خواجگان چشت

    از ویکی‌نور
    خواجگان چشت‏
    خواجگان چشت
    پدیدآورانچشتي، الله ديه بن عبدالرحيم (نويسنده) مولايي، محمد سرور (مصحح و مقدمه نويس)
    عنوان‌های دیگرخواجگان چشت، سير الاقطاب (مجموعه زندگي نامه های مشايخ چشتيه) سير الاقطاب
    ناشرنشر علم
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1386ش,
    شابک964-405-708-2
    موضوعچشتيه - سرگذشت نامه عارفان - سرگذشت نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏290‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏چ‎‏5‎‏خ‎‏9‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خواجگان چشت یا سِیرُ الاقطاب، مجموعه زند‎گی‎نامه‎های مشایخ چشتیه به قلم الله‎دیه بن شیخ عبدالرحیم چشتی (متوفی 1036ق) است. این اثر به جهت اشتمال بر احوال مشایخ چشتیه صابریه و مشایخ متأخرتر نظامیه و اطلاعات سودمندی که دربر دارد اهمیت پیدا می‌کند. مقدمه و تصحیح اثر به قلم محمدسرور مولایی است.

    شیخ الله‎دیه کتاب خویش را در سال 1036ق آغاز و در سال 1056 ق به پایان برده است[۱].

    ساختار

    این کتاب حاوی مقدمه مصحح، مقدمه مؤلف و 32 شرح‎حال است.

    کهن‎ترین منبعی که در آن از چشتیان یاد شده است طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری و مقامات اوست[۲]. سیرالعارفین حامد فضل‎الله کنبوهی دهلوی (متوفی 942ق) نیز پیش از سیر الاقطاب نگارش یافته است. الله‎دیه در شمار منابع خود از کتاب سیر الاولیاء میرخرد نیز یاد کرده است[۳]. همچنین از منابع پیشین مانند تذکرة الاولیاء عطار و نفحات الانس جامی بهره برده است[۴].

    کتاب از نظر آرایش و مطالب آغازین و شیوه احوال و واقعات مشایخ و نقل سخنان آن‎ها کاملاً با شیوه تذکرة الاولیا مشابه است. در آغاز ذکر هر یک از مشایخ، مطلب را با سجع آغاز می‌کند و قافیه آخرین سجع با نام کسی که ذکر می‌کند هم‎آهنگ است[۵].

    گزارش محتوا

    در سده هفتم با هجوم لشکریان مغول، خراسان و ری و جبال و عراق و برافتادن حکومت‎ها و برهم خوردن نظام‎های اجتماعی و سنن فرهنگی و... سیل مهاجرت‎های اجباری به نواحی امن از جمله هندوستان آغاز گشت و پس‎ازآن علی‎الخصوص با توجه به حرمت‎داشت و قدرشناسی پادشاهان و امرای هند از علما و دانشمندان و مشایخ طریقت و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و صاحبان پیشه‎های گوناگون، جاذبه‎های مهاجرت به هند نیرومندتر گشت و در دوره ظهیرالدین بابر و جانشینان او به اوج خویش رسید. از میان فرقه‎های متعدد صوفیه و مشایخ آن‎ها که به سرزمین هند مهاجرت کرده بودند سلسله‎های چشتیه اجمیر و سهروردیه ملتان قدمت و اهمیت بیشتر دارد تا آنجا که گفته‌اند نسب غالب سلسله‎های صوفیان هند به این دو می‎رسد[۶].

    «چشت، قریه یا شهرکی در‎ نزدیکی‎ هرات از ولایت خراسان قدیم‎ و چنان‎که‎ در‎ فرهنگ آنندراج آمده‎ است‎، چشت بر وزن خشت، نام‎ قریه‌ای‎ است قریب به هرات در کمال صفوت هوا و عذوبت ماء و از آنجا بوده‌اند بزرگان‎ سلسله‎‎ چشتیه که سرسلسله‎ آن‎ها سلطان‎ ابراهیم‎ بن ادهم‎ بوده‎ است. بدیهی است که‎ خود ابراهیم ادهم از اهل چشت نبوده است و از آن جمله‌اند: خواجه ابواحمد ابدال‎ و خواجه‎ مودود و خواجه معین‎الدین و نجیب‎الدین‎ شیخ‎المشایخ‎ چشتی‎ که‎ سلسله درویشان چشتی‎ به‎ او منتهی می‎شود...»[۷].

