تاریخ ایران دوره هخامنشیان

    از ویکی‌نور
    ‏تاریخ ایران دوره هخامنشیان
    تاریخ ایران دوره هخامنشیان
    پدیدآورانگرشويچ، ايليا (نویسنده) ثاقب‌فر، مرتضی (مترجم)
    عنوان‌های دیگردوره هخامنشيان
    ناشرجامى
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1385ش ,
    موضوعایران - تاريخ - هخامنشيان، 558 - 330ق. م.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏DSR‎‏ ‎‏219‎‏ ‎‏/‎‏گ‎‏4‎‏ت‎‏2

    تاریخ ایران دوره هخامنشیان، کتابی است حاصل مجموعه مقالاتی از اساتید تاریخ دانشگاه کمبریج. این نوشتار در واقع ترجمه جلد دوم از مجموعه تاریخ کمبریج «The combridg history of iran» به حساب می‎آید و به سرپرستی ایلیا گرشویچ ویراستاری گردیده و توسط مرتضی ثاقب‎فر ترجمه فارسی شده است. محتوای این کتاب مشتمل بر تبیین و تحلیل تاریخی دوره هخامنشی است، از جهات گوناگونی، همچون شخصیت‎شناسی سلاطین، کشورگشایی‎ها، مذهب‎شناسی، معماری عصر هخامنشی و سایر جهات مرتبط با آن عصر.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر هفده فصل است و هر فصل از بخش‎ها و زیربخش‎های متعددی تشکیل ‎شده و در هرکدام از آنها مطالب مرتبط با آن و مستندات تاریخی مربوطه ارائه گردیده است.

    گزارش محتوا

    فصل اول کتاب نوشته جان مانوئل کوک، در باب ظهور هخامنشیان و بنیان‎گذاری امپراتوری هخامنشی است. در بخش نخست آن به منابع اصلی تاریخ آغازین هخامنشی اشاره شده است:

    1. کتاب تاریخی هرودوت: هرودوت در شاهنشاهی ایران در شهر هالیکارناسوس، واقع در ساحل غربی آسیای صغیر به دنیا آمد. اثر بزرگ او کتاب تاریخ منظمی درباره ظهور و سقوط امپراتوری ایران است.
    2. کتب تاریخی کتزیاس: او پزشک پرآوازه‌ای در کنیدوس بود که به اسارت درآمد و پزشک مخصوص شاه ایران شد و تا سال‎ها در این مقام باقی ‎ماند. نویسنده درباره او بیان می‌دارد که بعد از مقایسه و تطبیق کتب وی با متون عاشوری و بابلی درمی‎یابیم که اطلاعات خاصی که می‌دهد کاملا نادرست هستند و احتمالا هنگامی که کتزیاس در دربار ایران بوده، به‌طور جدی در صدد گردآوری مصالح برای تدوین تاریخ مشرق برنیامده.
    3. کتاب کوروپدیا (کوروش‎نامه یا تربیت کوروش): این کتاب، توسط گزنفون نوشته شده است و در آن در هشت کتاب به زندگانی کوروش پرداخته ‎است. نگارنده در مورد این منبع بیان می‌دارد که اگر دلیلی داشتیم که باور کنیم مؤلف آن در صدد گردآوری و انتقال اطلاعات تاریخی اصیلی بوده است، این اثر از اهمیت فوق‎العاده‌ای برخوردار می‎بود.
    4. سنگ‎نبشته سه زبانه داریوش: این اثر، بر سینه صخره‌ای در بیستون کنده شده است و دارای یک متن اصلی به زبان پارسی باستان است. از نظر نویسنده، این منبع به‎لحاظ ارزش تحقیقاتی، بهترین اثر است و هیچ متن دیگری به زبان پارسی باستان وجود ندارد که از لحاظ فراخی و اهمیت تاریخی با این سنگ‎نبشته قابل قیاس باشد[۱].

    در بخش دوم این فصل، به موضوع کشورگشایی‎ها در آسیا و مصر اشاره شده است. کوروش با ارتش ایرانی خود فتوحات زیادی را انجام می‌داد و هیچ علاقه‌ای به دریا که به احتمال زیاد هرگز دریانوردی نکرده بود، نشان نداد. او در واپسین سال‎های خود رهسپار شرق شد. داستان‌هایی درباره لشکرکشی فاجعه‎آمیز کوروش به هندوستان نقل شده است که به مرگ وی یا بازگشت او با هفت تن زنده انجامید.

