جبر و اختیار (فانی)

    از ویکی‌نور
    جبر و اختیار
    جبر و اختیار (فانی)
    پدیدآورانعلامه فانی اصفهانی، علی (نویسنده) شريعتمدار جزايري، نورالدين (مترجم)
    عنوان‌های دیگرنورالأنوار في ترجمة المختار
    چاپ1
    شابک+
    زبانفارسی
    تعداد جلد1

    ‎جبر و اختیار، نوشته علی فانی اصفهانی، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش در آمده است. عمده محتوای این نوشتار در باب دفع شبهات کلامی در زمینه جبر و اختیار می‎باشد که نتیجه آراء و افکار علمی علامه فانی اصفهانی را دراین زمینه به نمایش می‌گذارد. اصل این کتاب به زبان عربی، با نام «المختار في الجبر و الاختيار» بوده که توسط سید نورالدین شریعتمدار جزائری به زبان فارسی برگردانده شده است.

    ساختار

    کتاب، دارای مقدمه‌ای کوتاه از نویسنده، یک پیشگفتار از مترجم و هشت مقدمه نافع و پنج فصل است و هر فصل از بخش‎های گوناگونی تشکیل شده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه خویش، مترجم و ترجمه وی را تأیید نموده است.[۱].

    مترجم کتاب درباره اهمیت این کتاب که تصمیم بر ترجمه آن گرفته است بیان می‌دارد که: بهترین کتابی که رفع اشکالات می‌نماید و شبهات دو دسته (جبریان و مفوضه) را از بین می‎برد و عقیده حقه پیشوایان ما را روشن و آفتابی می‌سازد به‎طوری‎که بعد از مطالعه آن هیچ‎گونه شبهه‌ای در ذهن باقی نمی‌ماند، کتاب «المختار في الجبر و الاختيار»، است که نتیجه آراء و افکار علمی علامه بزرگوار و محقق عالی‌مقداری که در دانشمندان دینی نظیر او کمتر یافت می‌شود، می‎باشد و چون این کتاب به زبان عربی بود و فارسی‎زبانان از فیض آن محروم بودند و از طرف دیگر اشکالات جبر و تفویض همگانی است، به‎ویژه برای کسانی که از علوم اسلامی اطلاع کافی ندارند و می‌خواهند به حقیقت برسند و این کتاب برای حل مشکلات آنها کافی بود، لازم دانستم به ترجمه آن و توضیح بعضی از عبارات در پاورقی اقدام نمایم تا در راه رساندن افکار اسلامی و اندیشه پیشوایان بزرگ دینی خدمتی کرده باشم[۲].

    این کتاب مشتمل بر هشت مقدمه است که اساس مباحث فصول آتی محسوب می‌شود؛ مباحثی چون: مقدمه اول: نسبت شرور و بدی‎ها به ماهیت و ذاتی بودن آن‎ها سخنی بی‌دلیل است؛ مقدمه دوم: علل قوام نوعی در تمام افراد نوع یکسان است؛ مقدمه سوم: نیک‎بختی و بدمنشی نتیجه کردار نیک و بد دامنگیر انسان می‌شود و در حقیقت همان کردار نیک است که انسان را نیک‎بخت و سعید می‌کند و کردار بد است که او را بدمنش و شقی می‌نماید؛ مقدمه چهارم: دستگاه قانون‎گذاری الهی برای به‎کار بستن غرائز انسان در مسیر عقل‎پسند و مطابق با فطرت بشری می‎باشد و از به‎کار بستن قوا و غرائز مانع نشده و از پیروی کردن خواسته آن‎ها جلوگیری ننموده است؛ مقدمه پنجم: هر موجود ممکن الوجودی در حدوث و بقا نیاز به مؤثر و علت دارد و گذشته از این در تمام مراتب و بهره‌های هستی نیز بدان نیازمند است؛ مقدمه ششم: ویژگی‎ها و تمایزات واجب الوجود نسبت به ممکن الوجود، از جمله ازلی و ابدی بودن و...؛ مقدمه هفتم: اقسام و خواص صفات واجب الوجود، چه صفات ذات و چه صفات فعل؛ مقدمه هشتم: چرایی و چگونگی خلقت مخلوقات[۳].

    فصل اول، در جبر و اختیار است. این فصل خلاصه‌ای است از طرح نظرات گوناگون فرق کلامی در باب جبر و اختیار. اولین نظریه طرح‎شده، نظریه اشاعره یا همان جبریه است که قائلند به اینکه مؤثر در افعال عباد قدرت خداوند متعال است. اولین کسی که مکتب جبریه را اختیار کرد، جهم بن صفوان بوده است، سپس رئیس اشاعره ابوالحسن اشعری آن را گسترش داد. البته بزرگان اشاعره در کلام اشعری که گفته است: «کار بندگان خدا اکتسابی است»، اختلاف کرده‌اند؛ برخی گفته‌اند: خدا فاعل فعل است و عبدمحل پزیرش آن و برخی گفته‌اند: فعل زمانی از عبدصادر می‌شود که خدا اعمال قدرت کرده باشد.

    نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر می‎زند و خداوند متعال هیچ‎گونه دخالتی در آن‎ها ندارد که این قول را معتزله اختیار کرده‌اند.

    نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر می‎زند، فاعل آنها هم خداست و هم مردم و قائلین به آن بر دو دسته‌اند: اول ابواسحاق که گفته است: دو نیرو در عرض همند و هرکدام بالاستقلال تأثیر می‌کند و دو علت با هم جمع می‌شوند و یک معلول از آنها سر می‎زند؛ دوم فلاسفه‌اند که گفته‌اند: نیروی عبددر طول نیروی خداست، بدین نحو که نخست قدرت خداوند اثر می‌کند در قدرت عبد، سپس قدرت عبداثر می‌کند در انجام فعل و تأثیر قدرت عبددر تحت تأثیر قدرت خداست که از این تعبیر کرده‌اند به اضطرار عبددر اختیار. این قول اگرچه به‎ظاهر جبر را می‌رساند و اینکه مردم تکوینا از خود اختیاری ندارند، لکن ممکن است آن را سر و صورتی داد، به صورتی که منافاتی با اختیار نداشته باشد و برگشت آن به قول چهارم باشد.

    گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت می‌شود و انسان را از معاصی و گناهان نگهداری می‌نماید که آن را لطف رحمانی گویند که تمام اینها از فیض و رحمت خداست و با تمام اینها باز هم انسان در انجام دادن کار مختار است.[۴].

    فصل دوم کتاب، اختصاص به بیان ادله نظریه اول، یعنی اعقتاد به جبر در نظر اشاعره دارد. اشاعره چهار دلیل بر گفتار خود آورده‌اند که به بخشی از آن اشاره می‌شود:

    1. دانش مطلق و بی‌پایان خداوند به همه چیز، که لازمه‌اش آن است که تمام افعال عباد باید در زمان خاص خود انجام گیرد و اختیار عباد در آنها بی‌معناست. در جواب این استدلال آمده است، علم خداوند به اختیار انسان تعلق می‌گیرد، نه اینکه علم خداوند علت ایجاد افعال عباد باشد.
    2. قدرت مطلق و بی‌انتهای خداوند، متعال مستلزم آن است که تمام افعال صادرشده در جهان به قوه او باشد، نه هیچ شخص دیگری. مؤلف در پاسخ بیان می‌دارد: قدرت بی‌نهایت خداوند به این تعلق گرفته که اختیار به مردم عطا کند و مقتضای آن این است که علت افعال عباد قدرت خود ایشان باشد، نه اینکه علت در افعال عباد قدرت خدا باشد.
    3. افعال عباد چون از ممکنات هستند، در حدوث و پیدایش نیاز به علت و مؤثر دارند و این علت که افعال بدان نیاز دارند یا قدرت خداوند است، که در این صورت جبر لازم می‎آید؛ یا قدرت مردم، که در این صورت چنانچه عمل مطابق اراده مردم صورت گیرد و اراده خدا غیر از آن باشد، عجز لازم می‎آید. پاسخ آن است که خداوند اراده کرده صدور افعال را از مردم به اختیار و قدرت خود ایشان[۵].

    فصل سوم پیرامون نظریه برخی از فلاسفه است، مبنی بر اینکه اختیار انسان اضطراری است و انسان اگرچه مختار است، لکن در اختیار کردن مجبور و مقهور است. از جمله ادله ایشان بر ادعای خویش این است که اراده انسان باید به اراده خدا برسد، وگرنه تسلسل لازم می‎آید و تسلسل باطل است و هنگامی که تمام اراده‌ها منتهی به خدا شدند، از انسان سلب اختیار می‌شود. پاسخ این است که خداوند متعال به جعل بسیط انسان را با اراده و اختیار آفریده است و اختیار، امری جدای از وجود انسان نیست که بشود آن را تفکیک و به آن اشاره کنیم، فلذا لازمه انسانیت، اختیار بالفعل اوست و اختیار به آن معناست که اگر بخواهد انجام می‌دهد یا ترک می‌کند. همچنین ادله دیگری در مورد این ادعا از سوی فلاسفه مطرح شده است که مؤلف به‎تفصیل به طرح و نقد آنها می‌پردازد[۶].

    فصل چهارم این نوشتار در مورد نظریه تفویض است. نگارنده پس از بیان معانی سه‌گانه تفویض، به طرح استدلالات طرف‎دران این نظریه می‌پردازد؛ ازجمله استدلالات ایشان این است که اگر کارهای انسان مستند به قدرت خداوند باشند، تمام این جنایات و تبهکاری‎هایی که در جهان اتفاق می‌افتد، مستند به خداوند متعال می‌شود و حال اینکه ذات مقدس او از جنایات پاک و مبراست. پاسخ این سخن این است که افعال عباد را اگر به خدا نسبت دهیم، از جهت اینکه قوای انسانی از اوست جبر لازم نمی‎آید و اگر به خود انسان نسبت دهیم تفویض نیست، بلکه امر بین الامرین است و خود انسان است که کارهای نیک و زشت را به اختیار خود انجام می‌دهد[۷].

    فصل نهایی کتاب اختصاص به طرح آیات و روایاتی دارد که اشاعره و معتزله در استدلالات خویش به آنها تمسک جسته‌اند. نگارنده محترم با بیان آنها به بررسی محتوایی آنها پرداخته و استنادات این دو مکتب فکری به این آیات را مورد تحلیل و نقد قرار می‌دهد.

    وضعیت کتاب

    هیچ فهرستی برای کتاب ذکر نشده است.

    در پاورقی‎ها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه علامه فانی، ص2
    2. ر.ک: پیشگفتار مترجم، ص‎3
    3. ر.ک: متن کتاب، ص4-52
    4. ر.ک: همان، ص‎52-56
    5. ر.ک: همان، ص‎56-62
    6. ر.ک: همان، ص‎62-66
    7. ر.ک: همان، ص‎83-84

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها

    شبهات و ردود عقائدية

    شمع الیقین و آیینه دین

    تنقيح الأبحاث للملل الثلاث

    علم کلام