دراسات في الأخلاق و شؤون الحكمة العملية
دراسات في الأخلاق و شؤون الحكمة العملية، اثر حسین مظاهری، کتابی است پیرامون علم اخلاق و فضایل و رذایل اخلاقی.
دراسات في الأخلاق و شؤون الحكمة العملية | |
---|---|
پدیدآوران | مظاهری، حسین (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | دراسات في الاخلاق و شؤون الحکمه العمليه |
ناشر | شفق |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1413ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با مدخل و مقدمهای از نویسنده در پنج فصل آغاز شده است. جلد اول این کتاب، به ده موضوع از موضوعات اسلامی پیرامون فضایل و رذایل اخلاقی پرداخته است و جلدهای بعدی آن بهزودی منتشر خواهد شد.
نویسنده با مراجعه به سرچشمه زلال «ثقلین» کوشیده است که مجموعه جدیدی درباره اخلاق اسلامی، با پرداختی استوار و دقیق، رقم زند[۱].
در این جلد، ابتدا سخنی کوتاه در جریانها و مشربهای اخلاقی آورده شده و پس از آن، مقدمه کتاب است در پنج فصل درباره تعریف علم اخلاق، موضوع علم اخلاق، فوائد آن، دلایل وجوب تهذیب نفس و چگونگی تزکیه نفس و راههای آن. آنگاه متن کتاب آغاز میشود با فصل اول، در تبیین یقین و در مقابل آن شک و تردید. در فصول بعدی، از توحید و شرک و فکر و تفکر (غفلت، شجاعت، خوف و...) سخن رفته است[۲].
در تمام فصلهای کتاب، ابتدا موضوع بحث تبیین شده، آنگاه آیات آن موضوع با تفسیری مختصر آمده و پس از آن، روایات در هر موضوع، زمینهها، ابعاد، نتایج و چگونگی موضوع، کاملا رسیدگی شده است و در مجموع، اثری سودمند، کارآمد و خواندنی سامان یافته است[۳].
گزارش محتوا
در مدخل، ابتدا به اهمیت علم اخلاق و تطور تألیفات اخلاقی در فرهنگ اسلامی اشاره گردیده و سپس، ضمن بحث پیرامون سیره تألیف در مصادر اخلاق و نیاز به کتابت و تدوین کتب اخلاقی، به مهمترین ممیزات کتاب اخلاقی و اسلوب و محتویات اثر حاضر، اشاره گردیده است[۴].
مقدمه، دارای پنج فصل به شرح زیر میباشد:
در فصل اول، به تعریف علم اخلاق پرداخته شده است. نویسنده با توجه به آیات قرآن کریم، اخلاق را از فطریات دانسته و سپس با تعریف علم حصولی و حضوری، آن را از قسم دوم، معرفی کرده است. عقل نظری و عقل عملی، اخلاق نظری و اخلاق عملی و نسبیت و اطلاق اخلاق از دیگر موضوعات مطرحشده در این فصل میباشد[۵].
در فصل دوم، به بررسی موضوع علم اخلاق پرداخته شده است. نویسنده، معتقد است هرچند بهحسب ظاهر، موضوع علم اخلاق، فضایل و رذایل میباشد، اما در نفسالامر و واقع، موضوع آن، انسان از جهت اتصاف به فضایل و رذایل است؛ همان گونه که بسیاری از علوم نظیر طب، جامعهشناسی و... چنین میباشد. فرق میان انسان، ملک و حیوان، فرق بین فضایل و رذایل، نقد نظریه علمای اخلاق، حسن و قبح عقلی و حرکت به سمت حق تعالی، از جمله موضوعات مطرحشده در این فصل میباشد[۶].
در فصل سوم، فواید علم اخلاق، معرفی شده است که عبارتند از: تجسم عمل؛ ناشی شدن اعمال از ملکات و هواهای نفسانی، توقف علم مفید بر فضایل و توقف عبودیت بر فضایل[۷].
در فصل چهارم، به بیان دلایل وجوب تهذیب نفس، پرداخته شده است و در این راه، دلایلی از کتاب خدا، سنت، اجماع و عقل، اقامه گردیده است[۸].
در آخرین فصل مقدمه، کیفیت تزکیه نفس، بیان گردیده است. در این فصل، ابتدا مقدمهای در بیان اهمیت و سخت بودن تزکیه نفس آورده شده و سپس، طرق تهذیب نفس از رذایل، تشریح شده است که عبارتند از: تقوا، مراقبه، عبرت از سیر و تاریخ، محبت در راه خدای متعال، انذار و تبشیر و محبت خداوند[۹].