    اما درباره‎ نسبت «چشتی»، باید گفت که از زمان پیوستن مسعود بک به سلسله‎ چشتیه در‎ هند‎، بدین نام شهرت یافته است. سلسله چشتیه، دنباله طریقه‎ ادهمیه (منسوب به ابراهیم ادهم) می‎باشد و از زمان ابواسحاق شامی (متوفی 329ق) به بعد، این طریقه به چشتیه‎ معروف‎ گشت و گسترش آن هم در هندوستان به‎وسیله خواجه معین‎الدین چشتی (متوفی 633ق) انجام گرفت. نویسنده‎ کتاب ضمن بیان ماجرای‎ خرقه‎ گرفتن‎ ابواسحاق شامی که پس‎ از‎ هفت‎ سال مجاهده در خدمت پیر خود، ممشاد دینوری، به چنین موقعیتی دست یافته بود، می‎گوید: «حضرت خواجه ‎[ممشاد دینوری‎] خرقه بدو عنایت فرمود‎ و خلیفه‎‎ خود‎ ساخت. هم در آن ساعت، آواز آمد که‎ ای‎ ابواسحاق! تو مقبول حضرت ما شدی. پس همچنان شد و بسیاری، از دولت وی به منزل رسیدند و ذات با‎ برکاتش‎ مبدأ‎ چشتیان گردید و این سلسله بعدش به چشت، مشهور و مخاطب گشت‎؛ بدین‎جهت که چون آن شمس الاولیا به خدمت پیر خود شتافت و در بغداد به شرف دولت پای‎‎بوسی‎ مشرف‎ شد، فی‎الفور ‎ ‎فرمود که چه نام داری؟ گفت: بنده را مردم ابواسحاق‎ چشتی‎ می‎گویند. آن‎حضرت به عنایت بی‎غایت، فرمود که شما خواجه‎ چشت هستید و اسلام چشت از برکات‎ قدم‎ شماست‎. بعد از آن‎که چون خلافت یافت به رخصت پیر خود در چشت‎ تشریف‎ آورد‎ و به خواجه‎ چشت مشهور گردید»[۸].

    کتاب سیر الاقطاب که از جمله زندگی‎نامه‎های مشایخ چشتیه است، با عنوان دیگر‎ «خواجگان چشت» قلمداد شده است؛ زیرا در بین مشایخ چشتی، نخستین کسی که به‎عنوان «خواجه‎ چشت» شهرت یافته است، خواجه ابواسحاق شامی‎ است که «خرقه‎ فقر و ارادت از‎ شیخ‎المشایخ ممشاد علو دینوری پوشیده»[۹].

    شیخ عثمان هارونی از شمار کسانی است که پیش از حمله مغول به هندوستان رفت و در عهد شمس‎الدین التتمس (متوفی 633ق) در دهلی ساکن شد و در همان‎جا درگذشت، اما کسی که این طریق را در هند گسترش داد، خلیفه او خواجه معین‎الدین حسن سجزی چشتی است که به دستور پیر و مراد خویش و طی واقعه‌ای به رفتن هند مأمور شد. معین‎الدین نخست در اجمیر خانقاهی بنیاد نهاد و از اجمیر به بسط و ترویج طریقت چشتیه و تعلیم و ارشاد مریدان پرداخت. آوازه او بسیار زود به نقاط دیگر از جمله دهلی رسید و مریدان و هواداران بسیار یافت. از این دوره به بعد طریقه چشتیه از پرطرفدارترین، مهم‎ترین و پرنفوذترین طریقت‎های عرفانی در هند شد. در تاریخ طریقه چشتیه، پس از خواجه معین‎الدین، خواجه قطب‎الدین بختیار کاکی اوشی و شیخ فریدالدین شکرگنج، مشایخ و خلفای پیش از خواجه نظام‎الدین اولیا می‎باشند که سلسله چشتیه با خلفا و جانشینان او ادامه می‎یابد و سلسله چشتیه نظامیه اهمیت بیشتری دارد؛ اما در سیر الاقطاب، پس از ذکر شیخ فریدالدین شکرگنج، از شیخ علاء‎الدین علی احمد صابر و جانشینان او، یعنی از مشایخ صابریه که به‎موازات سلسله نظامیه، سرگرم تعلیم و ارشاد بوده‌اند یاد شده است که از این نظر کتاب او حائز اهمیت است. نظیر این‎گونه انشعاب‌ها را در سلسله‎های عرفان و تصوف اسلامی، حتی از همان ادوار پیشین، در تاریخ تصوف می‎توان یافت...[۱۰].

