المطالع البدرية في المنازل الرومية 1499 - 1577
المطالع البدریة في المنازل الرومیة 1499 - 1577 | |
---|---|
پدیدآوران | عید الرواضیة، المهدی (محقق) غزی، محمد بن محمد (بدرالدین) (نویسنده) |
ناشر | المؤسسة العربية للدراسات و النشر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 2004 م |
چاپ | 1 |
موضوع | اروپا - سیر و سیاحت
ترکیه - سیر و سیاحت غزی، محمد بن محمد، ۹۰۴ - 984ق. - سفرها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DR 421 /غ4م6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المطالع البدرية في المنازل الرومية 1499 - 1577، تأليف بدرالدين محمد غزي عامري(متوفي 984ق) از علماي شافعي، كه در ذي الحجه 940ق به اتمام رسيده است. اين كتاب كه سفرنامهاي با نثر عربی مسجع است و مملو از اقتباسات شعري و انواع محسنات بديعي است، نمونه جالبي از ادب آميخته به جغرافيا است. سفر او با انگيزه دادخواهي بر سلطان قسطنطنيه آغاز شده است.
ساختار
سفرنامه در دو بخش تدوين شده است: سفر به قسطنطنيه و بازگشت به وطن. شرح وقايع سفر به گونه سلسلهوار مىباشد. وى شهرها و رودها و حتى رباطها را يك به يك با نثري مسجع و همراه با مبالغه و توصيفات موزون نام برده است و به تناسب ابياتي از شعراي ديگر و يا سرودهای خود را ذكر مىكند. ذكر اشعار به حدي است كه در برخی از اوراق قصيدههای مفصلي از غزى در پاسخ به اشعار مشايخ و بزرگان آمده است، كه به هنرنمايي شبيهتر است.
گزارش محتوا
اين اثر مانند ساير سفرنامههای مغرب به لحاظ جغرافیایی به معناي عام مطالب بسيار دارد. غزى در خلال اقامتش در قسطنطنيه وقايع و اتفاقاتي را مشاهده كرده، به خوبی گزارش كرده است. همچنين به جهت ذكر اعلام ادبا، علما، اعيان و امرايي كه در طول سفرش با آنها برخورد كرده است، و برخی از اين اسامی تنها در اين كتاب از آنها نام برده شده، دارای اهميت است. نسبت به عصري كه موسوم به انحطاط فكري و فرهنگی بوده، اثري ادبي با ساختاري محكم به شمار مىرود. توجه به مسائل جغرافيايى از يك مسافر و سفرنامه، از نخستين و بديهىترين امور قابل انتظار است و اگر در اين مورد، غفلتى صورت گيرد، جاى پرسش است و لذا در وصف اماكن و مساجد و آبادىهایی كه بر آنها گذر كرده، به تفصيل سخن گفته است. بسیاری از اماكني را كه ذكر كرده است، كسانی؛ مانند ابنبطوطه و خياري و كبريت كه به روم سفر كردهاند، نياوردهاند.
غزي كه شخصيتي علمي بوده است مصاحب خود را در سفرش كتابهای مفيد مىداند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهي از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مىكند. اولین مكاني كه او گزارش كرده، روستایي به نام دمّر است. او پس از توصيفات اديبانه از اين روستا، "بردي" را كه از اين روستا مىگذرد و در آن زمان بزرگترين رود شام بوده است و روستاهای بسیاری را سيراب مىكرده است با عباراتي مسجع به توصيف مىنشيند. وي پس از آن يك به يك روستاها و مناطقي را بر آنها گذر مىكند: خانالفندق، صرغايا، بعلبك، رأسالعين و...را شرح مىدهد تا به شهر "حمص" مىرسد. وي در اين شهر از مسجد جامع بزرگ اين شهر كه "خالد بن ولید" در آن مدفون است، ديدن مىكند. او از شكلي كه بر در مسجد ترسيم شده به عنوان یکی از عجايب نام مىبرد. نصف بالاي اين در به شكل انسان و نيمه ديگر آن به صورت عقرب بوده است. از روي آن تصوير با گِل داغ مىسازند و در آب مىاندازند، اگر عقرب گزيده از آن بنوشد، بهبود مىيابد. وي به اين عمل اهل حمص با ديده ترديد مىنگرد و آن را حماقت مىنامد و پس از آن به موارد ديگری نيز اشاره مىكند.
در بخش ديگری از سفرنامه به شهر "حماة" میپردازد. از مكانهای اين شهر، آرامگاه شيخ عبدالقادر گيلاني(متوفي 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذريه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مىكند. وي با دو تن از ذريه شيخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مىبرد، ملاقات مىكند و مورد استقبال گرم آنها قرار مىگيرد. اين مطلب حكايت از گرايش نویسنده به تصوف دارد.
