دیوان افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی

    از ویکی‌نور
    ‏دیوان افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی
    دیوان افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی
    پدیدآورانخاقانی، بدیل بن علی (نویسنده) سجادي، ضياءالدين (مصحح)
    عنوان‌های دیگرديوان
    ناشرزوار
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1382ش,
    شابک964-401-063-9
    موضوعشعر فارسی - قرن 6ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏4878‎‏ ‎‏1338

    دیوان افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی یا کلیات شروانی خاقانی (متوفی 595ق)، مشتمل بر شرح حال و مجموعه اشعار افضل‌الدین خاقانی است. کتاب با مقدمه، تصحیح و تعلیقات ضیاءالدین سجادی منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه‌ای در چهار بخش است که در سه بخش اول به شرح حال او و در بخش آخر به سبک شعری، آثار، مقام شاعری او و... پرداخته شده است.

    دیوان اشعار معروف در حدود هفده هزار بیت دارد، مشتمل بر 106 قصیده بزرگ، 110 قصیده کوچک، قریب به 290 قطعه، 330 غزل و در حدود 300 رباعی و قریب به 450 بیت عربی[۱].

    گزارش محتوا

    از دیوان خاقانی تاکنون چندین تصحیح شده که هریک از آنها نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند. یکی از این تصحیحات به اهتمام ضیاءالدین سجادی انجام گرفته است. او در این کار، نسخه لندن (قدیم‎ترین نسخه دیوان خاقانی) را اساس قرار داده است، اما در برخی موارد از ضبط نسخه‌های دیگر نیز استفاده کرده و همین امر موجب بروز خطاهایی در تصحیح او شده است.[۲].

    نخستین چاپ معتبر دیوان خاقانی شروانی، چاپ علی عبدالرسولی است؛ چاپی که از پس هفتاد سال هنوز اعتبار خود را حفظ کرده و مورد استفاده خاقانی‌پژوهان است. در متن عبدالرسولی، اغلاط و کاستی‎هایی دیده می‌شود. همین اغلاط و کاستی‎ها سبب شد تا زنده‎یاد سید ضیاءالدین سجادی، با اشارت و راهنمایی استاد بدیع‎الزمان فروزانفر، به تصحیح دیوان خاقانی با روشی علمی و انتقادی بپردازد. چاپ سجادی، علاوه بر بهره‌گیری از چاپ عبدالرسولی، بر اساس چهار نسخه خطی صورت گرفته، که یکی از آنها همان نسخه صادق انصاری اصفهانی است، که عبدالرسولی هم از آن بهره گرفته است. سجادی نسخه‎بدل‎ها را ذکر کرده و مقدمه‌ای مفصل نیز بر دیوان نوشته است. وجود نسخه‎بدل‎ها یکی از مهم‎ترین امتیازهای این چاپ است. ذکر نسخه‎بدل‎ها به خواننده این امکان را می‌دهد تا به قضاوت بنشیند و صحت و درجه اعتبار متن را دریابد، خود دست به گزینش بزند و ضبط صحیح را از نسخه‎بدل‎ها استخراج کند؛ امری که در بسیاری از موارد راهگشای محققان است.[۳].

    سجادی خود پس از اشاره به استفاده از نسخه‌های چهارگانه کتاب در تصحیح آن، چنین می‌نویسد: «سپس برای روشن شدن مطالب و تعبیرات و ابیات مشکل به شروح خاقانی نیز مراجعه و آنچه که به فهم و توضیح و اصطلاحات کمک می‌کرد در حواشی نقل شد. در اثنای مطالعه شروح دیوان خاقانی به این نکته برخوردم که اکثر شارحان توجیهات عجیب و شروح خارج از حقیقت بر ابیات او داده و چون نسخه صحیح از دیوان در دست نبود، کلمات دچار تحریف و تغییر زیاده شده و بر همان کلمات غلط و تحریف‎شده نیز شروح و توضیحات نادرست نوشته‌اند؛ درصورتی‎که با مراجعه به نسخ کهن و مضبوط و همچنین از روی خود دیوان و با توجه به تعبیرات مختلف که از یک مضمون هست و پس از آشنایی به سبک خاص و اصطلاحات مخصوص خاقانی، مشکلات بهتر و آسان‎تر حل می‌شود. به این جهت در ضمن تصحیح، هر جا که اشعار خود خاقانی برای بیان و توضیح مطلبی ممکن بود به‎کار آید در حاشیه اشاره شد. علاوه بر این به دواوین سایر شعرا و مخصوصاًً گویندگان معاصر با خاقانی و همچنین به اکثر کتب نثر که احتمال می‌رفت مشکلی را حل کند، مراجعه و از آنها استفاده شد[۴].

