نزهة الأعين النواظر في علم الوجوه و النظائر

    از ویکی‌نور
    ‏نزهة الأعين النواظر في علم الوجوه و النظائر
    نزهة الأعين النواظر في علم الوجوه و النظائر
    پدیدآورانابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی (نويسنده) راضی، محمد عبدالکریم کاظم (محقق)
    ناشرمؤسسة الرسالة
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 1984م , 1404ق ,
    موضوعقرآن -- مسائل لغوي
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    نزهة الأعين النواظر في علم الوجوه و النظائر، اثر جمال‌الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی (متوفی 597ق)، کتابی است متعلق به اواخر قرن ششم که در واقع، معجم لغوی الفاظ قرآن کریم می‎باشد. این کتاب با تحقیق محمد عبدالکریم کاظم راضی، به چاپ رسیده است.

    انگیزه تألیف

    ابن‌جوزی این کتاب را به دلیل نیاز مردم به ضرورت فهم معانی الفاظ قرآنی، بدون افتادن در تکلف و تصنع در ساختن معانی الفاظ تفسیرشده، به نگارش درآورده است[۱].

    ساختار

    مطالب کتاب، در دو باب کلی، تنظیم شده است. باب نخست، مقدمه محقق در معرفی کتاب و باب دوم، معجم الفاظ قرآن کریم می‎باشد که تقریبا دربردارنده 324 لفظ قرآنی است[۲].

    بارزترین مشخصات روش نویسنده را می‌توان در مؤلفه‎های زیر، خلاصه نمود:

    1. شرح لفظی که در ابتدای هر باب آورده شده و تبیین اصول لغوی و معنای آن و شاهد مثال آوردن برای آن از آیات، احادیث و اشعار؛
    2. ذکر اقوال علما در مسائل مطرح‎شده؛
    3. استفاده از آرایه‎ها و قضایای لغوی، مانند: اضداد، اجناس، ترادف، مثنی و جمع، تذکیر و تأنیث و مقصور و ممدود؛
    4. اعتماد بر اقوال اهل تفسیر، حدیث و فقه در شرح و تفسیر واژگان؛
    5. استفاده از مسائل نحوی و صرفی در شرح لغات و کلمات؛
    6. استفاده از برخی مسائل و موضوعات مطرح‎شده در علم قرائات، در تفسیر برخی از الفاظ؛
    7. ذکر اقوال بدون ذکر صاحبان آنها در برخی از موارد[۳].

    از جمله منابعی که نویسنده در نگارش اثر خود، از آنها بهره برده و بدانها اشاره کرده است:

    1. اقوال ابن قتیبه؛
    2. «معاني القرآن و إعرابه»، زجاج؛
    3. «مجمل اللغة» و «مقاييس اللغة»، ابن فارس؛
    4. «مجاز القرآن» و «غريب الحديث»، ابوعبیده؛
    5. «مجمل اللغة»، ابن سکیت؛
    6. اقوال ثعلب و اصمعی که بیشتر در «مجمل اللغة» و «مقاييس اللغة» وارد شده؛
    7. «إيضاح الوقف و الابتداء»، ابن انباری[۴].

    گزارش محتوا

    باب اول، در واقع مقدمه محقق بوده که در چهار فصل زیر، سامان‎دهی شده است: در فصل نخست، به شرح حال نویسنده و ارائه اطلاعاتی از زندگانی وی، از جمله نام و نسب، ولادت، چگونگی رشد و صفات، وفات، علم و آثار وی، اختصاص یافته است[۵].

    فصل دوم، تحقیقی است در علم وجوه و اشباه و نظایر[۶]. در ابتدای این فصل، به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی وجوه و نظائر پرداخته شده و سپس در دو قسمت، به تألیفاتی که در این علم به رشته تحریر درآمده، اشاره شده است که از جمله آنها عبارتند از:

    الف)- قسم اول: کتب چاپی یا خطی موجود، مانند: «الأشباه و النظائر»، مقاتل بن سلیمان بلخی (متوفی 150)؛ «الوجوه و النظائر»، مطروح بن محمد بن شاکر (متوفی 271ق)؛ «تحصيل نظائر القرآن»، حکیم ترمذی (متوفی 32ق)؛ «الأشباه و النظائر»، ثعالبی (متوفی 429ق)؛ «وجوه القرآن»، ابوعبدالرحمن اسماعیل بن احمد ضریر نیشابوری حیری؛ «الوجوه و النظائر في القرآن الكريم»، ابوعبدالله حسین بن محمد دامغانی (متوفی 478ق)؛ «وجوه القرآن»، ابوالعباس احمد بن علی مقری (متوفی 658ق)؛ «كشف السرائر عن معنی الوجوه و النظائر» و... [۷].

