوى‌هاى مولوى، به جامه عرفان و اندرز و رهبرى آراسته است:

    اى خوشا آغاز غم پرداز عشق***اى خوشا انجام به ز آغاز عشق

    مرحبا اى عشق غم‌پرداز ما***اى تو هم همراز و هم غماز ما

    اى فزون از فکر و از تدبیر ما***هم جنون ما و هم زنجیر ما

    در سرودن رباعى و ترانه نیز دستى داشته و جاى‌جاى رباعى‌هاى نغزى از خود بجا نهاده است:

    این غصه و غم از پى چندین طرب است***ور هست غمى باز نشاط از عقب است

    صبح از اثر شام و بهار از پى دى***بیند کس و پس غمین نشیند عجب است

    این قطعه پندآمیز او درباره «درددل و شکایت» مانند قطعه‌هاى دیگرش بس لطیف و نغز و پرمغز است:

    باشد به دل شکایت اگر از غمى ترا ***با هیچ‌کس مباد حکایت از آن کنى

    گر دوست است رنجه نماییش دل ز غم***ور دشمن است خاطر او شادمان کنى. [۳]

    نشاط در سرودن شعرهاى عربى و ترکى نیز دست داشته و قصیده‌ها و غزل‌هایى چند به این دو زبان سروده که پاره‌اى از آنها در پاره‌اى دست‌نویس‌ها برجاست، یکى از قصیده‌هاى شیواى او به عربى قصیده‌اى است که بر وزن «مستفعلن مستفعلن» سروده و چند بیت آن براى نمونه در زیر آورده مى‌شود:

    فاح الصبا، لاح الزهر***صاح الحمام على الشجر

    یا صاح جد بالراح اذ***جاد الغمائم بالمطر

    هز الغصون من الصبا***و الوردیبد و یستر

    ام وجه ذى دل خفى***حینا و حینا قد ظهر

    شمس الضحى، قمر الدجى***فلک العلى، ملک البشر

    فتح على شاه الذى***هو ابن جد ابو الظفر

    غلب السماء بقدره***و اذا قضى قلب القدر

    این رباعى نیز از اوست:

    کم اصبح راجیا و کم انتظر***کم امسى خایبا و کم اصطبر

    کم اعذل مهجتى و کم اعتذر***یا قوم الیس لى لدیکم خبر. [۴]

    نشاط در سرودن شعر ملمع نیز توانا بوده و مصرع‌ها و بیت‌هاى بسیارى به عربى و گاه به ترکى در کنار شعرهاى فارسى نشانده است. غزل 89 در صفحه 81 این دفتر معجونى است از ترکى و فارسى و عربى و دو بیت آغازین آن چنین است:

    حضرتینک سارى دل و جان ایلا عزم ایندم بات***بومینک باشلاغوجى اول اولبان شکرینش آت

    تاپدى ذوقمنى حضورینکه ایراق لیغه تن سوتک***کیمسه کیم اولما کیدین و نکراتات ذوق حیات

    نشاط به ترکى چند غزل و چند رباعى دارد که در آنها شاه را ستوده و گویا آنها را بخصوص براى تقدیم به شاه مى‌سروده است، رباعى زیر را سه روز پیش از مرگ در بستر بیمارى سروده و آن را «به خاکپاى شاهنشاه عرضه نموده» و شاه نیز آن را دیده و پسندیده است:

    شه یاغى سیدین ساغنما ساغین ساقى***ساغر دور و توت جناغین ساقى

    ساقمینى بوشاتما جامدین قویما سولاى***تولدوردى اجل یاغى ایاغین ساقى. [۵]

    نشاط چنان‌که گفته شد از هواخواهان و دوستاران دبستان بازگشت ادبى بوده و همواره مى‌کوشیده شعر فارسى را از تباهى و فساد سبک هندى رهایى بخشد و آن را دوباره به راه پیشینیان و استادان قدیم رهبرى کند. نشاط در شیوه غزل‌سرایی بیشتر پیرو سعدى به‌ویژه حافظ بوده. در قصیده و تغزل و مثنوى نیز نظامى گنجوى، انورى، امیر معزى، مولوى، عبید زاکانى و جامى و استادانى دیگر را پیشرو خود قرار داده و در ضمن پیروى از آنان پاره‌اى از قصیده و غزل‌هایشان را پاسخ گفته است. ارادت نشاط به نظامى گنجوى نیز کمتر از دیگران نبوده است. حکیم گنجه در آغاز «لیلى‌ومجنون» خود گفته است:

    اى نام تو بهترین سرآغاز***بى‌نام تو نامه کى کنم باز

    اى کارگشاى هرچه هستند***نام تو کلید هرچه بستند

    و نشاط تحت تأثیر او چنین سروده:

    نام تو کلید بستگى‌ها***یاد تو دواى خستگى‌ها

    دل مى‌شکند شکنج زلفت***اى مرهم دل‌شکستگى‌ها

    جامى نیز از کسانى بوده که نشاط را اینچنین به پیروى از خود واداشته است:

    پیداست سر وحدت از اعیان اما ترى***العکس فى السرایا و النقش فى القوى

    شد مختلف به مخرج اگر نه چه شد که هست***یک صوت و یک ترانه گهى مدح و گه هجا

    عشق است باد و هست از او ره سوى مراد***لیک از صواب گاه گراید سوى خطا

    نشاط، در مثنوى جلال‌الدین بلخى را پیشرو خود قرار داده و گذشته از آنکه شیوه او را در بیان سخنان اخلاقى و اجتماعى و سوز و گدازهاى عاشقانه و رازونیازهاى عارفانه برگزیده، در چندین جا سخنان او را «تضمین» نموده است.
    

    روى‌هم رفته بیشتر شعرهاى نشاط و بلکه همه آنها در نهایت سادگى و روانى است. روانى و شیرینى سخن او چندان است که پاره‌اى از آنها به‌عنوان «پندواندرز» بر زبان همگان روان گشته و پاره‌اى از پند و اندرزهاى زبان همگان نیز زیوربخش سخنان دل‌نشین او گشته است مانند: حلوا به کسى ده که محبت نچشیدست. (غزل 29)

    توانایى نشاط در دانستن قرآن و حدیث و تفسیر و دیگر دانش‌هاى دینى و آگاهی‌های فلسفی سبب شده که بیشتر شعرها به‌ویژه مثنوى‌هایش بدین زیورها آراسته گردد و گاه نیز این آراستگى پاره‌اى شعرهایش را دشوار و پیرایه‌دار ساخته است. نشاط به صنعت‌هاى شعرى نیز گاهگاه به دیده التفات نگریسته و از آن میان «تجنیس و تضمین» را بیشتر بکار برده. در شعرهاى نشاط جاى‌جاى اصطلاح‌ها و ترکیب‌هاى ویژه‌اى مانند: «خیال خودپرستان» «بند بپا مسکین» «چشمه طلب عطشان» و نیز واژه‌هاى درشت و غریبه‌اى مانند: متسغرب-معجب-شنعت-سقیم-وحل-مشئووم-اولى‌الابصار-ظلام، یا: یرلیغ-اشتلم-لاغ و صدها واژه دیگر به چشم مى‌خورد ولى او در گنجاندن این واژه‌هاى خشن و حتى جمله‌ها و ترکیب‌هاى عربى در شعر فارسى چنان چیره‌دست بوده که شعرش لطافت و روانى خود را از دست نداده است. در قصیده‌ها و قطعه‌ها و رباعى‌ها به‌ویژه در غزل‌هاى نشاط «ردیف» زیاد به چشم مى‌خورد و اگرچه «ردیف‌هاى فعلى» بیشتر توجه داشته ولى از بکار بردن ردیف‌هاى دیگر نیز دورى نگزیده و حتى در این راه زیاده‌روى نیز نموده است. تکرار قافیه نیز در شعرهاى نشاط زیاد است.[۶]

    وضعیت کتاب

    جمع و مقابله و تصحیح شعرهاى این دفتر بر روى هم از روى هشت نسخه صورت گرفته که شش نسخه آن دست‌نویس و دو نسخه دیگر چاپى است. برای اطلاع از نسخه‌های کتاب به صفحات 41 تا 44 پیشگفتار چاپ اول کتاب مراجعه کنید. نویسنده علاوه بر این هشت نسخه از کتاب‌های ریاض العارفین و مجمع الفصحاء نیز بهره برده است. صفحه 43 کتاب حاوی رونوشت تصویر نسخه چاپی 1281ش این اثر است.

    فهرست مختصر مطالب در ابتدای کتاب آمده و فهرست مفصلش در انتهای آن.

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار چاپ اول کتاب، ص29
    2. ر.ک: همان، ص30
    3. ر.ک: همان، ص31-32
    4. ر.ک: همان، ص32
    5. ر.ک: همان، ص33
    6. ر.ک: همان، ص33-39

    منبع مقاله

    پیشگفتار چاپ اول کتاب.


    وابسته‌ها