    اشعار خاقانی از زمان خود او نزد ارباب فضل و بلاغت و ناقدان سخن و صاحبان تذکره و تاریخ‎نویسان معروف بوده و غالباً ً از آنها به‌عنوان بهترتی اشعار در کتب خود نقل و به تناسب حال به آنها استشهاد کرده‌اند؛ به‌عنوان نمونه راحة الصدور راوندی که در سال 599ق، یعنی چهار سال بعد از مرگ خاقانی تألیف شده، یازده بیت از اشعار او دارد؛ یک مورد شش بیت از قصیده «طفلی و طفیل تست آدم...» که این را بیت دوم قرار داده و بیت اول را:

    ای شحنه شش جهات عالم بر چهار دری و هشت طارم

    ضبط کرده است.[۵].

    تعدادی از خاورشناسان معروف درباره خاقانی به مطالعه و تحقیق پرداخته‎ و رساله‌هایی درباره او نگاشته‌اند. خانیکوف از آن جمله است که تحقیقاتش شامل دو قسمت است: اول، تحقیق درباره زندگی و اخلاق خاقانی و دوم، متن و ترجمه چهار قصیده از خاقانی[۶].

    اگر بخواهیم با نظری دقیق به اشعار خاقانی توجه و درباره او حکم کنیم، برروی‎هم باید او را مبتکر یک سبک تازه در سخن‌سرایی بدانیم. خود او نیز در اشعارش بارها به این معنی اشاره کرده و اگر قسمتی از آن را که ادعای شاعرانه است رد کنیم، قسمتی دیگر بجا و درست است؛ مثلاً در یک قصیده ‎گوید:

    منصفان استاد دانندم که از معنی و لفظ شیوه تازه نه رسم باستان آورده‌ام


    و نیز گوید:

    هست طریق غریب اینکه من آورده‌ام اهل سخن را سزد گفته من پیشوا

    و او اگرچه در بعضی موارد شعرای خراسان و سبک خراسانی را در نظر داشته، اما در ابداع ترکیبات و تشبیهات خاص و استخدام الفاظ و بیان معانی سبکی نو آورده و در نوع خود بی‌نظیر است. غالب تذکره‎نویسان نیز او را مبدع و مبتکر دانسته‌اند[۷].

    خاقانی از شعرای پیشین، بیش از همه متوجه سبک عنصری است، اما قسمتی از قصائدش در ابتدا به تقلید سنائی غزنوی ساخته شده است. به همین جهت خود را بدل سنائی دانسته و گفته است:

    بدل من آمدم اندر جهان سنائی را بدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد

    و یا گفته است:

    چون به غزنین شاعری شد زیر خاک خاک شروان ساحری دیگر بزاد

    [۸].

    اما آنچه که خاقانی را از دیگر شاعران ممتاز می‌دارد، به‎کار بردن لغات و ترکیبات خاص و ساختن تراکیب گوناگون است از لغاتی که دیگران به‎کار نبرده‌اند. بنا بر همین جهات فهم غالب اشعار خاقانی مبتنی بر داشتن مقدمات علمی و آشنا بودن به اصطلاحات نجوم و سایر علوم است. همین اشکال در فهم اشعار خاقانی او را از حدود شعرای عادی بالاتر قرار داده و گویی اشعارش برای یک طبقه خاص ساخته شده است.[۹].

    وضعیت کتاب

    در ابتدای کتاب پس از مقدمه محقق اثر به‌ترتیب فهرست قصاید، ترجیعات، غزلیات، رباعیات، قصائد کوچک و قطعات ذکر شده است.

    احتلاف نسخ و توضیحات محقق در پاورقی‎های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه پنجاه‎وهشت
    2. ر.ک: نوروزی، یعقوب، ص265
    3. ر.ک: مهدوی‌فر، سعید، ص162
    4. ر.ک: مقدمه، صفحه چهار
    5. ر.ک: همان، صفحه شصت‎وسه
    6. ر.ک: همان، صفحه شصت‎وشش
    7. ر.ک: همان، صفحه پنجاه‎ودو
    8. ر.ک: همان، صفحه پنجاه‎وسه
    9. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. مهدوی‌فر، سعید، «نگاهی به دیوان خاقانی تصحیح سید ضیاءالدین سجادی بر اساس معیارهای نویافته»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آینه میراث، سال 1392، ‎شماره 29، صفحه 161 تا 206.
    3. نوروزی، یعقوب؛ آب‎برین، سیف‌الله، «بررسی انتقادی چاپ دیوان خاقانی تصحیح ضیاءالدین سجادی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آینه میراث، بهار و تابستان 1396، شماره 60، صفحه 265 تا 280.


    وابسته‌ها