    ب)- قسم دوم: کتبی که به دست ما نرسیده است، مانند: کتاب عکرمة بن عبدالله مدنی (متوفی 105ق)؛ کتاب علی بن ابوطلحه هاشمی (متوفی 143ق)؛ کتاب محمد بن سائب کلبی (متوفی 146ق)؛ کتاب ابوالفضل عباس بن فضل انصاری واقفی (متوفی 186ق)؛ کتاب ابوبکر محمد بن حسن نقاش (متوفی 351ق) و... [۸].

    فصل سوم، تحقیقی است در نام کتاب، انگیزه نگارش آن، روش نویسنده، منابع و مصادر مورد استفاده وی و ارزش و جایگاه کتاب و تأثیر آن در آثاری که پس از آن، به رشته تحریر درآمده است[۹].

    در فصل چهارم، به معرفی نسخ خطی کتاب و اقدامات تحقیقی صورت‎گرفته در آن، اختصاص یافته است[۱۰].

    باب دوم، که مطالب اصلی کتاب را در خود جای داده، دربردارنده لغات و واژگان قرآن و تشریح و تبیین معانی آنهاست. نویسنده در مقدمه خود، به نقد‎ شیوه‎ نویسندگان‎ قبل از خود در‎ این علم پرداخته و تعریف متفاوتی از اصطلاح وجوه و نظایر ارائه کرده است: «وقتی در‎ کتاب‎‎های وجوه و نظایر که علمای علوم‎ قرآنی‎ نوشته‎ اند‎ نگریستم‎، دیدم که هر‎ متأخری‎ از شیوه متقدمان پیروی کرده است و مقلدانه بدون اندیشه و بررسی، به نقل آنچه که نقل کرده‌اند‎، پرداخته‎ است...»[۱۱].

    نویسنده، معتقد است آنچه‎ که‎ دانشمندان‎ در‎ نگارش‎ کتاب‎‎های وجوه و نظایر خواسته‌اند خواننده را با این نظایر (واژه‎ها) آشنا سازند، این است که معانی آن مختلف است و مراد از این واژه همان معنای‎ اراده‌شده از واژه مشابه دیگر نیست و نویسندگان وجوه و نظایر نیز آن واژه‌ای را ذکر کرده‌اند که معنای آن در همه مواضع یکی است؛ مثل «بلد»، «قریه» و «مدینه‎» و «رجل»‎ و «انسان» و امثال آن؛ پس به این نتیجه می‌رسیم که قصد اصلی از ذکر واژه‎ها کثرت وجوه و ابواب و بیان سخنان نغز در این‎باره می‎باشد. وی صراحتا به این نکته اشاره کرده و می‌نویسد: «من در‎ این‎ کتابم بهترین مطالب آنها را در این باب گرد آورده‌ام و هر توهمی را که دانشمندان دیگر در کتاب‌های خود آورده و وضع نموده‎‎اند،‎ رها کرده ام»[۱۲].

    ابن‎ جوزی‎ بااینکه درباره این کتاب گفته است: «آن را به اختصار نزدیک ساختم»، اما به آن اختصار مطلوب، دست نیافته است[۱۳].

    روش منحصربه‎فرد‎ وی در این کتاب‎ این‎ است که واژگان و کلمات را به‌ترتیب حروف الفبا آورده و سپس بسیاری از واژه‎ها و وجوه مختلف آن را پس از ذکر، مورد نقد قرار داده و سرانجام کتابش را چنین به پایان برده است:

    «این آخرین چیزی‎ است‎ که من از کتاب‌های وجوه و نظایر که گذشتگان مرتب نموده‌اند، برگزیدم و آنهایی را که شایسته ذکر نبوده‌اند حذف نمودم و تفاسیر منقولی را که هیچ اشکالی نداشت بر‎ آن‎ افزودم و در‎ ذکر کلماتی که از مفسر آن ذکر کرده‌ام، تساهل ورزیدم و اگر محققی با ناقل آن به‎ مناقشه بپردازد، بسیاری از وجوه را به یک وجه جمع می‎‎نماید‎ و اگر‎ ما چنین کنیم، بیشتر آن وجوه تعطیل خواهد شد»[۱۴].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده محقق، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقی‎ها علاوه بر ذکر منابع، شرح حال مختصری پیرامون برخی از اعلام مذکور در متن، ارائه گردیده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص57
    2. ر.ک: همان، ص66
    3. ر.ک: همان، ص58-62
    4. ر.ک: همان، ص64-66
    5. ر.ک: همان، ص17-27
    6. ر.ک: همان، ص33
    7. ر.ک: همان، ص49-‎53
    8. ر.ک: همان، ص54
    9. ر.ک: همان، ص57-‎70
    10. ر.ک: همان، ص73-77
    11. ر.ک: سلطانی رنانی، مهدی، ص330
    12. ر.ک: همان
    13. ر.ک: همان
    14. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. سلطانی رنانی، مهدی، «سیر تاریخی نگارش «وجوه و نظائر»»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهش‎های قرآنی، پاییز و زمستان 1382، ‎شماره 35 و 36.

    وابسته‌ها