    کوروش در میانه تابستان 530ق.م، کشته شد و دو پسر از خود باقی گذاشت. پسر بزرگ‎تر کمبوجیه نام داشت که دارای مقام نائب‎السلطنگی بابل بود و جانشین کوروش تلقی می‌شد؛ پسر کوچک‎تر بردیا نام داشت[۲].

    بخش بعدی پیرامون تحکیم امپراتوری در زمان پادشاهی داریوش و دربار ایران است. نگارنده به‌تفصیل به ویژگی‎های شخصیتی داریوش و کشورگشایی‎های گسترده وی می‌پردازد و سپس به تشریح رسم و رسومات و آیین زندگانی شاه و همسران و فرزندان و درباریان وی و خصوصیات آن‌ها و سایر موضوعات مرتبط با شیوه حکمرانی داریوش پرداخته است.[۳].

    بخش پنجم پیرامون سرزمین پارس است؛ سرزمینی که ایرانیان به آن پارس و یونانیان پرسیس می‌گویند، به‌طور کلی سرزمینی کوهستانی است که در شمال شرقی خلیج فارس واقع شده و حوضه مرتفعی را که تخت جمشید و شیراز در آن قرار گرفته‌اند در بر می‌گیرد. امروزه این سرزمین، فارس نام دارد. هرودوت از ده قبیله یا طائفه نام می‎برد که در سرزمین اصلی پارس اقامت داشته‌اند و فقط سه قبیله از این قبایل وقتی کورش علیه آستیاگ به‎پا خاست، از سوی او بسیج شدند[۴].

    از جمله مباحث مطرح‎شده دیگر در این فصل، موضوع اداره ساتراپی‎ها است، ساتراپ‎ها (حامیان قلمرو) نظیر فرمانداران در ایالت نایبان و جانشینان شاه بودند. حوزه وظایف آن‌ها تمام امور کشوری و لشگری را در بر می‌گرفت و آنها ظاهرا مسئول پرداخت خراج سالانه، ترتیبات امر سربازی‌گری و مسائل قضایی و امنیتی بودند. گفته می‌شود که اعیان و نجیب‎زادگان ایرانی ساکن در ساتراپی‎ها به دربار آن‌ها راه داشتند و به‌عنوان آموزگار در آموزش و پرورش فرزندان آن‌ها خدمت می‌کردند[۵].

    فصل دوم کتاب، نوشته آر. ر. برن، درباره ایران و یونانیان است که در شش بخش مجزا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بخش اول درباره تلاش کوروش برای ایجاد اتحاد و ارتباط با یونانیان برای مقابله با کروزوس است. این تلاشی بسیار منطقی بود که یا در پشت جبهه دشمن ناآرامی و آشوب ایجاد کند، یا حداقل کروزوس با سرزمین‌هایی که تازه با پیاده‎نظام خود فتح کرده بود، قادر به حرکت نباشد. بخش دوم در مورد گسترش امپراتوری هخامنشی به مصر و مدیترانه است. کمبوجیه پسر کوروش به پیروی از راه پدر خویش، در سال 525 به مصر یورش برد و به‌عنوان مقدمه این کار امر خطیری را پیش‎ برد که به‎خاطر آن ستایشگران او را ستودند، او «فاتح دریا» شد. کمبوجیه با تمام تدابیری که آماسیس، «فرعون پیر»، برای دفاع از سرزمین خود اندیشیده بود، بر وی غلبه کرد و ایرانیان پیروز شدند[۶].

    از جمله مهم‎ترین بخش‎های مهم این فصل، بخش سوم و چهارم است که به ورود ایرانیان به اروپا و جنگ‎های بزرگ و اتفاقاتی که در اروپا درگرفت پرداخته است. داریوش پس از فتح مصر که دست‎هایش آزاد شده بود، به‎راستی نقشه رسیدن به اروپا را در سر داشت، البته به شیوه ایرانی؛ یعنی عملیات زمینی سنگین و گسترده، استفاده از نیروی دریایی یونان آسیایی برای حمل و نقل تدارکات و غیره. در مورد اهداف این جنگ‎ها نگارنده بر این باور است که اگر لشگرکشی‎های گذشته کوروش و کمبوجیه و خشایار شاه را مقایسه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که انگیزه اصلی فقط توسعه قدرت خویش تا جایی که می‌توانسته بوده است؛ اقدامی که بسیاری از محققان باستانی آن را جزو سرشت انسانی می‌دانسته‌اند و با گفته داریوش در مورد اعتقادش به رسالت الهی خویش مطابقت دارد؛ چه‎بسا او قصد همه اروپا را داشت و اگر ارباب قاره می‌شد، سرزمین‌های مدیترانه نیز به چنگ وی می‌افتاد[۷].

