دیوان اشعار مفتون همدانی

    از ویکی‌نور
    دیوان اشعار مفتون همدانی‏
    دیوان اشعار مفتون همدانی
    پدیدآورانمفتون همداني، ميرآقا (نويسنده)

    مفتون، رضا (نويسنده)

    نفيسي، سعيد (مقدمه‌نويس)
    ناشرزوار
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1364ش,
    موضوعشعر فارسی - قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏8223‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏32‎‏د‎‏9* ‏

    دیوان اشعار مفتون همدانی مشتمل بر شرح‎حال و اشعار سید میر آقا کبریایی متخلص به مفتون (متوفی 1334ش) است. این اثر با مقدمه استاد سعید نفیسی و کوشش رضا مفتون منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر چند مقدمه و شرح‎حال مفتون همدانی به قلم استاد سعید نفیسی، رضا مفتون و ابراهیم صفایی است. پس‌ازآن محتوای کتاب به ترتیب قصاید، مسمطات، ترکیب‎بندها، تضمینات، ترجیعات، غزلیات، تغزلات، قطعات، رباعیات، ماده‌تاریخ‎ها، مثنویات و متفرقات ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    دیوان مفتون با مقدمه استاد سعید نفیسی در شرح‎حال مفتون آغاز شده است. وی مقدمه‌اش را با این عبارت آغاز می‌کند: «گویی که شهرها و آبادی‎ها چون کسان، دوره‌های نیک‎بختی و بدبختی دارند. نیک‎بختی شهری همگامی است که مردم دانا و بینا و هنرمند در آن گرد آمده باشند. چه می‌شود که گاهی گرد می‌آیند و گاهی فراهم نمی‌شوند؟ این بحث بسیار دراز و دقیقی است که اینک مجال طرح آن نیست. درهرصورت، گاهی در تاریخ ادب دیده می‌شود که در روزگاری کمابیش دراز، چند تن مردم بزرگ سحرآفرین در شهری گرد آمده و نام آن شهر را به بزرگی رسانیده‌اند...». سپس شهرت شیراز را به‌واسطه سعدی و حافظ و یادآور شهر ویران‎شده طوس را فردوسی دانسته است. سپس غمام، آزاد و موسی نثری را از برگزیدگان سخن فارسی در زمان خود دانسته است. سپس در وصف مفتون همدانی می‌نویسد: «چهارم ایشان شاعر مفلق مفتون کبریایی همدانی است که خوشبختانه هنوز طبع سرشار وی در غایت شکفتگی و جوانیست و از ایزد دادآفرین درخواست دارم که بر دوره سودبخشی و سخن‌آفرینی او بیفزاید. کتاب حجیم پرمغزی که در هر صحیفه آن شاهکاری جای گرفته است بهترین گواهست که مفتون کبریایی را می‌توان از سخنوران زبردست و چیره‌گفتار این روزگار دانست. قدرتی که وی در بیان منظوم دارد و این کتاب خود دلیل آشکار بر آنست، در سرایندگان معاصر ما کم دیده می‌شود»[۱]‏.

    پس از مقدمه مختصر استاد نفیسی، شرح‎حال مفتون به قلم فرزندش نوشته شده است. در بخشی از آن می‌خوانیم: «عمده شهرت و مهارت وی در غزل‎سرایی و ساختن مسمط‎های مختلف و رباعی می‌باشد. مفتون مبتکر سبکی جدید نیست و او را نیز باید مانند سایر شاعران همدان پیرو استادان قدیم و پیشینیان دانست ولی بااین‌همه در لطف سخن و انسجام کلام و روانی طبع و بیان مضامین لطیف و ادای مطالب نغز شیوه‌ای استادانه و دل‌انگیز داشته است»[۲]‏.

    مفتون در زمینه‌ها‎ و موضوع‎های‎ گوناگون‎ طبع‎آزمایی کرده و شعر سروده است. از توحید و ستایش پروردگار تا منقبت پیامبر(ص) و تقرّب به ائمه اطهار‎(ع) و مناجات‎ گرفته تا مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، انسان‌دوستی، عرفان و توصیف طبیعت. مفتون شیفته ورزش بود و ورزشکاران بسیاری را تربیت کرد. او طبع خود را در این‎ زمینه‎ نیز آزموده است و شاید تنها شاعری است که در اشعارش فنون و اصطلاحات‎ ورزش‎ باستانی و کشتی را که بالغ بر شصت‎ فن‎ است‎ نام برده و در ترجیع‎بندی بالغ بر 26‎ بند‎ گنجانده است که بیست بند آن با ترجیع‎بند زیر:

    {{ب| کای لنگر زمین و زمان‎، جان‎ هر اَحَد |2= دست من است‎ و دامن‎ تو، یا‎ علی‎!مدد [۳]‏}.

    این چاپ از کتاب نسبت به چاپ اول مزیت‎هایی دارد: از جهت حروف چاپی، رعایت فاصله بجا، داشتن مقادیری اعراب و علائم، مشخص بودن اسامی خاص، کم غلط بودن، اضافه داشتن زیرنویس و عکس و گراور و چاپ بعضی ملالات، مراثی و ماده‌تاریخ‎های نوشته و سروده شده درابه مفتون[۴]‏.

    پیش از ورود به متن اشعاری در رثاء و ماده‌تاریخ درگذشت مفتون همدانی به قلم سید کاظم حسینی (داور همدانی)، مهدی دیجوران (دیجور همدانی)، علی‌اکبر سپهری (فرخ همدانی)، ابوالقاسم مسرور آمده[۵]‏ و نیز ابراهیم صفایی شرح‎حال مفتون و چگونگی آشنایی خود با او را به رشته تحریر درآورده است[۶]‏.

    مفتون در انواع شعر تسلط داشت غزل و قصیده و مسمط را خوب می‌گفت؛ ولی بیشتر کار او در‎ شعر قصیده‎سرائی بود. بسیاری از غزل‎های خوب «حافظ» و «شمس» و «صفی» را تضمین کرده و الحق نیکو از عهده برآمده است[۷]‏. در شعرهای خود از صنایع لفظی بهره می‌گرفت و شعر خود را با این صنایع می‌آراست و گاهی هم توجه بسیار او به جنبه فنی شعر و یا انتخاب ردیف‎های مشکل کلامش را سنگین و ثقیل می‌کرد. مفتون چون در مکتب تصوف پرورش یافته و خود صوفی پاک‎ضمیری بود، بیشتر شعرها به‌ویژه قصیده‌هایش با معانی و اصطلاحات عرفانی آمیخته بود. او به «باباطاهر» ارادت می‎ورزید و هر ماه یک یا دو بار به زیارت آرامگاه او می‌شتافت و با یاد او خلوت می‌کرد. بخشی از شعرهای مفتون به اقتضای معتقدات مذهبی، رنگ مذهبی دارد:

    ‏.
    نام دل شکسته در اینجا چو برده شد یاد آمدم ز عترت مظلوم کربلا
    در کربلا، دلا! دل زینب شکسته شد زیرا فلک نموده به زینب بسی جفا
    یکسو حسین کشته فتاده به قتلگه عباس را دو دست ز یکسو زتن جدا[۸]

    یا این ابیات:

    .
    خیز ای صنم! که ماه صیام آمد بوی خدا مرا به مشام آمد
    صوم و صلوة پایه دین گردید خاصه کنون که ماه صیام آمد
    امشب هلال یکشبه رؤیت شد گویی ز کردگار پیام آمد
    هر کس گرفت روزه، مسلمان است شد صوم حتم و کار تمام آمد[۹]

    و چون از احساس پاک ملی و ایرانی نیز برخوردار بود و اندیشه‌اش از مسائل سیاسی ایران تأثیر می‌پذیرفت، گاهی هم آثارش با افکار ملی و سیاسی آمیخته می‌شد و به‎خصوص در شعرهای مفتون از سال 1320 تا 1332 اندیشه‌های سیاسی و ملی نمود ویژه‌ای داشت[۱۰]‏.