    باری سلسله چشتیه صابریه از علاء‎الدین احمد صابر آغاز می‎شود و جانشینان او آن را ادامه می‌دهند که سیر الاقطاب عمدتاً بر محور این سلسله تألیف شده است. آخرین شیخ بزرگ این سلسله که ذکرش به‎تفصیل در این کتاب آمده است، جلال‎الدین کبیر اولیا قطب عالم است که پس از شیخ احمد عبدالحق رودلوی بر مسند خلیفگی و ارشاد می‎نشیند. الله‎دیه با یادآوری دعای قطب عالم جلال‎الدین کبیر الاولیاء در حق شیخ احمد رودلوی که متضمن باقی ماندن سلسله ولایت در او و فرزندانش می‎باشد، اسامی تعداد کثیری از مشایخ دیگر سلسله صابریه را برمی‎شمارد که در پاره‌ای موارد با آگاه‎های سودمند همراه است. الله‎دیه در پایان این بخش یادآوری می‌کند که «تمام شد ذکر حالات اولیای عظام سلسله صابریه». ازاین‎پس کتاب با ذکر عبدالحق رودلوی، بهرام بیدولوی، شیخ نظام سنامی، خواجه شبلی، خواجه عبدالقدوس، خواجه عبدالکبیر، خواجه عثمان زنده‎پیر، خواجه نظام‎الدین و سرانجام پیر خود او شیخ عبدالسلام شاه اعلی ادامه می‎یابد. نکته جالب در مورد شیخ عبدالسلام، رسیدن سلسله مشایخ او به نظام‎الدین اولیا است. به‌این‎ترتیب می‎توان گفت الله‎دیه نیز از پیروان و مشایخ این سلسله می‎باشد[۱۱].

    در این کتاب آگاهی‎های سودمندی از تعالیم و رسوم طریقت چشتیه می‎توان به‎دست آورد. تفصیلی‎ترین تعالیم که عمدتاً بر سنن طریقت چشتیه مبتنی است در بخش مربوط به هند النبی، خواجه معین‎الدین حسن سجزی آمده است. چنان به نظر می‎آید که مصنف نیز بر نقش خواجه معین‎الدین و تعالیم و آراء و افکار و کردار و رفتار او علی‎الخصوص بنیان‎گذاری این طریقت در هند و تربیت خلفا و گسترش این طریقت آگاهی داشته است. از گفتار خواجه معین‎الدین در این کتاب با طریقه او، دوازده مقام خواجگان چشت، چهارده مقام، ده شرط اهل طریقت و ده ویژگی اهل حقیقت، شغل و عمل اهل سلوک و طایفه عشق، روش عارف، محبت، تجرید، توکل و جد و سماع و دیگر تعالیم او آشنا می‎شویم[۱۲].

    نکته‌ای که از نخستین شیخ چشتی تا پایان کتاب در مورد اکثریت قریب به‌اتفاق مشایخ چشت مکرر و مؤکد می‎شود سماع و وجد و رسوم برپای داشتن آن به‎وسیله مشایخ چشتیه است. کهن‎ترین اشارت در باب این سنت را در روایت خواجه عبدالله انصاری یافته‌ایم[۱۳].

    از سیر الاقطاب برمی‎آید که در مجالس سماع خواجگان چشت در هند، قوالان و غزل‎خوانان اشعار و ابیات فارسی می‎خوانده‌اند. باآنکه زبان فارسی در عصر حاضر در هند گویندگانی ندارد، ولی این رسم یعنی خواندن اشعار فارسی در موسیقی قوالی همچنان برجای مانده است[۱۴].

    آخرین شخصیتی که در این کتاب مطرح می‎شود، پیر نویسنده، شیخ عبدالسلام معروف به شاه اعلی می‎باشد. الله‎دیه ملفوظات پیر خود را گردآوری کرده و نام آن را «جواهر اعلی» گذاشته است[۱۵]. ‎

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.

    فهرست آیات و احادیث و اقوال عربی، اشعار عربی و فارسی، کتاب‌هایی که در متن آمده؛ نام‎های کسان و نام جاها در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. جوکار، نجف، «شناختی تازه از مسعودبک بخارایی از دریچه‎ی اشعار و آثار او»، پایگاه مجلات تخصصی نور: شعر پژوهی، زمستان 1390، شماره 10، صفحه 21 تا 44.

    وابسته‌ها

    طبقات الصوفية (انصاري هروي)

    تذكرة الأولياء (عطار نیشابوری)

    نفحات الأنس