"معره" شهر ديگری است كه گذشته آن را دارای سابقه درخشان علمي و فرهنگی میداند و "زينالدين بن الوردي" مؤلف بهجت الحاوى از بزرگان اين خطه مىداند. وضعيت علمي و فرهنگی آن شهر در زمان خود را بسيار ناهنجار تصوير مىكند و جانشين فقها و اهل علم آن شهر را سفيهان و جهال مىنامد. او در ادامه به دو اثر خود: "الدر النضيد في أدب المفيد و المستفيد" و "البرهان الناهض في نية استباحة الوطيء للحائض" كرده است.
گزارش آداب و رسوم مردم و شيوه برگزاري مراسمات مذهبی، از بخشهای مورد توجه سفرنامه است. نویسنده در شهر قونيه مراسم و تصاويري را مىبيند و از آنها با تعبير مُنكَر ياد كرده و به خداوند پناه مىبرد. وي چنين گزارش كرده كه در اين شهر بنايي رفيع وجود دارد كه در آن فقيهي حنفي مشهور به "ملا خنكار" مدفون است. در روزهای جمعه در اين مكان برنامهاي همراه با نواختن دفّ و مزمار برگزار مىشود. اطراف اين بنا را نيز ديوار قدیمی و عظيمي احاطه كرده است كه بر روي آن اشخاص و اشباحي طراحی شده و بر بعضي از درهای آن تصاوير انسان حك شده است. از ديگر گزارشات كتاب، نحوه برگزاري نماز جمعه در شهر قرا حصار است كه برخی افعال آن با سنت نبوي مخالف است؛ به عنوان مثال: خواندن خطبهها با آواز و نغمهسرايي، عدم اتكا بر شمشير و كوبيدن با پا بر پلههای منبر همراه با برخواستن و نشستن از جمله اين كارها بوده است.
از مهمترين بخشهای سفرنامه، توصيف مراكز علمي و مساجد و بناهای "قسطنطنيه" است. غزي عظمت و شكوه اين شهر تاریخی را به درستي درك و همچون نقاشی هنرمند به زيبايي، به تصوير مىكشد. مسجد اعظم "أياصوفيا" كه در سال 320م توسط قسطنطين بنا شده و در سال 857ق توسط سلطان محمد فاتح به مسجد جامع تبديل شد، از اماكني است كه نویسنده را سخت متحير كرده است.
غزي در لابلاي گزارشاتي كه از شهرهای مختلف مىدهد و اكرام و مبالغههایی كه در معرفي عالمان اهلسنت انجام مىدهد، عقايد و افكار خود را نيز در قالب اخبار و حكايتها بيان مىكند؛ به عنوان نمونه در صفحه 193 چنين آورده است كه از ابن عدلان شيخ شافعيه سؤال شد كه "هل الأفضل أبوبكر أم علي؟" او در پاسخ گفت:"عليُ أفضل القرابة و أبوبكر أفضل الصحابة". غزي اين گونه پاسخگويي او را حمل بر تقيه كرده و میگويد كه او در مكاني بوده كه امكان تصريح به مذهب اهل سنت برای او وجود نداشته است. اين تحليل غزي با ديدگاه اهل سنت كه همواره شيعه را به خاطر اعتقاد به "تقيه" تخطئه كرده و آن را نوعي فريب كاری میداند، در تعارض است. شايد او نيز مانند برخی از بزرگان اهل سنت تقيه را قبول داشته است. وي همچنين صحابي پيامبر بودن را بر قرابت با آن حضرت برتري مىدهد كه با احاديثي مانند ذوي القربي در تعارض است. نكتهاي كه همواره در مطالعه سفرنامهها بايد مورد توجه قرار گيرد، آن است كه نویسنده با چه ديدگاه و تفكري وقايع و اتفاقات را تحليل كرده است و از چه عواملي متأثر بوده است.
به هر حال اين عالم شافعي در قسطنطنيه مورد اكرام و توجه قرار مىگيرد و پس از مدتي اقامت در روم و بازديد از مناطق ديگری، قصد وطن كرده و در 26 ذي الحجه 940ق به دمشق وارد مىشود.
وضعيت كتاب
محقق كتاب" مهدي عيد الرواضية" سه نسخه خطي كتاب را مقابله كرده و اختلافات آنها را در پاورقی متذكر شده و مواضع، اماكن، اصطلاحات و الفاظ مشكل را نيز با ارجاع به مصادر جغرافیایی و لغوي توضيح داده است. وي همچنين مقدمه مفيدي بر كتاب نوشته است.
فهارس پایان كتاب:
1- مصادر و مراجع تحقيق 2- اعلام 3- اماكن 4- محتوا
منابع مقاله
متن و مقدمه كتاب.