    بخش قصاید با این ابیات آغاز شده است:

    .
    آمد به گوش هوش مرا دوش این ندا یا من غرقت فی لجج النفس و الهوا
    تا کی به کار قادر مطلق به چون و چند؟ ممکن کجا و واجب بی چون و بی چرا
    عالم چو کشتی است و همه ساکنان او کشتی نشستگان و بود ناخدا، خدا [۱۱]

    خداوند روزی موجودات‎ را‎ در‎ هرکجا که باشند به آن‌ها عطا می‌کند‎؛ بدون‎ حساب‌های عادی و بشری و از راهی که گمان آن را هم نمی‌کنند (عنکبوت: 60؛ آل‎عمران: 37؛ نور: 38). این موضوع در آثار مختلف شعرا موجود است‎ و نظامی و سعدی نیز در آثار خویش آورده‌اند:

    نظامی:

    غم روزی مخور تا روز ماند که خود روزی‌رسان روزی‎ رساند

    سعدی نیز در باب ششم قناعت می‌گوید:

    ‏.
    مخور هول ابلیس تا جان دهد‎ هم‎ آن‌کس‎ که دندان دهد نان دهد [۱۲]

    مفتون نیز در ابتدای قصیده‌ای چنین می‌سراید:

    .
    قومی نشسته‌اند و غم رزق می‌خورند یا رب! به این گروه، کمی عقل کن عطا
    یک‎عمر رزق داده خداوند و خورده‌اند غم خورده‌اند و رزق به یک‎عمر چون گدا
    ای دل! به آن کسان که غم رزق می‌خورند برگو: خدا زیاد کند روزی شما[۱۳]

    مسمطات نیز با اشعار در مدح و منقبت مولای متقیان علی(ع) آغاز شده است. در فرازی آن چنین می‌خوانیم:

    ‏.
    پناه بایست برد به درگه کردگار یا به علی ولی، امین پروردگار
    صهر نبی، دست حق، حیدر دلدل سوار آنکه شهان را بود غلامیش افتخار
    آنکه به درگاه اوست کم زغبار آفتاب [۱۴]

    توصیف مفتون از هواپیما نیز جالب است:

    ‏.
    ای دل به جو نیلگون، عنقای روئین‎پر نگر سیمرغ آتش‎بال بین، شاهین آتش‎خور نگر
    بگشوده پر بر آسمان، آتش‎فشان اژدر نگر طیاره‌ها، سیاره‌ها، بر گنبد اخضر نگر

    دیوان مفتون با بخش متفرقات و ارائه دو تلگراف که در حمایت از مصدق سروده خاتمه یافته است[۱۵]‏.

    وضعیت کتاب

    کتاب فاقد فهرست مطالب است. در انتهای کتاب فهرستی از اغلاط با ذکر صفحه و سطر و صحیح آن ارائه شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص6-5
    2. ر.ک: شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه بیست‌ویک و بیست‌ودو
    3. ر.ک: مفتون، رضا، ص244
    4. ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه سی‎ویک و سی‎ودو
    5. ر.ک: همان، صفحه سی‎وچهار تا سی‎وهشت
    6. ر.ک: همان، صفحه چهل‎وسه
    7. ر.ک: صفایی ملایری، ابراهیم، ص307-306
    8. ر.ک: متن کتاب، ص7-6
    9. ر.ک: همان، ص76
    10. ر.ک: مقدمه کتاب، شرح‎حال مفتون همدانی، صفحه چهل‎وشش
    11. ر.ک: متن کتاب، ص3
    12. ر.ک: کرمی، محمدحسین، ص153
    13. ر.ک: متن کتاب، ص4
    14. ر.ک: همان، ص159
    15. ر.ک: همان، ص830

    منابع مقاله

    1. مقدمه، شرح‎حال مفتون همدانی و متن کتاب.
    2. مفتون، رضا، «مفتون همدانی و ترجیع‎بندهای ورزش باستانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، تابستان 1387، شماره 26، صفحات 243 تا 249.
    3. کرمی، محمدحسین، «سیر اندیشه در آثار نظامی و سعدی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: شناخت، بهار 1381، شماره 33، صفحه 137 تا 178.
    4. صفایی ملایری، ابراهیم، «مفتون همدانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: ارمغان، دوره بیست‌وهشتم، مهر 1338، شماره 7، صفحه 304 تا 314.

    وابسته‌ها