در قسم اول کتاب - که جلد حاضر دربردارنده آن است - به بحث از فضایل و رذایل اخلاقی پرداخته شده و در قسم دوم - که در جلدهای آینده خواهد آمد - از فضایل و رذایل در اخلاقیات، بحث خواهد شد. مراد از فضایل و رذایل اخلاقی، صفات فضیلت و رذیلت بوده و مراد از فضایل و رذایل در اخلاقیات، اعمال حسنه و قبیح میباشد. این قسم دارای ده فصل بوده که در هر فصل ابتدا، به معرفی یک فضیلت پرداخته شده و سپس، رذیله مقابل آن، معرفی گردیده است.
در فصل نخست، ابتدا به معرفی یقین و طرق حصول و فواید آن پرداخته شده و سپس، به روایاتی که در فضیلت، تفسیر، فواید و مراتب یقین است، اشاره شده است. در ادامه نیز به اقسام شک، شکوک غیر مستقر، توهمات، تخیلات و ظنون، خوف و حزن، وسوسه و اقسام آن، جهل و روایاتی که در ذم آن وارد شده، اشاره شده است[۱۰].
فصل دوم، به معرفی توحید و شرک اختصاص یافته؛ ولذا بهصورت مفصل، از اقسام توحید، شامل توحید ذاتی، صفاتی، عبادی، افعالی و نیز فضیلت و فطری بودن توحید، بحث شده است[۱۱].
در فصل سوم، به معرفی فکر و غفلت پرداخته شده است. نویسنده، فکر را بهترین فضیلتی دانسته که خیر دنیا و آخرت، مرهون آن بوده و برترین عبادتهاست. وی در این فصل، ابتدا به تبیین مبدأ فکر پرداخته و سپس مباحثی همچون ترکیب انسان از ماده و روح، کیفیت ترکیب انسان، اسامی روح در قرآن، روایات مربوط به انسان و ابعاد آن، فضیلت تفکر و روایات واردهشده پیرامون آن، آیات و روایات مربوط به تفکر در آفاق و انفس، قرآن، مرگ و معاد را مطرح نموده و در پایان، از مفاسد غفلت و آیات و روایات مربوط به آن، بحث کرده است[۱۲].
در سایر فصول کتاب نیز به همین ترتیب، به معرفی و بحث پیرامون فضایل زیر، پرداخته شده است: شجاعت؛ خوف از خداوند؛ امید به خدا؛ کرامت نفس؛ غیرت و حمیت؛ سکینه و تأنی و حسن ظن[۱۳].
در پایان باید چنین گفت که ظاهرا در بخشهای مختلف کتاب، بنابر استقصا نبوده است؛ ازاینروی، نویسنده از آیات و روایاتی که در فصولی میشد مورد بهرهگیری قرار گیرد، بازمانده است و در مواردی آیات و روایات گویاتری برجای مانده است؛ بهمثل در باب تفکر، دوازده روایت آمده است که همه برگرفته از «بحار الأنوار» میباشد و میدانیم که در اینباره، روایات کوتاه، بلند و بیدارگرتر و تکاندهندهتری در منابع کهن آمده است و چنین است آنچه در زیر عنوان «آيات في التفكر في الموت» و «روايات التفكر في الموت» و «آيات في التفكر في المعاد» آمده است. در موارد تفسیر آیات - که معرکه آراء است - هم جای گفتگو باز است؛ در مثل، ذیل آیه 159 احزاب، در تفسیر يدنين عليهن من جلابيبهن... ، آمده است: «أمر بحفظ وجوهن و إدفاء جلبابهن عليها»، که قطعا این تفسیر بسیار مورد گفتگوست[۱۴].
در مورد منابع کتاب هم این یادآوری لازم است که تا آنجا که امکان دارد، خوب است روایات به کهنترین منابع موجود مستند میشد و نه به منابع متأخر که از آن منابع برگرفتهاند. ازاینروی بهتر بود نویسنده تا آنجا که مقدور است، بهجای نقلهایی از «بحار الأنوار» و «مفاتيح الجنان» و... به منابع کهن ارجاع میداد. گو اینکه تعدد منابع برای خواننده سودمند خواهد بود، اما میباید نخست از منابع کهن یاد شود و سپس منابع بعد از آن[۱۵].
باید افزود که نگاهی گذرا به پانوشتها، نشان میدهد که تتبع وسیع و شامل در منابع، برای گرد آوردن روایات نیز صورت نگرفته است. بااینهمه، کتاب حاضر مجموعهای است بسیار سودمند و ارزشمند[۱۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام، ص84-85
- ↑ ر.ک: بینام، ص84
- ↑ ر.ک: همان، ص85
- ↑ ر.ک: مدخل، ص3-15
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص19-29
- ↑ ر.ک: همان، ص29-44
- ↑ ر.ک: همان، ص45-109
- ↑ ر.ک: همان، ص113-127
- ↑ ر.ک: همان، ص133-238
- ↑ ر.ک: همان، ص247-292
- ↑ ر.ک: همان، ص293-321
- ↑ ر.ک: همان، ص323-366
- ↑ ر.ک: همان، ص367-524
- ↑ ر.ک: بینام، ص84
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان