دیوان شاطر عباس صبوحی
دیوان شاطر عباس صبوحی، مجموعه اشعار شاطر عباس صبوحی (1275- 1315ق) است که به کوشش احمد کرمی، به چاپ رسیده است.
ديوان شاطر عباس صبوحي | |
---|---|
پدیدآوران | شاطر عباس صبوحي (نویسنده) کرمي، احمد (نویسنده) |
ناشر | ما |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1377ش |
موضوع | شعر فارسي - قرن 13ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 7180/6 /د9 |
ساختار
کتاب با مقدمه کوتاهی از احمد کرمی آغاز و اشعار در سه قالب غزلیات، مخمس و رباعیات، عرضه شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، ابتدا شرححال مختصری از شاطر عباس صبوحی ارائه گردیده و سپس به این نکته اشاره شده است که استقبال مردم از اشعاری که به نام او عرضه شده، موجب گردیده تا مجموعه اشعاری به نام وی، توسط اشخاص انتشار یابد که با آثار دیگران، همراه بوده است. اما در کتاب حاضر، اشعار وی، بهتنهایی به چاپ رسیده است[۱].
شاطر عباس، شاعری است که شهرتش در میان عوام، گوش به گوش رسیده و غزلهایش را قلندران شبگرد، بر زبان میآورند. او عارفی وارسته و قلندری شیدا بوده است. وی در اشعارش، از عشق حقیقی سخن میگوید و از مخالفان خیرهسر، مینالد: ز بس که نقش مخالف ز دوستان دیدم بر آن شدم که زنم نقش خود بر آب امشب[۲].
شاطر مکرر از «ضربالمثل» در بیان مقصود، مدد میجوید و سخنهای نغز میگوید: بر سر مژگان یار من مزن انگشت آدم عاقل به نیشتر نزند مشت او از دست دوست مینالد و فریاد برمیدارد که: دشمن اگر میکشد، به دوست توان گفت با که توان گفت، دوست مرا کشت[۳].
شاطر، تاریخدان است. از بابل و ملک کیان و جمشید و جام جهاننما سخن میراند. در قلمرو شناخت اساطیر و ادیان و عرفان، چیره مینماید؛ هرچند عامی است، اما سخندانی سخنسنج است. از بت و بتخانه و پری و پریخانه و آتشکده و زرتشت و چلیپای مسیح و از کعبه و مسجد و میخانه (با مضمون عرفانی) و خمخانه حق و... به شیرینزبانی، گفتگوها دارد: رشک آتشکده شد سینه بیکینه من آتش عشق تو بس شعله در این خانه کشید مژده بردند بر پیر مغان مغبچگان که «صبوحی» ز حرم رخت به میخانه کشید[۴].
تقدیر و تدبیر را در کنار هم مینشاند. همچون نقاشی چیرهدست، از ظرایف نقش اندازی و به مانند معماری زبردست از دقایق مرمت به گرم چانگی سخنها میگوید: لاغری بین که در اندیشه نقشم، نقاش آن قدر ماند که تصویر مرا پیر کشید گر خرابم کنی ای عشق چنان کن، باری که نباید دگرم منت تعمیر کشید در جای دیگر میگوید: مصور آمد و روی تو را چو ماه کشید قلم چو بر سر زلفت رسید، آه کشید چو دید چاه زنخدان دلفریب تو را دوباره یوسف بیچاره را به چاه کشید کمانابروی ناز تو را به آن سختی کشید گرچه به آسان، ولی دو ماه کشید[۵].
او تشبیهات قریب به ذهنی میآورد و از صد اقلیم عشق حقیقی سخن میراند. هرچند کلامش در قالب اشعار عاشقانه عادی، جلوه مینماید: گویی به عزای دل من، زلف سیاهت پوشیده سیه، مجلس ترحیم گرفته[۶].
وضعیت کتاب
دیوان صبوحی، تاکنون بارها انتشار یافته است. نخستین چاپ این دیوان، سال 1306ش، با گردآوری دو تن از کتابفروشان بازار بینالحرمین تهران، از روی روایات شفاهی، بهصورت سنگی منتشر شد و شمار شعرهای آن، تا سال 1307ش، طی سه جزوه پیاپی، افزونی گرفت و سرانجام، ناشران، هر سه جزوه را یکجا منتشر کردند. چنانکه سال 1314ش، چهارمین چاپ مجموعه آنها را شاهدیم. دیوانی که با تجدیدنظر عبرت نائینی انتشار پذیرفت، نسبت به جزوههای مورد اشاره، چاپ پنجم و رأساً نخستین چاپ سربی توسط همان ناشران بوده است. افزون بر چاپهای سنگی مذکور، چاپهای شناخته دیوان صبوحی عبارتند از:
- دیوان شاطر عباس صبوحی رحمةاللهعلیه؛
- دیوان شاطر عباس صبوحی قمی با شرححال و آثار شاعر؛
- دیوان غزلیات شاطر عباس صبوحی؛
- چهار دیوان: کفاش خراسانی، شاطر عباس صبوحی، زرگر اصفهانی، فایز دشتستانی؛
- دیوان اشعار کفاش خراسانی و شاطر عباس صبوحی؛
- تحقیق درباره زندگانی، احوال، اعمال، افکار، آثار و دیوان کامل اشعار شاطر عباس صبوحی قمی؛
- دوبیتیهای فایز دشتستانی همراه با غزلیات شاطر عباس صبوحی؛
- دیوان کامل اشعار شاطر عباس صبوحی قمی[۷].
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- عناصری، جابر، «شعر و شاعر و فرهنگ مردم»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله چیستا، اردیبهشت 1366، شماره 39 (8 صفحه، از 657 تا 664)، به آدرس:
www.noormags.ir/view/fa/articlepage/164174/
- فولادی، علیرضا، «مسئلهای به نام شاطر عباس صبوحی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: جستارهای ادبی، پاییز 1396، شماره 198 علمی - پژوهشی/ISC (18 صفحه، از 33 تا 50)، به آدرس:
www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1434918/