    فصل سوم کتاب، نوشته ماکس مالووان، به شرح حال و اتفاقات و زندگی‌نامه کوروش بزرگ اختصاص داده شده، که در یازده بخش مجزا به‌تفصیل به آن پرداخته‌شده است. اولین بخش آن درباره نقشی از کوروش است با چهار بال، از یگانه ستون باقی‌مانده در پاسارگاد. شبح کورش، با جامه‌ای عیلامی بر فراز ویرانه‌های شهری که در درازای سده‌ها متروک شده، در پرواز است. از جمله بخش‎های دیگری که در این فصل به آن پرداخته شده است، مباحثی است مانند کیفیت مسافرت‎های مقامات هخامنشی به سایر سرزمین‌ها، شرح حال و اخلاقیات کوروش، گاه‌شماری فتوحات، کیفیت تسخیر بابل، آثار خط میخی: منشور کوروش، مدارا و تساهل کوروش: سیاست خارجی، ضرب مسکوکات، دین و آیین کوروش و انتخاب پاسارگاد به‌عنوان پایتخت[۸].

    فصل چهارم کتاب، نوشته بادیان، در مورد فتح ایران توسط اسکندر است که نگارنده در این زمینه ابراز می‌دارد که مستندات خوبی در این‎باره دستگیر ما نشده، لکن این فتح، نقطه عطفی در تاریخ ایران بشمار می‌رود و در ادامه به تشریح ماجرای مرتبط با این فتح می‌پردازد[۹].

    فصل پنجم، نوشته برشانی، به کیفیت اشغال مصر و ماجراهای پیرامون آن توسط ایرانیان اشاره دارد و فصل ششم، نوشته آ. ل. اوپنهایم، به مدارک بابلی درباره حکومت هخامنشی می‌پردازد؛ مدارکی اعم از متون خط میخی و مدارک باستانی درباره اتفاقات تاریخی حکمرانان هخامنشی[۱۰].

    فصل هفتم، نوشته ر. ت. هالوک، به موضوع الواح یافت‎شده در تخت جمشید و محتوای آنها اشاره دارد و فصل هشتم، نوشته آ. د. ه. بیوار، در مورد انواع سکه‌های ضرب‎شده در دوران حکومت هخامنشیان و وزن و اندازه‌های این مسکوکات سخن به میان آورده است. همچنین به موضوعاتی که در تجارت و کسب و کار دخیل بوده، مانند واحدهای طول و فاصله و اندازه‌های گنجایش، جامدات و مایعات و سایر مباحث مرتبط با آنها اشاره کرده است.[۱۱].

    فصل نهم کتاب، نوشته شوارتس، در مورد تاریخ جهان باستان شرقی از دیدگاه اوستا می‎باشد. از جمله مباحث مطرح‎شده در این فصل می‌توان به موضوع حقیقت جهان و خاستگاه آن در نظر ایرانیان باستان اشاره کرد؛ از نظر آنها نخستین چیزی که آفریده شد آسمان بود که در زبان ایرانیان باستان اسمن نامیده شده و انسان موجود به‌عنوان یک بدن و تعدادی قوای روانی – ذهنی، تعبیر و ادراک شده است. سایر عناوین طرح‎شده در این فصل، مباحثی از قبیل سازمان اجتماعی، تربیت و پرورش و زندگی اقتصادی است.[۱۲].

    از دیگر مباحث این کتاب می‌توان به موضوعاتی مانند: دین ایران هخامنشی، زبان آرامی در امپراتوری هخامنشی، تقویم‎های ایران باستان، معماری و پیکرتراشی، برجسته‌کاری بیستون، اقامتگاه مادی، پاسارگاد و فلزکاری اشاره کرد.

    وضعیت کتاب

    در ابتدای کتاب فهرست مطالب آن و در پاورقی‎ها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص13-22
    2. ر.ک: همان، ص22-32
    3. ر.ک: همان، ص32-56
    4. ر.ک: همان، ص57-63
    5. ر.ک: همان، ص93-104
    6. ر.ک: همان، ص122-132
    7. ر.ک: همان، ص133-177
    8. ر.ک: همان، ص245-278
    9. ر.ک: همان، ص279-280
    10. ر.ک: همان، ص376-471
    11. ر.ک: همان، ص472-532
    12. ر.ک: همان، ص533-563

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها

    جغرافیای استرابو، سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان